Get Mystery Box with random crypto!

داستانکده آزادی

لوگوی کانال تلگرام dastanazadi — داستانکده آزادی د
آدرس کانال: @dastanazadi
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 131.28K

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 10

2021-10-14 00:50:40 من و سپیده
1398/3/23
زن میانسال مرد متاهل
با عرض سلام خدمت رفقا من اهل تبریز هستم ولی در یکی از شهرای شمالی کشور به اسم انزلی زندگی میکنم اسمم میلاده و متاهل هستم 27سالمه نه ورزشکارم نه قدم دومتره ولی خب صورت مردونه دارم که همین باعث جذب زنای سن بالا یا به اصطلاح میلف میشه این خاطره مربوط میشه به سال 94
اواسط زمستان 94بود که من با یه خانم به اسم سپیده تو فضای مجازی آشنا شدم سپیده اون.موقع32سالش بود بالاخره بعداز کلی کلنجار رفتن مخشو زدمو باهم رفیق شدیم تو این گیرو دار بنده بنا به شرایطی مجبور شدم برم تبریز ولی خوشبختانه چون پدرزنم اینا اساس کشی داشتن زنم باهام نیومد من تنهایی برگشتم انزلی تو راه به سپیده گفتم مکان جور شده و از این حرفا من رسیدم انزلی بنا به شرایط خاصی که جفتمون هم داشتیم نمیتونستیم بیرون همو ببینیم پس خونه دعوتش کردم که مثل یک دوست میخواد بیاد منم گفتم ک ون لقش داد میکنم ندادم جلق میزنم
خلاصه روز موعود فرارسید این خانوم اومد تارسید در واحدو باز کردم بغلم کردو از من لب گرفت گفتم سپید ادم از دوستش لب نمیگیره ها گفت دوستی منو تو دوستی با مزایاست خخخخ
نشست منم آبمیوه اورده بودم خوردیمو من شروع کردم به لب گرفتن من خودم تو کف بودم ولی این بدتر از من رو مبل اومد بغل من روبروی هم نشستیم همینطوری که لب میگرفتیم از روساپورتش کسشو میمالید به ک یر من از بس خمار کیر بود همونجا ارضا شد منم کم کم لباساشو در اوردم باورتون نمیشه عجب سینه هایی داشت 75 سربالا اصلا مشخص نبود دوتا بچه شیر داده اصلا شکم نداشت بی پدر خدا شاهده اندازه کف دست کس داشت ولی کونش کوچیک بود اما سkسی بود شروع کردم به خوردن سینه هاش یکیشو میخوردم اونیکیو با دستم میمالیدم اونم هی کسشو رو ک یرم میمالید داشت از هوش میرفت بلندش کردم از پشت چسبیدم بهش اول خودمو لخت کردم دوم اونو لختش کردم کیرمو گذاشتم از پشت لای پاش و هی اروم اروم عقب جلو میکردمو لاله گوششو با گردنش میخوردم گفتم بهش میخوری اونم گفت اره سرشو کرد تو دهنش اولش بعد تخمامو لیس میزد ولی زیاد جالب نمیخورد بلندش کردم از کس لیسی بدم میاد ولی با دستم یکم براش مالوندم طاق باز خوابید سر ک یرمو اروم تو شیار کسش عقب جلو میکردم اونم هی ریز ناله میکرد با اینکه شهوت داشت خفه اش میکرد ولی اینقد مغرور بود که نمیگفت بکن توش منم بیخیال شدمو کردم تو کسش لیز و گرمممممم بود اونم یه اهی کشیدو شرو هرد ناله کردن اویییییی اره بکن بکن جلوی شوهر بی عرضه ام منو بکن اویییییییییی محکمتر بزن اوووووف
منم با تمام توان تلنبه میزدم
پوزیشنو عوض کردیم اون نشست روک یرم من یهویی گفت سپید کاندوم گفت اشکالی نداره همینجوری که داری میکنی فک.کن اسم بچمونو چی بزاریم. گفتم خفه بابا داگی استایلش کردم ازپشت کردم تو کسش موهاشو گرفته بودم دور دستم تلنبه میزدم با اونیکی دستم داشتم راه ک ونشو باز میکردم اخ که جه ادای تنگارو در میاورد میگفت دردم میاد انگشتتو نکن تو کونم منم هی میکردم کرم میریختم ولی خدایی کس خوبی داشت جوری ک یرمو قورت میداد که احساس میکردم هر لحظه امکان داره کل وجودمو از سر کیرم بکشه. کسش مثل وکیوم بود من داشت ابم میمومد گفتم کجات بریزم. سریع کشیدم بیرونو رو سینه هاش خالی کردم خب از حق نگذریم صورت خیلی نازی داشت ولی نزاشت ک ونشو فتح بکنم ولی بهم.قول داد واسه دفعه بعد بهم کون بده و داد
ابن اولین سkس من تو دوران بعد از ازدواجم.بود امید وارم همیشه به مرادتون برسیدو آرزوهاتون خاطره شن
اگه بد نوشتم.معذرت
فحش ندید لطفا اگه هم دادید به چپم اگه نظرات مثبت باشه بقیه فتوحاتمو تو انزلی براتون مینویسم
چاکر شما نامهربون
نوشته: نامهربون

@dastanazadi
23.5K views21:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:50:31 الیایی شخصا ازش برای نمایشگاه دو سال پیش مونترال دعوت کرد. اون بر خلاف پورن استارهای دیگه هیچ برنامه سکس خصوصی نداشت و هیچی ایجنتی رو هم قبول نمیکرد. لئوناردو 80 ساله شخصا باهاش صحبت کرد برای فیلمبرداری یه ویدئو لز تو مونترال که قرار شد خودش بگیره و من هم به عنوان دستیار و دوربین دوم باشم. ظاهرا سیلویا کس دیگه ای رو به جز لئوناردو قبول نداشت. کار حرفه ای بود و همه وسایل از قبل آماده شده بود با این وجود صبح روز فیلمبرداری سیلویا دبه کرد و گفت حاضر نیست ویدیو رو برای آپلود در سایت مجانی شرکت ما (پورن هاب) به شرکت بده. بدطوری تو پوزم خورده بود. برای اولین بار بود که برای فیلمبرداری یه ویدیو اینقدر هیجان داشتم و حالا هم که کنسل شده بود. اما بعد از یکی دو ساعت گفتن چون کمپانی میخواسته هزینه ها از قبیل کرایه محل و وسایل وهزینه نور و فیلمبردار و مدل مقابلش رو به حساب اون بزاره و اون هم نمیخواست رابطه اش با مایند گیک خراب بشه قبول کرده که فیلمبرداری انجام بشه برای سایت اون و با هزینه خودش. با وجود اینکه سیاست شرکت اینجوری نیست اما در این مرد به من اجازه دادند که فیلم رو بگیرم و لئوناردو که بهش برخورده بود نیومد.


