دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

زاپاس

لوگوی کانال تلگرام mimundolove — زاپاس ز
آدرس کانال: @mimundolove
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+) , شهوانی
زبان: فارسی
مشترکین: 55
توضیحات از کانال

↶عــقـ🔥ـب یا جــ👅ـلـو مَسـئـلِه این اســ🔞ـت!🤤💦🥂↬
←به اسپانیایی یعنی دنیآے مَن🫀𝘔𝘪 𝘔𝘶𝘯𝘥𝘰↬
تنها چنل اصلی 𝘔𝘪 𝘔𝘶𝘯𝘥𝘰
نویسنده:خزان
هرگونه کپی برداری ممنوع⛔
↶فاقد تبادلات آزار دهنده↬
@nshnsmundo محافظ

Ratings & Reviews

3.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-02-27 21:41:24 *^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
#پارت228
#محکوم‌به‌عشق
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
گره‌ی دستاش دورم باز شد که برگشتم سمتش،با دیدن مهران همون پسر توی مهمونی شوکه قدمی به عقب رفتم که دوباره تو بغلش اسیرم کرد.

ــ آقا مـ...

لباشو روی لبام گذاشت و صدامو خفه کرد،بدنم گر گرفته بود انگار همه‌ی تنم نیازشو میکشید.

دستمو روی بازوهای پهنش گذاشتم و سعی کردم از خودم دورش کنم ولی تلاش من مثل هل دادن دیوار بود.

داشتم نفس کم میاوردم که بلاخره ازم جدا شد

ــ داری چیـ...
+هیششش،یعنی من حق ندارم چیزی که مال منه رو ببوسم؟

متعجب نگاهش کردم
ــ میفهمی چی داری میگی؟
+من مهرانم،مهران احمدی...صاحب قلبت،روحت،جسمو احساست...پدر بچت

باورم نمیشه
فقط مات خیره بودم بهش،چرا بهم نگفته بود؟
+دیگه نمیذارم جایی بری،دیگه نمیذارم ازم بگیرنت خزان.

زبونم قفل کرده بود
نفسمو بیرون فرستادم و دهن باز کردم حرفی بزنم که انگشتشو روی لبم گذاشت.
ــ نمیخوام حرفی بزنی،اونقدر دلتنگتم که فقط باید بی حرف همشو جبران کنی.

دست انداخت زیر زانومو بلندم کرد،به سمت تخت رفت.

آروم گذاشتتم روی تخت و روم خیمه زد
زیر هیکل بزرگ و عضله‌ایش گم شده بودم.
آب دهنمو قورت دادم که سرشو برد پایین و بوسه‌ای روی گردنم زد.

لرزی تو تنم نشست که دست انداخت و تو یه حرکت مانتومو توی تنم پاره کرد.

ــ مهران چیکار...
+هیشش

*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
@nshnsmundo
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
439 views18:41
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 19:50:08
#𝑳𝒐𝒗𝒆‌
@mimundolove
525 views16:50
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 17:48:01 تــو اگه رنگ بودی
میشُدی آبیِ دریـــا ...
568 views14:48
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 15:46:02 بغلَم کن که من از دنیا بُریدم
عشقو آرامشو ، باور کن با تو دیدم

@mimundolove
113 views12:46
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 13:44:01 با تو خوشبخت‌ترین
عاشق تاریخ منم
ای که آغوش پُر از زندگی‌ات
شد وطنم ...
229 views10:44
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 12:58:41 تورو بیچاره کنه پای خودش ک چی بشه
خودشو پای تو بیچاره کنه عاشقته

اون ک دکمه های پیراهنتو میبنده نه
اون ک پیراهنتو پاره کنه عاشقته
307 views09:58
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 11:42:01
#𝑳𝒐𝒗𝒆‌
@mimundolove
393 views08:42
باز کردن / نظر دهید
2022-02-27 09:40:03 بدترین قسمتش اونجاس که صبحتو با برداشتن سرت از رو مـمه هاش شروع نمیکنی :(
464 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2022-02-26 21:45:27 پارت جدید
<< حرفاتون @nshnsmundo >>
ارتباط با نویسنده

https://t.me/BiChatBot?start=sc-506691-Hqsg9Fp
459 views18:45
باز کردن / نظر دهید
2022-02-26 21:45:21 *^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
#پارت227
#محکوم‌به‌عشق
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
نگاهی به اطراف انداختم با دیدن ماشین مشکی‌ای که برام چراغ زد درو بستم و به سمتش رفتم.

بدون معطلی سوار ماشین شدم و خواستم یچیزی بارش کنم ولی با دیدن شخص ناشناسی ابروهام بالا پرید.

ــ ببخشید من...من انگار اشتباه سوار شدم.

اومدم پیاده شم که قفل مرکزیو زد
- اشتباه سوار نشدین خانوم،من اومدم دنبالتون

بدون هیچ حرف دیگه‌ای راه افتاد.
دلهره گرفته بودم
فقط به مسیر خیره شده بودم،داشت کجا میرفت؟؟

خواستم حرفی بزنم که جلوی یه عمارت نگه داشت که یهو در سمت من باز شد و فرد شیک پوش دیگه‌ای رو بهم گفت:بفرمایین خانوم.

ابرویی بالا انداختم و پیاده شدم.
سروش از این دمو دستگاها داشت که من خبر نداشتم!!
هه تو از زنشم خبر نداشتی احمق
همراه همون مرد وارد عمارت شدم،دهنم باز مونده بود.

چقدر بزرگ بود اینجا
از پلها بالا رفتیم که پشت یکی از درها ایستاد و برگشت سمتم
- بفرمایین داخل آقا منتظرتونن

از کنارم رد شد و داشت میرفت پایین
نفس عمیقی کشیدم و دستگیره رو توی دستم فشردم،آروم درو باز کردم.

وارد اتاق شدم که دیدم کسی نیست.
کمی جلوتر رفتم که دستی دورم حلقه شد و از پشت چسبید بهم.

ترسیده خواستم برگردم که نفساش به پشت گردنم خورد،لرزی تو تنم نشست.
انگار زبونم قفل کرده بود

ــ چقدر دلم برات تنگ شده بود،برای همه چیت...

این سروش نبود
گره‌ی دستاش دورم باز شد که برگشتم سمتش،با دیدن مهران همون پسر توی مهمونی شوکه قدمی به عقب رفتم که دوباره تو بغلش اسیرم کرد...

*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
@nshnsmundo
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
459 views18:45
باز کردن / نظر دهید