Get Mystery Box with random crypto!

دلربا / هفت خط

لوگوی کانال تلگرام raystii — دلربا / هفت خط د
آدرس کانال: @raystii
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 14.47K
توضیحات از کانال

#هات # صصکی🔞💦

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2023-06-12 09:51:32
من ازت خیلی توقع داشتم ..
#تتلو
3.2K views06:51
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 22:26:19
به من بگو بی وفا حالا یار که هستی ..
3.4K views19:26
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:40:35
یه نخ از اونی که ضررش بیشتره بده ..
2.3K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:40:30 ⁠ - ک‌‌یر دایی و توی خودت جا می‌کنی یا خودم بکنم؟

با بغض به در بسته نگاه کردم.

- دایی الان یکی میاد، تروخدا برو.

لبخند عصبی زد و انگشتش و دور لبش کشید.

- لاوین دیوونم نکن، برو روی تخت، با این لباس اومدی اون وسط فکر کردی بی صاحابی؟ نکنه یادت نیست دیشب داشتی زیر کی جر می‌خوردی و ناله میکردی؟

سعی کردم آرومش کنم، دستم و روی سینش گذاشتم که پسم زد و روی تخت پرتم کرد، لباسام و بی توجه به التماس هام کند و دستاش و قاب سینم کرد و نوک سینم و فشرد.
ناله‌ای کردم که شورتش و درآورد و کلفتش و روی بهشتم زد.

- پاشو... می‌خوام خودت بشینی روش، می‌خوام چشمای خمارت و ببینم!

بلند شدم و دایی به تخت تکیه داد، پاهام و باز کردم و دستی به بهشت خیسم کشیدم که پف کرده بود، دایی نگاه قرمزش و به بهشتم داد.

- باهاش ور نرو بشین روش!

جلو رفتم و قبل از اینکه بخوام روی کلفتش بشینم سرم و خم کردم و کلاهک صورتی رنگشو توی دهنم فرو کرد. لیسی به کلاهک صورتی رنگش زدم و اون چشماش و با شه‌وت بست.

- دهنت و گاییدم لاوین، درست بخور! دیوونم نکن!

از اینکه میتونستم از خود بی خودش کنم به خودم بالیدم و با لبخند شیطنت آمیزی که روی لبم بود لیس های پر تفی به مردونگیش زدم که طاقت نیاورد و محکم سرم و به خودش فشرد که کل مردونگیش توی دهنم رفت و عوق زدم.

سرم و فاصله دادم و با اخم نگاهش کردم که تک خنده‌ای کرد و دو طرف کمر باریکم و گرفت.

- بسه دیگه این همه دلبری کردن، اگر نشینی روش اول تاخیری میزنم و بعد خودم طوری جرت بدم که راهی بیمارستان بشی!

کمی به خودم لرزیدم، دوباره دستم و سمت بهشتم بردم تا شه‌وت قبلیم و برگردونم که محکم روی دستم زد و با یک حرکت کل مردونگی بزرگش و توم جا داد.

تا خواستم اعتراض کنم لبش و به گوشم چسبوند و لیس زد.

- فقط یک بار دیگه به خودت دست بزن ببین چه بلایی سرت میارم لاوین، زود باش، خودت و تکون بده!

https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1
https://t.me/+xa2LLk0qjgQ0MjI1

لاوین، دختر ۱۶ ساله ای که شب تولد رفیقش دایی ناتنیش بهش تجاوز میکنه.
مردی ۳۵ ساله که زن داره، اما دلش میره برای خواهرزاده کم سن و سال و شیرینش..
مخفیانه باهم وارد رابطه میشن تا وقتی که..


#ممنوعه_بزرگسال
ظرفیت بخاطر صحنه های باز محدود
2.1K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:40:30 بی غیرتی
پارت5

_چه زنی داری‌ رفیق چرا زودتر رو نکرده بودیش!!؟

-تو عقبشو بگا من جلو رو!

آهِ غلیظ و پراز شهوتی کشیدم!
یکیشوپشتم قرار گرفت و اون یکی جلوم!
کلاهک کلفتاشون رو روی سوراخم تنظیم کرد و همزمان داخلم ضربه زدن که جیغ پراز دردی کشیدم!

برخورد همزمان بدنشون بهم حس لذت و درد میداد و از شهوتِ زیاد جیغ میزدم!


-آه درد داره سامیار!