یه خونه تو محله وستمونت مونترال کرایه کرده بودند و برای آماده کردن وسایل به اونجا رفتم. تنها بودم و سیلویا هم زودتر اومد ، گذر سالها روی چهره زیبای اون هم تاثیر گذاشته بود، اما همچنان به غایت زیبا بود. راستش رو بگم از بودن تنها در کنار اون احساسی از تحریک رو در خودم حس میکردم. قبل از اومدن مدل هم بازیش قرار بود ازش چند تا صحنه سولو(تنها)بگیرم. وقتی داشت به تدریج جلوی دوربین لخت میشد یک کمی بفهمی نفهمی کیرم از جاش تکون خورد اما کاملا مسلط بودم وقتی کاملا لخت شد و دوربینم در چند سانتیمتری سوراخ ک ونش بود فقط و فقط اون لحظه ای که سیلویا ک یر دیوید پری رو تا ته میکرد تو ک ونش جلوی چشمم میومد. سرگیجه عجیبی بود. با خودم فکر میکردم این کون چه ک یرهای کلفتی رو به خودش دیده روکو زیفردی، مانوئل فریرا و دیگران. صحنه های سولو که تموم شد منتظر مدل دیگه بودیم تا صحنه های لز رو بگیریم. یه سیگار روشن کرد و یکی هم به من تعارف کرد. سیگار نمیکشم اما فرصتی بود برای یه گپ کوتاه. براش تعریف کردم از دوران نوجوانیم و جلق زدن هام. فیلم رو دقیق به خاطر داشت ولی گفت اصلا تعجبی نمیکنه و این نشون میداده که اون کارش رو درست انجام داده. در مورد آنال سkس و دردش پرسیدم. گفت اون وقتا هر بار که آنال بازی میکرده با خودش میگفته این آخرین باره اما چند روز بعد دوباره تکرار میکرده. چند دقیقه بعد پارتنرش که یه مدل کانادایی و دوست سیلویا بود اومد. ویدیو پر بود از صحنه های آنال سkس با دیلدو که نشون میداد سیلویا بخاطر درد آنال سkس، سkس با مردها رو کنار نذاشته. کار خیلی خوبی از آب دراومد. با اومدن مدل کانادایی دیگه کوچکترین تحریکی نداشتم. بر خلاف معمول مدل کانادایی حتی دوش هم نگرفت. ظاهرا برگزاری نمایشگاه پورن در مونترال فرصت پول درآوردن خوبی برای مدلها بود که نمیخواستن از دست بدهندش و ظاهرا باید میرفت جایی بای کس دادن. سیلویا بعد از حموم یه سیگار دیگه روشن کرد در حالیکه حوله تنش بود و من هم تقریبا وسایل رو جمع کرده بودم. وقت برای دوسه تا سوال دیگه داشتم پرسیدم چرا فقط لز؟ جواب مشخصی نداد اما وقتی پرسیدم واقعا لزبین هست و آیا از سkس در ویدیوها هم لذت میبرده گفت که بای سکشوال هست و از سkس با هر دو جنس لذت میبره ولی در تعداد کمی از ویدیوها با مردها واقعا لذت برده ولی در ویدیوهای لز در همشون لذت برده و حتی ارضا شده. دست آخر موقع خداحافظی منو بغل کرد و صورت همو بوسیدیم. دوست داشتم باز هم اون ویدیو قدیمی رو میزاشتم همون صحنه رو میدیدم و جلق میزدم اما به سمت شرکت راه افتادم برای بررسی ویدیوی جدید و روتوش عکسها. سهم من از سیلویا فقط یک بوسه و تماس چند ثانیه ای با بدنش از روی لباس بود.


نوشته: مایکل

@dastanazadi
16.9K views21:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:50:22 ملاقات با سیلویا سینت
1398/3/23
پورن استار
سلام بر دوستان عزیز. مایکل هستم فیلمبردار و عکاس پورنو گرافی. این دومین مطلبی هست که تو این سایت میزارم. مطلب قبلیم دنیای پورنوگرافی بود. راستش بعد از اولین مطلب واکنش های دوستان رو که خوندم خیلی مردد بودم که مطلب دیگه ای بزارم یا نه، خیلی از دوستان به حق گفته بودن که این فقط رزومه شخصی هست و خودم هم همینطور فکر میکردم. با این همه چون بعضی از دوستان نظر مساعدی داشتن تصمیم گرفتم یه بار دیگه بنویسم و این بار یه تجربه یه کم شخصی تر رو بنویسم. قبلش فقط خیلی مختصر جواب چند تا از دوستان رو بدم.


دوستتی پرسیده بودن شده آب طرف رو صورت من بپاشه جواب میدم رو صورتم نه ولی روی دست یا لباسم بارها اتفاق افتاده، هم مال مردها هم مال زنها. بعضی از دوستان از تجارب و علایق شخصی من پرسیده بودن که عذرخواهی میکنم چون نمیخوام در این مورد صحبت کنم. اینقدر توضیح میدم که ازدواج نکردم ولی با یه دختر مکزیکی هستم و اصلا هم اهل خیانت کردن بهش نیسم . پنج شش بار با مدلها سkس داشتم همه شون جز اشتباهات زندگیم بوده،مدلهای بی نام و نشون بودن که قصد داشتن خودشون رو مطرح کنن. پروتکلهای سفت و سختی وجود داره که کارمندهای شرکت رو از رابطه جنسی با مدلها بر حذر میداره تا شرکت درگیر پرونده های حقوقی سو استفاده جنسی نشه. برخی از دوستان ابراز علاقه برای ورود به این صنعت کرده بودن باید بگم ورود به عنوان پورن استار مرد بسیار سخت هست وصرفا داشتن آلت بزرگ و شهوت بالا کافی نیست. مدلهای مرد اکثرا همزمان از اسپری بنزوکایین و وایاگرا استفاده میکنند با این همه اغلب دارای تکنیک هستن برای کم کردن لذت جنسی و طولانی تر کردن سkس، گاهی اوقات عمل جراحی هم لازم میشه. با این همه بزرگترین مشکل پورن استارهای مرد بی تجربه از دست دادن نعوذ(شقی کیر) هست که بارها باعث خراب شدن کار شده و حتی بعضا با وایاگرا هم حل نشده. با این همه اگه کسی علاقه داره به این کار باید از طریق آژانسهای این کار وارد بشه. برای دخترها کار ساده تر هست، اما باز هم از طریق آژانس هست. البته الان مثل قبل نیست که هر کی کس بده وارد صنعت بشه. الان آنال و حتی دبل آنال جز ملزومات موفقیت در این صنعت هست. البته چند سالی هست که یه عده ای آژانسها رو دور میزنن و کارهای بی کیفیت خانگی درست میکنن از خودشون و پارتنرشون و آپلود میکنن. اونهایی که یه کم حرفه ای تر فکر میکنن بجای اینکه خودشون فیلم بگیرن به فیلمبردارهای حرفه ای پول میدن، من هم حداقل هفته ای یه مورد برام پیش میاد از اینها، با این همه معمولا به ورود به دنیای پورن منجر نمیشه. بعضی از دوستان در مورد سختی کار گفته بودن، دوست عزیز سختی این کار در مقایسه با سختی پول در آوردن برای پول مورگیج خونه و لیز ماشین و .... چیزی نیست. من حرفه ای هستم و فقط به فکر کسب درآمد هستم.


