2021-10-19 00:52:16
قربون کونت زری جون
خاطره ای که میخوام تعریف کنم مال 10 سال پیشه. ما در محلمون خیلی قدیمی هستیم و با یک خانواده رفت و امد داشتیم که بچه هاش همسن و سال ماها بودند مادر این خونواده زری خانم زمانی که من 20 سالم بود یه زن تقریبا 38 ساله یا یک اندام فوق العاده سکسی بود بیدروغ شاید دور کونش 1متر میشد با یک کمر باریک و سینه های بزرگ و قدی در حدود 160 طوری که وقتی چادر سر میکرد و راه میرفت قمبل کونش از زیر چادر میزد بیرون و تمام برجستگیهای کونش معلوم میشد و بطور خیلی تحریک کننده ای تکون میخورد و حرکت میکرد و خودم یه باری که پشت سرش حرکت کرده بودم اونقدر خیره کونش شده بودم که آبم امده بود .
اون زمان تلفن کم بود و اقوام زری خانم به خونه ما زنگ میزدند و منم از خدا خواسته میرفتم در خونشون و صداش میکردم تا بیاد و موقعی که از خونه میومد بیرون باهاش تا خونمون میرفتم و تو این فاصله چندین بار دستم به کون و کپلش میزدم و باهاش ور میرفتم حتی یه بار موقعی که میخواست از انباری چند تا دیگ بهمون بده و رفت بالای نردبون دقیقا کونش امده بود جلوی صورتم و منم هر وقت میخواست ظرفی رو جابجا کنه دستم میبردم و از روی چادر کونش رو میمالیدم و گاهی وقت لبام از روی چادر مچسبوندم به لمبرهای کونش ولی خوب زن سفتی بود و راه نمیداد تا اینکه خانواده زری خانم به خارج رفتند و یه چند سالی تنها شد و خودش هم گه گاهی میرفت و برمیگشت از شانس بد منم محل کارم دیگه عوض شده بود و شاید در عرض سال یک بار هم نمیدیمش ولی همیشه به یاد کوس و کون خیلی خوشگل و بزرگ زری خانم بودم و صد حیف که موقعیتی پیش نیومد تا بکنمش .تا تقریبا ده سالی گذشت . یک بار که من در مرخصی بودم امد خونه مون برای بازدید تقریبا یه زن حدود 50 سال ولی تقریبا با همون خصوصیات بدنی توپ موقع رفتن و خداحافظی من هم به بهانه ای همراهش رفتم با هم داشتیم قدم میزدیم و تا به خیابان برسیم و سوار تاکسی بشیم وقتی ماشین امد من اول سوار شدم و نشستم صندلی عقب و مسافر دیگه ای هم تو ماشین نبود طوری نشستم که وقتی بخواد بشینه جا براش کم باشه و دقیقا بتونم خودم بچسبونم بهش وقتی نشست خودم رو چسبوندم بهش طوری که قشنگ نصف لمبر و کونش روی پاهای من بود. اصلا بروی خودم نیاوردم یه کم که گذشت از کیفش پول در آورد که کرایه رو حساب کنه و دستش به سمت راننده دراز کرد که دستش رو گرفتم و با خنده گفتم جایی که بزرگتر است کوچکتر حساب نمیکنه و همینطور که دستش رو گرفته بودم دستش را به عقب برگردنوندم و همراه با دست خودش دستم رو گذاشتم روی رونش دیدم عکس العملی نشون نداد برای این جدی تر شدم و دستم تا نزدیک لاپاش روی رونش مالیدم و کشوندم آروم گذاشتم روی کوسش که برگشت بهم گفت چرا رنگت پریده گفتم از دوری و ندیدن شماست زری خانم و خند ه ای کرد. منم که دیگه عروسیم بود کوسش تو مشتم یه فشاری دادم و گفت چه خبرته اینجا بد هست منم گفتم میتونم بیام خونتون چیزی نگفت از خدا خواسته گفتم هر چی شما بگی خلاصه ماشین رو در بست کردم و تا خونشون که طرفهای پونک بود رفتیم که تقریبا غروب شده بود غروب اوایل پاییز وقتی رسیدیم خونه رفت لباسهاش رو عوض کرد یه جوراب شلوار استرچ سفید و تاپ زرد انقدر قمبلش بزرگ بود که شلوارش از چاک کونش داشت جرمیخورد اومد رفت آشپزخونه مشغول آشپزی و از جلوم رد شد جور شهوتناکی کونش تکون میخورد و این ور و اون ور میرفت منم یه جون بلند و کشیده دار کشیدم و گفتم قربون کونت زری جون و رفتم داخل آشپزخونه از عقب بهش چسبوندم وای چه لحظه ای بود یه کون سفت و قلمبه که اصلا به یه زن 50 ساله نمیخورد روناش انقدر خوش تراش بود که تپلی کوسش از زیر شلوار استرچ زده بود بیرون.
دستام رو بردم روی سینه هاش و از روی تی شرتش شروع کردم مالیدن سینه هاش که کم کم داشت سفت میشد و با لبم داشتم گردنش رو لیس میزدم و گوشهاش رو میخوردم از روی شلوار استرچش دستم روی قمبلش کشیدم و گذاشتم وسط چاک کونش و با انگشتام از روی شلوارش با تپلی کوسش میمالیدم کونش مثل دنبه زیر دستم تکون میخورد آهی کشید و یه جونی گفت اونم يه دفعه دستش رو روی دست من گذاشت و آروم برد سمت شلوارم. كيرم سيخ شده بود و از زير شلوار پارچه ای تابلو زده بود بيرون. خودمو به طرفش بردم و اون كيرمو گرفت. گفت: جون. اين مال من گفتم: نه مال کوست زری جون تاپش رو از تنش در آوردم پستوناش داشت از سوتینش میزد بیرون پستونایی بزرگ و خوش فرم سوتینش رو از عقب باز کردم و پستوناش مثل فنر پرید بیرون فقط الان با یه شلوار استرچ پارچه ای جلوم بود بغلش کردم و بردمش تو اتاق خواب اول ايستاده بغلم كرد. و شروع كردیم به لب گرفتن. زبونم رو روي لباش مي چرخوندم. خيلي لذت مي بردم. تو همون حال، آروم دكمه های پيراهنم رو باز كرد و اونو درآورد. دستم رو از زير شلوارش بردم توی کونش و ماليدم. و نوک پستوناش که حال شق شق شده بود رو میک میزدم روی تخت خابوندمش انقدر حشری شده
3.5K views21:52