سامیار پوزخندی زد،گازی از سینه ام گرفت و رو به سینا که از پشت داشت داخلم عقب جلو میکرد لب زد:

-تا ته فرو کن توش؛ همه عضوت بره داخلش که جر بخوره زنِ ج‌نده ام!


حشری لبم رو گاز ریزی گرفتم که لب زد:


-جوووون؛چه تنگی ج‌نده؛ سینا بیا از یه سوراخ دوتامون بکنیم!

با ترس نگاهش کردم،که سینا از پشتم بیرون کشید و همزمان با لب گرفتن از سامیار لب زد:

-جوون؛جررش میدیم!

https://t.me/+bY3QrooOdaU0YTY5
https://t.me/+bY3QrooOdaU0YTY5

زنه وسط سکس دونفره میگه کاش دونفر جرم میدادن شوهره هم برا تولدش یه مرد دیگه آورده باهم بکننش
2.1K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:40:19
من حالم داره با تو عوض میشه ..
2.3K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:40:13 -دکتر نگفت عفونت واژنت واسه چیه؟

با خجالت سرم رو پایین ميندازم

-چرا... چیزه... یعنی....

ابرو در هم میکشه و پوزخندی میزنه

-نمیدونستم عفونت واژن باعث بسته شدن زبون هم میشه... آخه قبلا درسته من رو قورت میدادی... یادم باشه برات تخم کفتر بخرم زبون باز کنی دوباره زبون بسته!

لجم گرفت و با غیض میگم

-گفتش به خاطر  رابطه بدون کاندومیه که داشتیم... بعدشم گفت تا یه مدت حق نزدیکی نداریم... حقته

ناباور بهم نگاه میکنه. کم کم رگه های تمسخر تو نگاهش از بین میره و عصبانیت جاش رو میگیره

-تو رفتی گفتی شوهرم بدون کاندوم من رو میکنه؟!... لابد لنگ و پاچه هات رو هم براش باز کردی اره؟!..احمق بی‌شعور مگه بهت نگفتم دوست ندارم کسی جز خودم بدنت رو ببینه؟!

با ترس به صورت سرخ شده از عصبانیتش نگاه میکنم. یا بسم الله. این چرا اینطوری شد یهویی؟!

و با استفاده از اینکه میدونم دلش نمیاد کاریم بکنه از موضعم پایین نمیام و همونطور سلیطه وار میگم

-اولا که دکتر محرمه...دوم اگه نمیذاشتم معاینه کنه چطوری میخواست تشخیص بده؟!

با غیض بهم نگاه میکنه

-سلیطه بازی در نیار؛ بیشتر از این دیونم نکن بیوفتم به جونت و سیاه و کبود میکنما ملیسا... بهت گفتم بیا خودم معاینت کنم گفتی نه ازت خجالت میکشم....واسه من ادا تنگا رو در آوردی!... انگار نه انگار خودم پردت رو زدم و هر شب میکنمت.... جاهایی از بدنت رو از حفظم که حتی خودتم ندیدیشون

به طرفم میاد و پلاستیک دارو رو از کنارم بر میداره و پماد رو از توش در میاره

-بده ببینم چه کوفتی برات نوشته... همینم مونده یکی دیگه بیاد به من بگه زنم رو بکنم یا نه... به من میگه از پشت نه درد دارم... همین که میکنم توش هی اخ اوخ میکنه.. دائم الپریود هم که هست... حالا میره واسه ملت لنگاش رو میده بالا

وقتی مبینه خندم گرفته و دارم ریز ریز میخندم با چشمای عصبی بهم نگاه میکنه

-به قران ملیسا بخندی تک تک استخونات رو خورد میکنم توله سگ... گوه میزنه تو اعصاب من خودش حال میکنه

شلوارم رو بدون آمادگی میکشه پایین که بهت زده هینی میکشم

-دراز بکش پاهات رو باز کن

از ترسم سریع در حالی که میخوام بهش زبون درازی کنم به حرفش گوش میدم. پایین پام میشه و دستمال مرطوبی از جاش در میاره

سعی میکنم تکون بخورم ولی با نیشکونی که از پام میگیره هینی میکشم

-من ناشتا ناشتا گوه بخورم اگه یه بار دیگه به توعه توله سگ دست بزنم!... عقل تو کله پوکت هست اصلا؟!... لعنتی میدونی خونریزی داری با لباس روشن بلند شدی تو شهر سگ چرخ زدی؟

بغض کرده لب بر میچینم و سعی میکنم چیزی نگم که عصبانیتش رو بیشتر کنه

-خب مگه چی شده؟!