ملاقات با سیلویا سینت
سیلویا سنت همیشه برای من یه پورن استار ویژه بود. اون زمانها که فیلم سوپرها رو سی دی بود یه سی دی سوپر داشتم و صحنه ای که خیلی دوست داشتم کمک کردن دو تا پسر بود به دوتا دختر کنار آب که یکیشون تو آب میفتاد و طبیعی بود که آخرش پسرها دخترها رو تا ته میکردن. این سی دی رو شاید چند سال داشتم و بارها با این صحنه جلق زده بودم و ارضا شده بودم. نقطه اوج کار اونجایی بود که دختتر زیبا و بلوند فیلم چنان ماهرانه روی کیر پسر مینشت و اون رو تا ته تو کون خودش میکرد که آدم دهنش باز میموند. بعدها فهمیدم که اون پسر و دختر از بزرگان پورن هستن و اسمشون دیوید پری و سیلویا سینت هست. اوایل کارم تو شرکت مایندگیک یه مدتی مسوول جمع کردن ویدیو های قدیمی (وینتیج) بودم و یک نسخه از همون فیلم رو هم پیدا کردم. متاسفانه علیرغم جستجوی زیاد نسخه کاملش که شامل صحنه نشستن روی ک یر(در پورن بهش میگن کو گرل) رو پیدا نکردم البته بخشهای زیادی از سکس آنال و واژینال موجود بود. اون شبی که بعد از چند سال این ویدیو رو پیدا کردم(فکر کنم 2009 یا 2010 بود) پارتنرم یه دختر پرستار ایرونی بود که اون شب، اتفاقا، شیفت بود تو بیمارستان. بناباین من که تو خونه تنها بودم بعد از هم مدتها بازهم به یاد سیلویا و خاطرات گذشته جلق زدم.


سیلویا سینت هنوز که هنوزه احتمالا زیباترین و حرفه ای ترین پورن استار هست. تلفیق اون صورت زیبا و پیشانی بلند و گونه های برجسته و اندام فوق العاده و یه جفت پستان درشت و یه کون گوشت آلو با تکنیک منحصر به فرد و راحت بودن در آنال و بلو جاب و سوراخ کس و ک ونی که در فاصله مناسبی از هم قرار گرفتند باعث شده بود که اون یه پورن استار همچی تمام باشه و در دوه خودش بسیار موفق و ثروتمند. متاسفانه از سال 2006 به بعد سیلویا فقط برای سایت اختصاصی خودش اون هم در فیلمهای لزبین کار میکنه و در هیچ کدوم از جشنواره هایی که من در بارسلون و لاس وگاس رفتم هم حاضر نشده بود تا وقتی که استاد من لئوناردو ایت
14.3K views21:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:50:16 عصر هم بر نمی گردیم واسه خودت از بیرون ناهار سفارش بده .همین که م

امانم از اتاق رفت بیرون من سریع گوشیم رو بر داشتم و به یلدا زنگ زدم و گفتم:چند تا کتاب جدید گرفتم فردا بیا ازم بگیر اونم گفت باشه . فردا صبح زود مامان بابام رفتن یلدا هم ساعت حدود 9 بود که اومد آیفنمون رو زد منم در رو باز کردم اومد تو حیاط رفتم دم در خونه گفتم بیا تو . سلام کرد داشت میومد تو که ازم پرسید :پس زن دایی کجاس؟ منم گفتم:رفتن شهرستان فقط منم خونه .همون جا خشکش زد تردید تمام وجودش رو گرفته بود که بیاد تو یا نه آخه همیشه وقتی منو اون بودیم علی هم بود و نمیشد کار خاصی کرد ولی اون امروز تنها اومده بود .دستش رو گرفتم گفتم بیا تو نترس .گفت: از تو بترسم ههه عمرا و اومد تو کامیوتر روشن بود اومد پشت میز کامیوتر نشست .خونشون کامپیوتر ندارن و اونم خیلی یاد نداره ازش استفاده کنه . مونده بودم حالا چطوری بهش بگم اومدم پشت کامپیوتر و دستم رو هم گذاشتم رو ی پاش .تمام وجودم رو هوس گرفته بود ک یرم راست شده بود وقتی دستم رو روی پاش گذاشتم حرارتم بیشتر شد یلدا هم داغ شده بود این از توی چشماش معلوم بود رفتم توی پوشه عکس ها و فیلم های سکسی کامپیوترم موس رو بهش دادم و گفتم هر کدوم رو که خواستی اجرا کن خودم هم رفتم تا یه لیوان آب سرد بیارم آب ریختم داشتم میومدم که از لای در دیدم یلدا داره با کسش ور میره فهمیدم نقشم گفته فیلم ها رو اجرا کرده تا من رفتم تو اتاق دست و پاش رو گم کرد خواست فیلم رو ببنده زد و تمام صفحه شد آب رو گزاشتم روی میز و توی چشم های یلدا نگاه کردم اونم بهم نگاه کرد نگاهمون بهم گره خورده بود که یهو لبش رو گذاشت روی لبام و گفت 1ماهه منتظر این لحظه بود منم گفتم:فکر تو یه ماهه توی ذهنمه .این رو گفتم و دستش رو گرفتم بردم روی تختم همین جور که داشتم ازش لب میگرفتم دستم رو بردم توی شلوارش دستم خورد به کسش یکم باهاش بازی کردم ولی ترسیدم ببرم توش آخه من فکر میکردم که اون پرده داره چون هنوز توی عقد بودن که از شوهرش جدا شد .دستم رو اوردم بیرون و شروع کردم به در اوردن لباساش داغ داغ بودیم لب هامون از هم جدا نمیشد لختش کردم اومدم از رو تخت پایین بدن نازش رو خوب نگاه کردم چقدر سفید بود .مثل ماه میموند اومد جلو دست کشید روی کیرم گفت امروز باید جرم بدی حسین .لباس هام رو سریع از بدنم در اورد و کیر شق شده ام رو توی دست هاش گرفت و شروع کرد به مکیدن منم مو هاش رو گرفته بودم توی دستم و محکم سرش رو فشار میدادم کیرم تا ته میرفت توی حلقش اونقدر میدادم تو که نزدیک بود بالا بیاره ولی من اصلا توی حال خودم نبودم شهوت عقل رو ازم گرفته بود لب تخت درازش کردم توی بدنش یک لاخ مو پیدا نمیکردم صاف صاف بود با زبوم با کسش ور میرفتم و انگشت میکردم توی کونش واای چه قدر لذت بخش بود سر و صدای یلدا دیگه داشت بلند میشد با صدای بلند میگفت: پارم کن . منم بلند شدم سر کیرم رو کرد توی کونش دیدم خوب داخلش رفت تو بهش گفتم که خیلی گشادی .گفت:مال وقت های تنهاییه خیلی با خودم ور میرم و ناصر (شوهر سابقش)من رو از کون زیاد میکرد همین طور که داشتم کیرم رو با تمام قدرت توی کونش میکردم و اونم سر صدا میکرد با سینه های خوشگلش هم ور میرفتم و محکم فشارشون میدادم کیرم رو هی در میاوردم و دوباره توش میکردم عجب حالی میداد الان که دارم مینویسم دوباره کیرم شق کرده .همین طور که داشتم توی کونش میکردم دیدم دستش رو کرد توی کسش یک لحظه خشکم زد گفتم:یلدا پردت!!! گفت اون نامرد واسم پرده هم نذاشته بمونه زود باش بکن تو کسم که خیس خیسه . منم مثل بچه ها ذوق زده شم و ک یرم رو از تو کونش دو اوردم و کردم تو کسش اونقدر تلنبه زدم که خیس عرق شدم دیگه داشت آبم میومد که بهش گفته دوس داری کجا بریزمش کفت: تو ک سم گفتم آخه ...گفت:نترس من یچه دار نمیشم منم آبم رو توی کسش خالی کردم و افتادم کنارش بهش گفتم من فکر کردم واسه اعتیاد از ناصر جدا شدی اونم گفت: نه اون فهمیده بود من بچه دار نمیشم واس همین طلاقم داد . ازش یه لب گرفتم و بلندش کردم گفتم پاشو بریم حموم که من ول کن تو نیستم ......
پـــــــــایان...

