Get Mystery Box with random crypto!

داستان ایرانی🇮🇷

لوگوی کانال تلگرام dastansexiranl — داستان ایرانی🇮🇷 د
آدرس کانال: @dastansexiranl
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 51.82K

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 5

2022-02-28 15:21:09 منم چون بهش از دروغ گفته بودم هم مسیریم ترسیدم ناراحتشه بهش گفتم

تا1ساعته دیگه سرکوچتون منتظرم
منم سریع خونرو جمع و جور کردم سریع دوش گرفتم رفتم دنبالش..تومسیر که دید خیلی از خونشون دورشدیم
گفت تو واقعا بخاطر اینکه منو برسونی این همه راه رو می اومدی ؟؟؟منم گفتم خب مگه چیه دوست دارم دیگه!!!!خلاصه اومدیم خونه چون خونه من طبقه 4بودو آسانسور نداشت همین که رسید خونه خودشو انداخت رو مبل و گفت میشه من راحت باشم منم گفتم چرا که نه بعد دیدم خودش مانتوشو در اوردو انداخت تو اتقاق خواب وای چه سینه هایی چه لباس قشنگی داشت یعد رفت ذستشویی وقتی اومد بیرون گفت حموم بودی؟؟؟؟منم گفتم آره چطور مگه؟؟؟گفت حالشو داری ذوباره بری؟؟گفتم بستگی داره واسه چی باشه؟؟؟خندیدو اومد تو اتاقودراز کشید رو تخت بعد منو که تو آشپزخونه داشتم چای درست میکردم صدا زدو با خنده گفت اگه میخای بری حموم بیا تو اتاق!!!! وای چه صحنه ای لباسشو در آورده بود فقط شلوار داشت منم کیرم شق شده بود پریدم تو بغلش!!شایذ 10دقیق لبای خشگلشو میخوردم بعد که خاستم شلوارشو درآرم نذاشت گفت قراره تو بری حموم نه من!!!!!!!بعد شلوار منو در آورذو شروع کرد به جلق زدن آبم اومدو رفتم حمام و از اونروز همیشه باهم میرفیم با هم میاومدیم یه روز برفی که داشتیم میرفتیم دانشگاه خبررسید که دانشگاه تعطیطه من با خوشحالی گفتم امرو اصلا حالم خوب نیست و نمیخاستم برم دانشگاه میای خونم؟؟؟؟گفت باشه؟؟؟بعد گفتم امرو ذوست داری بری حموم؟؟؟گفت اگه تو بخای آره...سریع اومدیم خونه از رو پله ها هی بوسش میکردمو میاومدیم بالاهمین که وارد خونه شذیم چون خونه خیلی گرم بو دسریع لباسامو ذر آوردم لخت شدم بعدبغلش کردم اوردمش روتخت.... لباشو خورم و لباسشو ذر آوردم شروع کردم سینه های کوچیکشو به خوردن بعد یواش دستمو بردم جای کوسش همینطور که لبشو میخورم کوسشو با دستم میمالوندم صدای آ ه ه ه ش که بلند شد گفتم عزیزم بریم حموم؟؟؟؟گفت آره !!!!!!منم یواش زیپشو باز کردم و شلوارشو که لی بود به سختی در آوردم چقد پاهاش سفید بود شورتشم توری بود وهمه کوسش دیده میشد آرو م شورتشودر آوردم کیرمو کذاشتم لای پاهاش بعد گفتم اگه ذوست نداری بکنم تو کوست از کون بکنمت گفت نه درد داره بدم میاد من پرده ندارم بکن توکوسم نترس!!!!وای چه کوس داغی داشت
یکم که کردم گفتم میشه کیرمو بخوری اونم بی معطلی گذاشت تو دهنش مثه بستنی قیفی لیس میزد مثه آبنبات چوبی ام میکرد تو دهنش!!!خوب که بهم حال داد گفت تو هم کوسمو میخوری با اینکه بدم میاومد ولی حالت 6-9خوابیدیم اون مال منو میخوردومن مال اونو بعد کردم تو کوسشو بعدم آبم اومد.این اولین رابطه جنسی بودو و بعد این قضیه ازدواج کردمو آلان 8سال ازاین موضوع میگذره.بای

پایان

@DastanSexIranl
2.6K views12:21
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 15:20:10 سلام ..