دستمال رو به طرف بین پام میبره و سعی میکنه پایین تنم رو تمیز کنه که بعدش پماد بزنه

-چی شده؟!... هیچی نشده عزیزم... فقط مادرم باید بهم زنگ بزنه بگه پسر مگه تو پول نداری؟....چرا نوار بهداشتی نمیخری واس زنت که بزاره بین اون پاهاش وقتی میدونه پریوده

"هولی شتی" بدون اختیار از بین لبام خارج میشه

-منه خرم از همه جا بی‌خبر بگم مگه چی شده... اونم واسم فیلمی بفرسته که خانم با مانتوی خونی داره تو خیابون راه میره

یهو حرف تو دهنش خشک میشه و من در حالی که برای خودم فاتحه میخونم چشمام رو میبندم. با صدای لرزونی میگه

- مل...ملیسا این خو....خون چیه؟!.... مگه تو تازه پریود نشده بودی؟!

سرش رو به شدت بالا میاره و میگه

-به من دروغ گفتی نه؟!... تو که تازه پریودت تمام شده بود پس این دریاچه خون از کجا داره میاد؟!

-غ...غیاث ر...راستش دکتر گفت به خاطر رابطه خشنی که داشتیم واژنم پاره شده!

با رگی برجسته و عصبانی چند ثانیه بهم زل میزنه و بالاخره از جاش بلند میشه

-میرم بی حسی و نخ و سوزن بیارم بدوزمت!!


https://t.me/+e-jDn2KPDglhYjNk
https://t.me/+e-jDn2KPDglhYjNk
https://t.me/+e-jDn2KPDglhYjNk

شوهر وحشی خودش میخواد واژن زنش رو که جر داده با نخ و سوزش و بی‌حسی تو خونه بسوزونه!!!
https://t.me/+e-jDn2KPDglhYjNk
https://t.me/+e-jDn2KPDglhYjNk
https://t.me/+e-jDn2KPDglhYjNk
https://t.me/+e-jDn2KPDglhYjNk
2.1K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:40:13 ک ص و کو نِ دختره زیر دوتا از مشتریاش ، بد جور گاییده میشه

سفید برفیِ هـ ـات


سرشو برد لای پام با زبونش چو*چولم رو مالید...
_اوف خوب میخوری بیشتر بخور

_جون تو فقط ناله کن که از کو*ن و ک*ص قراره گاییده بشی...


با حرفش حشری تر شدم و موهاشو کشیدم
که بلند شد و مردونگیش رو واردم کرد

_اوففف اه خیلی بزرگه جر خوردم
نوک ممه هامو کشید و سیلی زد
یهو در اتاق باز شد با دیدن مرد دیگه ی ناله ی کردم...
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk

یکی از مردا دستم رو گرفت و اون یکی #آلت #شق شدش رو داخل #ک...صم کرد که جیغی کشیدم .....

خندیدن و اونیکی #آلتش رو محکم توی #دهنم برد و همینطور که عقب و جلو میکرد که ...

https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
https://t.me/+3F1FrZCmDhMyODFk
2.1K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:40:12 شیشه شیر رو تکون داد و منو روی پاش نشوند
-ددی نانازم میخاره
شیشه شیر رو تو دهنم کرد و دستش رو به نانازم رسوند و چنگی بهش زد که آخی گفتم
-ددی با زبونش بخارونه یا با آبنباتش؟
با چشمای برق زده پاهام رو ازهم باز کرد و ناناز خیسمو نشون دادم
-ددی نانازم آبنبات کلفتت رو میخاد که بعدش با شیر بخورمش
تا آبنبات بزرگ ددی جای شیشه شیر تو دهنم رفت ناله ای کردم
https://t.me/+rcQJBVvM2igzM2Q0
https://t.me/+rcQJBVvM2igzM2Q0
پستونک لای پام کشیدسمت بهشتم بردش
_ کوچولوی ددی میخوام کولوچه ی تپلت اینو ببلعه
فشاری به پستونک اورد و...
https://t.me/+rcQJBVvM2igzM2Q0
ددی42ساله که بیبی کوچولوشو تنبیه جنسی میکنه
https://t.me/+rcQJBVvM2igzM2Q0
-ددی من جیش دارم
ددی با اخم نگام کرد و پوشکم رو بست
-اگه تو پوشکت جیش کنی جوری میگامت که نتونی راه بری
با بغض نگاش کردم پوشکم رو باز کرد و جلوی نازم خم شد و زبونش رو بیرون اورد
-تنبیه ات این میشه من نازت رو میخورم ولی جیش کنی یا ارضا بشی سگم رو میارم بکنتت
وقتی زبون داغ ددی روی نازم نشست جیغی از لذت کشیدم
https://t.me/+rcQJBVvM2igzM2Q0
https://t.me/+rcQJBVvM2igzM2Q0
-ددی با پستونک جرم بده
تند تند شیشه شیر رو عقب جلو میکرد و آه بلندی کشیدم
-زود باش توش جیش کن سگ کوچولو
https://t.me/+rcQJBVvM2igzM2Q0
2.1K views07:40
باز کردن / نظر دهید
2023-06-11 10:39:51