نوشته: حسین

@dastanazadi
13.3K views21:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:50:06 سک س با دختر عمم


سلام داغ به همه ی یچه های گل .اسم من حسین 20 سالمه باقد180 و وزن 80 هیکل بدنسازی رنگ پوستمیکم سبزاست .این داستانی که میخوام واسه شما تعریف کنم واسه تابستون پارساله که من کنکور داشتم .یلدا دختر عمم از من 2 سال بزرگ تره ولی هر دوتامون پارسال کنکور داشتیم آخه اون یه بار ازدواج کرده واسه همین دو سال درس نخوند ولی الان 2سالی میشه طلاق گرفته قدش170 سفید پوست کون بزرگ و سینه های سایز متوسط .خانواده ی یلدا شون وضع مالی خوبی نداشتن واسه همین هم مامانش و هم باباش از صبح تا غروب کار میکردن .داداش یلدا حمید هم خدمت سربازی بودو یه داداش 6 ساله هم داشت به اسم علی .قضیه ی من و یلدا از اون جا شروع شد که یه رو یلدا اومد خونمون تا کتاب تست بگیره من حموم بودم اون منتظر من شد داداش کوچیکش علی هم با اون اومده بود وقتی من حموم بودم اون با مامانم صحبت میکردتا موقعی که من اومدم .دیدمش بعد از سلام و احوال پرسی من رفتم موهامو توی اتاقم خشک کنم مامانم هم رفت بیرون سبزی بگیره تا مامانم رفت دیدم یلدا اومد تو اتاقم با چشماش داشت منو میخورد که من صداش کردم و گفتم بیا کتاب ها رو واست آماده کردم ببری دادم بهش . اومد رو تخت کنارم نشست شروع کرد به صحبت کردن این که چه طوری من درس میخونم منم نگاش میکردم حرارت و شهوت رو توی چشماش میشد دید .من ترسیدم آخه تا به حال چنین حسی نداشتم و این جوری به یک زن نگاه نکرده بودم تا پاشدم برم دستم رو گرف و درازم کرد رو تخت من سریع خودم رو جمع کردم بهم گفت:بابا بچه مثبت .من چیزی بهش بگفتم داداشش هم کنارش بود یکی محکم زد توی سر داداشش و گفت اینم که مزاحم همیشگیه .من بلند شدم اومدم پشت میزم مامانم هم اومده بود دیگه یلدا اومد کتاب ها رو ور داره بره که به من گفت حسین شمارت رو بهم بده منم که دلم میخواست و روم نمیشد از خداخواسته که اون پیشنهاد داده بهش دادام موقع رفتن بهم گفت از به بعد گوشیت رو کنارت نگه دار و به کسی هم چیزی نگو منم گفتم با شه و اون رفت.من اون شب تا دیر وقت بیدار بودم و خوابم نمیبرد دائم به اون فکر میکردم و بد جوری حشری شده بودم روز بعد قرار بود برم کتاب ها رو ازش بگیرم میدونستم تا ساعت 7 بعد از ظهر اون خونه تنهاست واسه همین ساعت 5 بود رفتم خونشمو زنگ رو زدم یکم دیر اومد از پشت در با صدایی بی حال گفت :کیــــــــــــه؟.منم پر انرژی گفتم منم در باز شد ولی من کسی رو ندیدم رفتم تو در رو که خواستم ببندم دیدم یلدا پشت دره چشمام 4تا شده بود با تاپو شلوارک اومده بود جلوی من وای خدا چه قدر سفیده عجب سینه هایی عجب کون محشری داره اووف واقعا داغ کرده بودم اون قدر نگاش کردم که اصلا متوجه صورتش نشدم که از خواب پاشده بود و بی حوصله به دیوار تکیه داده بود .بهش سلام کردم گفتم فکر کنم بد موقع اومدم گفت نه و راه افتاد جلو جلو به رفتن من رفتم تو حال دیدم دشکش پهنه علی هم خوابه اونم رفت دست شویی تا صورتش رو بشوره یلدا همیشه خیلی به خودش میرسید و دایم آرایش میکرد وقتی از دست شویی اومد دیدم بودن آرایشه ولی بدون آرایشم محشر بود یه چادر دور خودش پیچید و اومد روی دشکش نشست من خندم گرفت .گفت:چیه ؟به چی میخندی؟گفتم آخه من که ترو اون جوری دیدم دیگه این چادرت چیه .باخنده جواب داد:سرم کردم تا چشات واسه درس خسته نشه از بس نگااه میکنی آخه اگه بخوای مثل دم در نگاه کنی دیگه هیچی واسم نمیزاری(با نگات منو میکنی)منم خندیدم.بلند شد بره یه شربت بیاره بخوریم منم دنبالش رفتم توی آشپزخونه تا اومد پارچ رو از توی کابینت بالایی ور داره چادرش افتاد با پاش پرتش کرد طرف من و گفت از بچگی ازش بدم میومد دست پای آدم رو میبنده .اون چادر رو انداخت و من دوباره شروع کردم به نگاه کردن بدنش مثل هوای تیر ماه داغ بود .هین طور که داشتم نگاش میکردم اونم شربت رو آماده کرد گفت برو بشین برات بیارم رفتم نشیتم تا سینی رو اورد جلوم که لیوان رو بردارم چشمم به سینه های سفیدش افتاد که مثل مروارید میدرخشید وای چه قدر خوردنی بورد کاش میشد به جای این شربت سینه های یلدا رو خورد شربت رو ور داشتم اونم رفت و رو در روم نشست شروع کرد از از درس های سخت گفتن ولی من اصلا به حرف های اون توجه نمیکردم و فقط به این فکر میکردم که چه جوری یه روز یلدا رو بکنم .اصلا متوجه گذشت زمان نشده بودم که پهو دیدم صدای در اومد عمم بود اومد تو حیاط یلدا دوباره چادرش رو ور داشت و سرش کرد همین که بهش نگاه کردم یه چشمک زد و با خنده گفت :نامحرم اومد تو.عمم اومد تو منم بلند شدم بعداز سلام و احوال پرسی خدافظی کردم و برگشتم خونمون.2 هفته به کنکور بیشر نمونده بود که من تمام فکر و ذکرم شده بود یلدا بلاخره یه شب مامانم اومد توی اتاقم و 20هزار تومان پول گذاشت رو میزم و گفت من و بابات فردا باید واسه سال گرد یکی از دوست های بابات بریم شهرستان تا.
12.9K views21:50
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:49:59 یبار از عقب بکنمش تا جا باز کنه ،تا بجایی رسید که دیگه راحت نصف بیشتر کیرم راحت تو کونش میکردم ، ولی تا قبل اینکه کاملا حرفه ای بشه باهم بحثمون شد و بهم زدیم اونم بخاطر اینکه فهمید من بخاطر چی باهاش طرح دوستی ریختم وقتی جریان پدر ک.سکشش را براش گفتم و علت اینکه باهاش دوست شدم را گفتم ، بعض کرده بود و فقط اشک از چشماش میومد و حتی یه کلمه هم حرف نزد ، اخه هر کاری کردم نشد از اون ک.سکش فضول انتقام بگیرم واسه همین دست به دامن مریم شدم ولی قبول نکرد و ناراحت شد که چرا میخام با زن اون یارو ارتباط برقرار کنم و منم مجبور شدم اصل جریان را براش بگم و همین شد که دیگه باهام قهر کرد و اصلا دیگه جوابمو نداد، منم رفتم تو نخ پسر طرف که دبیرستان غیر انتفاعی میرفت وحدودا دو ماه بعد از اینکه مریم باهام قهر کرد پسره رابا کمک پسر عمه ام خفتش کردم ولی از بس التماس کرد و گریه کرد و به باباش فحش داد منم بیخیال شدم ، ببخشید خیلی طولانی شد .

