2021-11-19 21:37:34
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
#پارت132
#محکومبهعشق
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
با اشتها مشغول خوردن صبحانه بودم که یچیزی داخلم شروع به لرزیدن کرد.
چنگال از دستم افتاد و آه ریزی از بین لبهام خارج شد،نگاهی به امیریل کردم که با نیشخند خیره شده بود بهم.
اشارهای به بشقابم کرد
+صبحونتو بخور
آب دهنمو قورت دادم که سرعتش بیشتر شد،آهی کشیدم و دستو پام شل شد که از حرکت ایستاد.
نفسام کشدار شده بود،داغ کرده بودم و اینو نمیخواستم.
سعی کردم حواسمو پرت کنم که دوباره به لرزش در اومد.
دستام مشت شد و لبمو به دندون گرفتم که دست امیریل زیر زانوم قرار گرفت و بلندم کردم.
از ترس اینکه نیوفتم چنگی به یقش زدم و سرمو توی سینش پنهان کردم.
وارد اتاق شد و آروم روی تخت درازم کرد،لباسو تو یه حرکت از تنم در آورد.
با خجالت دستمو گرفتم جلوم که اخماش درهم رفت.
+بکش کنار دستتو تا قلمش نکردم میخوای همیشه سگ باشم آره؟؟
سری به طرفین تکون دادم و به اجبار دستامو عقب آوردم.
پاهامو از هم باز کرد و ویبراتور رو از داخلم در آورد.
سرشو برد بین پام و با ولع شروع کرد به لیس زدن بهـ*ـشتم.
بی اختیار آه بلندی کشیدم،زنونههام فعال شده بودنو کنترلی روی رفتارام نداشتم؛دستامو توی موهاش فرو بردم که جری تر شد و همزمان دوتا از انگشتاشو واردم کرد.
انقدر ادامه داد که با لرزش خفیفی توی دهنش ار*ضا شدم.
مکی به چو*چو*لم زد و از جاش بلند شد،خواست شلوارشو دربیاره که صدای در بلند شد.
+شانس آوردی،شب برمیگردم.
خم شد و بوسهای روی لبام زد و بلند شد با برداشتن کتش از اتاق بیرون رفت.
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
@nshnsmundo
*^*^*^*^*^*^*^ ^*^*^*^*^*^*^*
659 views18:37