#پارت٨٨
#خان_زاده_دلربا

اينجور بوسيده شدن عذابه! اينطور كه به اسم يكي ديگه داره دستشو روي تنم مي كشه خونمو به جوش مياره.

روي گونه ام از اشك داغ ميشه و مي نالم:

-منو از خودت متنفر نكن!

نجواي ساره ساره گفتنش خط مي كشه روي همه ي احساساتم. تنم به لرز ميفته از نفرت. تن خيس عرق و شهوتش رو بهم مي ماله.

لباسامو در مياره. هر چقدر پسش ميزنم زورم بهش نميرسه. تموم هيكلش روي اندامه نحيف و ظريفمه و قفلم كرده.

چنگ ميزنه به شونه هام و مانع حركتم ميشه. لبامو به دهن ميكشه. چشمامو محكم فشار ميدم و اشك از گوشه اش روي بالشت ميفته.

آلتشو بين دستاش مي گيره. واژنم هيچ ترشحي نداره. از داخل رفتنش جيغم در مياد. از دردي كه ميكشم لذت ميبره و ناله ي مردونه اي سر ميده .

هق هق ميكنم. بهم ضربه ميزنه. چنگ ميزنم به گردنش و ميون هق هق بريده بريده ميگم:

-تمومش كن...


ضرباتش رو تندتر ميكنه. زبونش رو روي گردنم ميكشه. هق ميزنم و بدنمو تكون ميدم:

-ولم كـن...

دستشو روي دهنم ميذاره و داد ميزنه:

-خفه شو... خفه... اين بچه از كجا اومده؟

جيغ هاي زير دستش خفه ميشن. صداي ضربه هاش تو گوشم پر ميشن. وقتي خودشو خالي ميكنه داخلم داغ ميشه.

عقب ميكشه و كنارم ميفته. از گريه هام خفه شونه هام مي لرزه. خودمو به بغل مي گيرم. نفس هاي ارومش خبر از به خواب رفتنش داره.


ملافه رو مي پيچم دور خودم و از تخت سر ميخورم پايين. با هق هق پاهامو تو شكمم جمع ميكنم و گريه ميكنم.

آخه من چطور تونستم به مردي كه روز اول باهام اون كارو كرد دل ببندم؟ خانزاده عوض نمي شد! اين بچه هم چيزي رو تغيير نميداد.

بلند ميشم و شمعي رو روشن ميكنم. چشمم به تن لختم تو آيينه ميفته.

با ديدن رد خون بين پام هيني ميكشم و عقب ميرم. دستمو روي شكم صافم ميذارم. نكنه بچه ام چيزيش شده؟

سريع لباسي تنم ميكنم و با همون وضعيت ژوليده پله ها رو تا اتاق بي بي حميرا پايين ميرم.

در رو كه باز ميكنم پيرزن بيچاره هول زده از خواب ميپره:

-چي شده دخترجان؟ اين چه سر و وضعيه؟!

با هق هق ميگم:

-كمكم كن... بچه...

نفسم از زور گريه بالا نمياد. به سمتم مياد. دست ميندازه زير بازوم و منو به تختش هدايت ميكنه:

-بشين برات اب قند بيارم مادر... چي به روزت اومده!

بي بي حميرا از اتاق بيرون ميره. با چشماي بي رمقم زل ميزنم به در و منتظر برگشتش مي شينم.


2.2K views07:39
باز کردن / نظر دهید