نوشته: Nima

@dastanazadi
12.3K views21:49
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:49:45 عارف کردم اومد داخل رفتیم تو اطاق من و نشستیم یه کم حرف زدیم و بعد من رفتم شکلات داغ درست کنم ،وقتی اومدم دیدم مانتوش را در آورده بود و لم داده بود رو پتو ،رفتم پیشش نشستم اومد که بلند شه نگذاشتم و منم رفتم پیشش خوابیدم و دستما گذاشتم روی سینه هاش که یهو بلند شد و گفت بزار ببینم چی آوردی ؟ گفتم اینا داغه حالا یکم دیگه بخواب،که گفت یه چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم بگو چی شده ؟ گفت نمیشه کاری بکنیم گفتم چرا ؟سرش را انداخت پایین و گفت من پریودم ، منم گفتم پس چرا اومدی ؟ گفت فکر کردم چون قرار اولمونه اگر نیام ناراحت میشی عزیزم ، تو دلم گفتم اگر بدونی واسه چی باهات دوست شدم و قراره چه بلایی سرت بیارم هیچ وقت نمیگفتی عزیزم خلاصه یکم حرف زد و بعدشم شکلاتش را خورد و گفت دیگه باید برم و مانتوش را پوشید و اومد از اتاق بره بیرون برگشت و به لب طولانی از هم گرفتیم و وقتی از ازم جدا شد یهویی برگشت و گفت دلم نمیخاد ملاقات اولمون اینجوری تمام بشه ،گفتم خوب چیکار کنیم؟ گفت اگر بلدی و قول میدی اذیتم نکنی تا یه جورایی یه حال بهت بدم ، منم مثل اینا که اصلا هیچی نمیدونه گفتم یعنی چطوری ؟ گفت حتما باید اسمشو بگم ؟ گفتم خوب بگو مگه طوری میشه خندید و گفت از عقب از کوووون ،خوب شد؟ حالا بگو ببینم بلدی ؟اذیتم نمیکنی ؟ گفت بیا که اومدی پیش متخصصش ، گفت ببینیم و تعریف کنیم ، گفتم من قول میدم اذیت نشی تو هم قول بده یه حال تمام و کمال بهم بدی ، گفت یعنی چطوری ؟ گفتم خوب میدونی چی میگم ، گفتم من تا حالا برا شوهرمم ساک نزدم ، حتی تو این همه سال دو بار بهش کون دادم حالا تو از راه نرسیده همه را با هم میخایی ؟ اصلن هم پررو نیستی گفتم من پررو ام ولی تو هم مهربونی باهم جور در میاد ، خلاصه شروع کردیم لب بازی اومدم لختش کنم که گفت این دفعه بیخیال شو سری بعد برات لخت میشم منم قبول کردم خلاصه لباسای خودما در آوردم و کیرما گرفتم جلو صورتش اولش با اکراه شروع کرد و فقط سرش را زبون میزد منم چیزی نگفتم که هر جوری که دوست داره بخوره تا عادت کنه البته بعدش که شروع کرد به خوردن پوست کیرم را کند از بس دندوناش گیر میکرد ولی بعدش انگار خوشش اومده بود دیگه ول کن نبود تا بالاخره فکش خسته شد وشلوار و شرتش را تا زیر باسنش کشید پایین و دمرو خوابید و گفت فقط یواش بکن و همشم نکنی توش پاره میشم البته کیر من زیادم بزرگ نیست بلندیش هفده سانته ولی تقریبا کلفته اونم کونش متوسط بود و سوراخش کوچیک و قهوای کم رنگ بود بهش نمیومد زیاد ازش کار کشیده باشه ، منم که چیزی دم دست نداشتم به تف اکتفا کردم و هم به سوراخ کونش و هم به کیرم تف زدم و گذاشتم درش ، یهو خودش را جمع کرد و گفت همینجوری میگی بلدی ؟ همین اول کار میخای بکنی توش ؟ بابا یکار کن یکم باز بشه بعد کیرتا بکن توش ، اینجوری که من میمیرم ، از شما چه پنهان من میخاستم به طرز فجیع و درد اور بکنمش ولی نمیدونم چرا اینقدر ازش خوشم اومده بود و میخاستم یجوری تا چند وقت واسه خودم نگهش دارم ، خلاصه قبول کردم و یمقدار با انگشت بازش کردم و بعدش کیرم را گذاشتم دم سوراخش و یکم فشار دادم دیدم سرش را فشار داده رو بالشت و داره نفس نفس می زنه، یکم دیگه فشار دادم سرش رفت توش، که یباره بغضش ترکید و یواش یواش شروع کرد گریه بکنه ، گفتم میخایی درش بیارم گفت نه فقط یکم نگهدار تا جا باز کنه ، یه مقدار صبر کردم و یواش یواش فشارش دادم دیدم باز صداش در اومد و گفت دلم خیلی درد گرفته بیشتر از این نکن توش پاره میشم الان منم با همون چند سانتی که رفته بود توش عقب وجلو کردم و از بس داغ بود توش زیاد طول نکشید که آبم اومد و گفت نریز توش ولی من دیگه گوش نگردم و خالی کردم تو کونش ، داد زد گفت مرتیکه سوختم چرا ریختی توش ، یکم صیر کردم کیرم یکم خوابید و درش آوردم و کمکش کردم پاشد دربدر رنگش پریده بود ، رفت خودش را شست و اومد منم رفتم دستشویی اومدم دیدم اماده شده که بره خونه بهش گفتم ببخش اگه اذیت شدی ،گفت کیرت واسه کون من بزرگه، فقط بدرد کس میخوره، وقتی پریودم تمام شد میام که تلافی این درد کونم را جبران کنی و از ک.س بهم حال بدی ، بعدشم رفت ، دو هفته بعدش با تریلی بردمش تو جاده فرعی کارخونه فولاد تو راه پرده دودی های شیشه جلو را کشیدم که از بیرون پیدا نباشه و کیرم را در اوردم گفتم بخورش همینطور تو کابین خوابیده بود سرشا اورد بین پاهام و تا برسیم برام ساک زد وقتی رسیدیم یه کس حسابی ازش کردم، کس جمع و جور و سفیدی داشت و کلا بدنش سفید و کم مو بود ، با اینکه یه بار زایمان داشت و اونم طبیعی ولی ک.سش هم خوشگل بود و نسبتا هم تنگ بود شهوتش هم بالا بود طوری که هر بار که س.ک.س میکردیم حداقل سه بار آبش میومد و در حین س.ک.س خیلی سر و صدا را مینداخت و وقتی تو ماشین بودیم جلو دهنش را میگرفتم حدودا هشت ماه رابطه مون طول کشید تو این مدت ساک زدنش حرفه ای شدو از همون اوایل قرار شد هر بار که میاد ی
11.9K views21:49
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:49:39 سلام دوستان ، من قبلا هم یه داستان توی سایت شهوانی نوشتم ، نیما هستم راننده تریلی ام الان 37سالمه ، ولی این خاطره مربوط به 11 سال پیشه کن یه دوست دختر داشتم که چند سالی بود با هم آشنا شده بودیم و بخاطر اینکه جانب احتیاط رعایت کنیم البته بیشتر واسه دوست دخترم بیرون از شهر قرار میگذاشتیم بعضی وقتا هم اگر کسی خونه خواهرم نبود میرفتیم اونجا من جلوتر میرفتم و در حیاط را باز میزاشتم و اونم چند دقیقه بعدش میومد داخل خونه یه بار که قرار بود بریم اونجا موقعی که دوست دخترم اومده بود داخل همسایه کناری که خیلی ک.سکش و فضول بود دیده بود و اومد در خونه در زد اولش باز نکردم ولی دیدم بیناموس شروع کرد دادو فریاد کردن که آی دزد و منم مجبور شدم برم دم در، خلاصه درا باز کردم گفتم چه خبره ؟ گفت اون دختره کی بود که اومد تو خونه تا اومدم جوابش را بدم دیدم چنتا از همسایه ها را و زنشم خبر کرده تو همین چند دقیقه که نتونم دختره را فراری بدم مونده بودم چی بگم و چیکار کنم یکی از همسایه ها آشنا بود و سنش هم بالاتر از اون کسکش فضول بود رفتم کنارش بهش گفتم تو از اقوام مایی یه طوری این بیناموس آشغالا ردش کن تا بیشتر آبرو ریزی نکرده ،دیدم این خارکسده بدتر از اون گوه کاسه داغتر از آش شده و شروع کرد به زرت و پرت کردن ،منم دیدم اگر شل بیام حسابی لاکار میشم خلاصه شروع کردم به دادو بیداد و گفتم کسکشا چه فکری کردین اومدین در خونه زر مفت میزنین اصلا به شما چه ربطی داره که من چیکار میکنم و خلاصه گفتم برو زنگ بزن پلیس بیاد تا تکلیف مشخص بشه و اومدم تو خونه به دوست دخترم گفتم بیا پشت لنگه در حیاط وایسا که اگر شد یطوری فرار کنی و قرارمون هم باشه جلوی آژانسی که سر چهار راه دومه، بعدشم دوباره اومدم بیرون وسط کوچه اینام هیچ کدوم موبایل نداشتند قرارشد یکشون بره از خونه زنگ بزنه ولی یهو زن طرف گفت چرا خودمون نگاه نکنیم که من گفتم حق ندارین بیایین داخل ، پاتون برسه به در خونه بیچاره تون میکنم فقط پلیس میتونه بیاد تو خونه بعدشم وقتی پلیس دید که کسی تو خونه نیست من از دست تون شکایت میکنم پیره مرده و زن اون کسکش فضول چون ندیده بودن ترسیدند و به یارو گفتن مطمئنی کسی رفته تو خونه یانه طرف گفت شما اینجا بمونید تا من برم از خونه زنگ بزنم پلیس تا معلوم بشه .منم گفتم زودباش که من کار دارم ، تا رفت داخل خونه رفتم دم در خونه به دوست دخترم گفتم وقتی گفتم تا جایی که میتونی می دوی ، خلاصه بایه اشاره اومد بیرون از خونه و بعدشم با تمام قدرت فرار کرد طرف تا اومد خبر دار بشه دیگه کار از کار گذشته بود منم درا بستم خیلی عادی رفتم سمت ماشینم که سر کوچه گذاشته بودم ، زن طرف شروع کرد شوهرش را صدا کنه ولی دیگه کیرا خورده بودن پیره مرده هم خشکش زده بود و هیچی نمیگفت آقای فضول اومد سوار موتورش شد و اومد که بره سراغ دختره وقتی رسید نزدیک من بهش گفتم زنگ زدی پلیس بیاد؟ ایستاد گفت از پلیس بدتر سراغ دارم و برگشت سمت خونه اش، منم رفتم دوست دخترم را سوار کردم و رسوندمش سر کوچه شون تو راه بهش گفتم تلافی این کارشون رو سرشون در میارم گفت چطوری ؟ گفتم تو صبر کن تا خبر بدم که چیکار کردم ، اصرار کرد گفتم از نر و ماده هر کدوم که گیرم افتاد مثل سگ میگامشون، اول گفت نه ولی بعد گفت حقشونه ،البته زیاد جدی نبود حرفی که زدم ولی خوب عصبانی بودم خلاصه پیاده اش کردم و خودم هم رفتم چون عصر همون روز قرار بود برم مشهد ، فرداش توی راه بودم که خواهرم زنگ زد و هر چی تونست حرف بارم کرد و گفت دیگه نمیخوام ببینمت وقطع کرد و بعد یکساعت شوهرش زنگ زد گفت خجالت نمیکشی؟ این کار چی بوده کردی ولی من همه را کلا حاشا کردم و گفتم دروغه الکی میگن و از این حرفا ، اونم قطع کرد ، خلاصه آبروم رفت و این باعث شد تصمیم جدی بشه و رفتم تو فکر انتقام ،خلاصه از طریق یکی از دوستام که دوست دخترش همسایه دختر دومی همون پیره سگ بود تونستم شماره خونه دخترش را گیر آوردم و رفتم تو نخش، البته زیادم مشکل نبود و زودتر از اونی که فکرشا میکردم مخش را زدم ، دختره اسمش مریم بود و اندام مانکنی داشت و یه بچه هم داشت ،شوهرشم کارگر شرکت بود و شیفتی کار میکرد ،البته من کلا با زن شوهر دار هیچ وقت کاری نداشتم ولی آتیش انتقام باعث شد که به خط قرمزی که واسه خودم داشتم پشت کنم ، بگذریم بعد از چند روز تلفنی صحبت کردن اولین قرار بینمون گذاشته شد و من داشتم از بندرعباس میومدم اصفهان ، هیچکس خونه مون نبود و قرار شد ساعت شش عصر بیاد خونه،منم ساعت چهار ونیم رسیدم و سریع رفتم حمام یه دوش گرفتم و اصلاح کردم و اومدم و آب گذاشتم جوش بیاد و از بندرعباس هات چاکلت یا همون شکلات داغ گرفته بودم اوردم و نشستم منتظرش تا بیاد ،نمیدونم چرا فکر میکردم نمیاد ولی ده دقیقه زودتر ازساعت شش اومد و ت
11.4K views21:49
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:49:33 بعد شربت شروع کرد به خوردن همه بدن سارا ،سارا تا چند دقیقه به پشت خوابیده بود و تکون نمیخورد بعد شربت خواست لباس توری سارا رو در بیاره که یه کم مقاومت کرد ولی اون زورش بیشتر بود و لباسشو در اورد و سارا لخت لخت شد ،شربت هم بقیه لباساشو در اورد و اونم لخت شد ،کیرش بزرگ بود و راست راست شده بود،بدن جالبی داشت ،صورتش رو برده بود لای پاهای سارا و کونش رو میخورد ،بعد از پایین پاهای صاف و نازش رو لیس میزد و میرفت بالا تمام پهلوها و پشتشو با لباش میخورد ،فکر نمیکردم یه کارگر افغانی اینقدر جالب باشه تصورم این بود که وحشی بازی در میاره ولی خیلی حرفه ای با لباش بدن فوق س.ک.سی زنم رو میخورد، بعد سارا رو به زور برگردوند و شروع کرد به خوردن سینه هاش، معلوم بود سارا تحریک شده بود ولی بازم یه کم مقاومت میکرد،رفت سراغ گردنش و چند بار رفت لبای سارا رو بخوره که نذاشت ،بعد از گردن خورد و رفت پایین تا رسید به کوسش و با لبای کلفتش با شدت شروع کرد به ساک زدن اینقدر با انرژی و با قدرت ساک میزد که سارا از شهوت به خودش میپیچید،من رفته بودم بالا سرشون و از نزدیک همه چی رو میدیدم ٰاونم حواسش اصلا به من نبود،زبونش رو میبرد توی کوس سارا و تا ته فرو میکرد،کونش رو با زبونش لیس میزد و زبونش رو میبرد داخل،سارا خیلی بدجور تحریک شده بودو من اونو تا حالا اینجوری ندیده بودم ،یدفعه سارا با دستش کیر نسبتا بزرگ شربت رو گرفت و میمالیدبعد ده دقیقه که شربت کوس و کون زنمو میخورد سارا ازش خواست شربت بخوابه و اونم خوابید سارا هم بدون توجه به من کیر شربت رو برد داخل دهنش و شروع کرد با حرص و ولع ساک زدن ،حدود دو دقیقه که داشت برای شربت ساک میزد دیدم دهنش پر شده از آب شربت و یه دستمال گرفت وآبشو از توی دهنش خالی کرد توی دستمال ٰ،بعد با دستاش بدن شربت رو نوازش میکرد،شربت دوباره اونو خوابوند و شروع کرد به خوردن بدن سارا وبعد خوابید روی سارا و کیرش رو گذاشت لای پاش و از هم لب میگرفتن و دو نفری حسابی مست همدیگه شده بودن، (نه به گریه سارا خانوم نه به این شد ت مست شدنش)بعد چند دقیقه کیرش دوباره راست راست شده بود و کوس زنم رو حسابی با اب دهنش خیس کردو کیرشو فرستاد داخل و سارا رو بغل گرفته بود و حسابی میکردٰ، سارا بی توجه به همسایه ها داشت آه و اوه میکرد که بهش تذکر دادم ...سینه هاشو میخورد و کوس سارا رو میگایید ،چند مرتبه میخواست ابش بیاد که کشید بیرون وتوی این فاصله کونش رو میخورد و صورتش رو میبرد لای کون سارا و همه جاشو لیس میزدوبعد اومد نشت رو شکمش و کیرشو برد لای سینه هاش و ساراهم با دستاش سینه هاشو جمع کرده بود همکاری میکرد،دوباره رفت سراغ کوس زنم وسارا خودش به حالت سجده شدو شروع کرد به گاییدن کوسش و سارا بهش تذکر داد که خودشو بیرون خالی کنه ،بعد چند دقیقه کیرشو از توی کوسش کشید بیرون و آبش رو برای با دوم ریخت روی کونش ،حدود دو دقیقه توی بغل هم بودن و داشتن با هم یواش صحبت میکردن و همدیگه رو بوس میکردن منم هم خیلی حشری شده بودم هم اعصابم به خاطر بعضی حر کات سارا بهم ریخته بود ،توقع نداشتم ببینم اینقدر به این س.ک.س دل میده خلاصه بگذریم ،به شربت گفتم لباس بپوش منم سارا رو بردم تو اتاق خواب و ازش خواستم برام ساک بزنه اونم برام شروع کرد به ساک زدن و به از مدتی آبم با جهش خیلی زیاد خالی شد توی دهنش و صورتش
ازش پرسیدم شربت خیلی بهت حال داد،گفت آره خیلی..ازش پرسیدم یواشکی چی به هم میگفتین؟ گفت داشته ازم میپرسیده منو دوست داری منم جواب دادم آره خیلی... به سارا گفتم واقعا دوسش داری ؟
گفت فقط برای س.ک.س ...فکر نمیکردم آدمی به باکلاسی اون از یه کارگر افغانی خوشش بیاد البته شربت ظاهرش و اندامش خوب بود.......وقتی شهوتم وهیجانم خوابید خیلی حس بدی داشتم ،احساس میکردم زنم دیگه مال خودم نیست و ..بگذریم شربت رو سوار ماشین کردم ازش خواستم سرش رو ببره پایین و بردم چندتا خیابون اونطرف تر پیادش کردم و اومدم خونه،با سارا سرسنگین بودم احساس میکنم پرده های حرمت بینمون دریده شده بعد از اون جریان مسائل عاطفی بینمون کمرنگ و مصنوعی شده و اون بعد این جریان خیلی پررو شده، متاسفانه موقع روابط س.ک.سمون بخاطر شهوتی شدن صحنه های اونروز رو مرور میکنیم و من خیلی تحریک میشم وبعد از س.ک.س مث سگ پشیمون میشم ،شایدم این یه نوع مریضی باشه...خداحافظ

@dastanazadi
11.3K views21:49
باز کردن / نظر دهید
2021-10-14 00:49:20 همسرم و مرد دیگر

من حدود دو ساله که ازدواج کردم و رابطه س.ک.سی نسبتا خوبی با همسرم داشتم،اسم همسرم ساراهست،بهتره از اینجا شروع کنم که من موقع س.ک.س با ساراهمیشه بخاطر اینکه خودم بیشتر تحریک بشم اسم مردایی دیگه رو وسط میکشیدم و اوایل سارا خیلی واسش سخت بود و عکس العملهای تندی نشون میداد،البته کارای منم با عقل جور در نمی اومد،از یه طرف در مواقع عادی خیلی روش حساس بودم و خیلی روی حجاب و نحوه برخورد با جنس مخالف حساسیت نشون میدادم و از طرف دیگه این حرفها رو میزدم،همونطور که گفتم اوایل حساسیت نشون میدادویه کم که گذشت فکر میکرد من دارم امتحانش میکنم ولی وقتی بهش اطمینان دادم که راست میگم یه خورده باهام راه میومد وموقع س.ک.س وقتی اسم مردایی دیگه میومد با من همراهی میکرد و بعضی وقتا میگفت که دوست داره با کی س.ک.س بکنه ،سارا یه زن خوش چهره و جذاب با قد 170 و وزن 65 کیلو و اندام خیلی جذاب و تحریک کننده است،بعد مدتی که این حرفها بین ما زیاد تر شد یه روز توی فکر افتادم تا بتونم تخیلم رو واقعی کنم آخه خیلی دوست داشتم یه چنین موردی پیش بیاد بتونم این حالت رو تجربه بکنم و بتونم س.ک.س همسرم رو با یه مرد دیگه ببینم واسه همین موضوع رو باهاش مطرح کردم ،خلاصه خیلی طول کشید تا تونستم راضیش بکنم ،البته خودم هم ترسم از این بود که اگه همچین اتفاقی بیفته ازم سرد بشه ،خیلی راجع بهش فکر کردم تا بتونم نقشمو عملی کنم ،من یه کارگر داشتم که افغانی بود و اسمش شربت بودوحدود 33سال داشت و کاملا مطیع من بودچون از زن و بچه اش ماهها دور بود خودش یه دوبار بهم گفته بود که خیلی توی کفه و من فکر کردم که بهترین گزینه همین باشه،خیلی دو دل بودم و استرس داشتم ولی آخرش بهش تلفن زدم و بهش گفتم همسرم برای خرید رفته طهران چون نمیخواستم بفهمه مورد س.ک.س همسرمه و بهش گفتم اگه دوست داری من یه دختر دانشجو اوردم و اگه میخوای حال کنی بگو تا بیام دنبالت اونم به شدت موافقت کرد و از خوشحالی داشت میمرد،بهش گفتم اول برو حمام و حسابی ترو تمیز بشو تا بیام دنبالت،با هزار التماس از زنم خواستم بره خودشو آماده بکنه تا من اونو بیارم ،بنده خدا خیلی ترسیده بود ولی موافقت کرد،قرار بر این بود که اونو شب که هوا تاریک میشه بیارمش و برقها رو هم خاموش کنیم تا چهره سارا رو نبینه ، قبل از اینکه برم دنبالش یه پتو روی فرش پهن کردم تا کارشو روی اون انجام بده،خلاصه کارگرم رو سوار ماشین کردم وقتی به خونه نزدیک شدیم واسه اینکه آدرس رو یاد نگیره بهش گفتم سرش رو بگیره پایین و بره بچسبه به کف ماشین،خلاصه با ماشین رفتم داخل ،باور کنید قلبم به شدت میزد و دهنم حسابی خشک شده بود،دلم به حال سارای خوبم هم میسوخت که اینچنین مجبورش کردم به خواسته شیطانی من تن بده ولی هیجان نمیذاشت منصرف بشم،رفتیم توخونه همه جا تاریک بود و سارا با یه لباس توری س.ک.س نشسته بود روی تخت اتاق خواب بهم گفت فکر نمیکردم اینقدر پست باشی و یه روز دست به چنین کاری بزنی... خلاصه شربت همون دم درب ورودی ایستاده بود و سرش از خجالت پایین بود یه لامپ خواب قرمز ملایم روشن کردم و به شربت یواشکی گفتم خیلی با احتیاط برخورد کنه و وحشی بازی و...از خودش در نیاره ،دست سارا رو گرفتم و اوردم روی پتویی که از قبل پهن کرده بودم ،چشماش خیس بود معلوم بود گریه کرده و واسه اینکه اونو نبینه به پشت خوابید،باور کنید هیجان استرس و شهوت و بیقراری به شدت اومده بود سراغم وقلبم از سینم میخواست بزنه بیرون،به شربت گفتم من میرم تو اتاق و تو برو سراغش ٰ، شربت شروع کرد به در اوردن لباساش و رفت سراغ سارا،سارا خیلی شهوت انگیز شده بود اول شروع کرد به مالیدن پاهاش خیلی قشنگ بدنشو میمالید منم از فاصله 3 متری داشتم نگاه میکردم شربت چند بار با لهجه افغانیش ازم خواست برم و تنهاشون بذارم ولی بهش گفتم اگه میخوای این دختره دانشجو رو بکنی باید من بمونم و به ناچار قبول کرد،تو خونه فقط یه نور قرمز خیلی ملایم بود و فضا خیلی تحریک امیز شده بود،بدن سارا خیلی س.ک.سی و جذابه و واقعا هوس انگیزه...
11.5K views21:49
باز کردن / نظر دهید