داستان من درمورداولین و آخرین س.ک.سم در دوران مجردی بود. تو دانشگاه با همه شوخی میکردم پسرودختر.جوری که همه منو میشناختن.هیچوقت دنبال س.ک.س با یه دختر نبودم و همیشه میگفتم گه بخام س.ک.سی داشته باشم بهتره برم یکی رو صیغه
کنم ولی چون جرات اینکارو نداشتم همیشه خودموسرگرم میکردم تا اینکه دانشگاه به محلی خیلی دورتر ازخونم انتقال پیدا کرد.دانشگاه جدیدخیلی بزرگ بودولی اصلاامکانات خوبی نداشت بخاطرهمین دیگه کمترمیرفتم دانشگاه وفقط واسه کلاسامیرفتم.خلاصه بعد اینکه مدتی گذشت یکی از پرسنل دانشگاه بهم رو انداخت که واسه یکی از همکلاسیهاش که گویا وضع خوبی نداشت وام جور کنم منم یه وام 5تومنی واسش جور کردم و بهش دادم (بعد2ماه)بعد این موضوع یه روز که رفتم تو آموزش ازم تشکر کردومنم فقط یه لبخند زدمو گفتم خواهش میکنم...بعد3یا4روزواسم پیامک اومد که شمارش ناشناس بود.سلام خوبید؟منم با تعجب نوشتم سلام شما؟ خودشو معرفی کردو .دوباره ازم تشکر کردو گفت اگه کاری داشتم میتونم روش حساب کنم
آخرترم شدومن خیلی درگیرکارام بوذم بخاطر همین دیگه مثه قبل نمیتونستم درس بخونم.وقتی نتایجو دادن دوتاازدرسارو افتاده بودم بعد بهش پیامک زدموموضوع رو بهش گفتم خیلی آدم خوبی بود بهم گفت بااستاداصحبت میکنه تا حداقل بهت10بدن بعد چندروزکه سایت رو دیدم استادا بهم 12و13داده بودن باورم نمیشد سریع گوشیمو برداشتموبهش زنگ زدم همین که گوشی رو برداشت نزاشت حرف بزنم و گفت اگه واسه تشکر زنگ زدیدباید بگم قابلی نداشت.منم هنوز جملاتمو جمع میبستم و گفتم خیلی بهم لطف کردیدواقعا نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم خلاصه گذشتو من ترم تابستون برداشتم و چون وقتم خالی بود از صبح میرفتم دانشگاه.یه روز که تو تریا نشسته بودم دیدم اومدو یه کیک گرفت تا منودید سلام کردو گفت چیزی میخورید؟؟منم با خنده گفتم بستگی داره چی باشه!!!به فروشنده گفت این آقا هرچی خاست بهش بدید بنویسید تو حساب من و بهم نگاه کردو گفت دیگه چی؟؟؟بعد رفتو من ماتم برده بودمنم رو حساب شوخی دوتا شکلات کوچیک گرفتمو سریع رفتم تو اتاقش .شکلاتو بهش دادم ولی قبول نکردبهش گفتم نترسید پولشو خودم دادم...ارم گرفت ولی ناراحت شد منم اومدم سر کلاس ..شب تو فکرم بوذ باخودم میگفتم زیاده روی کردم خلاصه یه پیامک بهش دادم ومثه اینکه منتظر باشه سریع جوابمو داد منم یه پیامک عشقی واسش فرستادم انتظار نداشتم بهم جواب بده ولی فوری جوابمو داد.بعذ یه جوک نیمه خفن فرستادم دیدم جواب نداد سریع واسش فرستادم ببخشید اشتباه فرستادم بعد در جواب نوشت بامن راحت باشید !!!!!!!!!بعد گفتم میتونم از این به بعدبا شما راحت صحبت کنم و دیگه جملاتمو جمع نیندم گفت با من راحت باش!!!!!!!
خلاصه گدشتو بعد یه مدت خیلی بهش پیامک میدادم اونم جواب میداد یه روز به طور اتفاقی بعذ تموم شدنه کلاسم دیدم بیرون دانشگاه منتظره سروسیه منم اومدم جلوش و گفتم مسیرت کجاست خانمه.......گفت راحت باش با سرویس میرم منم اسرار کردم وقتی مسیرشو گفت اصلا هم مسیر نبودیم ولی دروغی گفتم اتفاقا مسیرمنم همونجاس خلاصه بعد کلی اسرارسوار شدتو راه فقط بیرونو نگاه میکرد منم از آینه نگاش میگردم از شوخی گفتم این درسته که شما بتونی راحت بیرونو نگاه کنی ومن نتونم؟؟؟با خنده گفت خب چیکار کنم گفتم منو نگاه گن تامنم بتوم تو رو نگاه کنم بعد نگاکردویه لبخند زد خیلی خوشگل بود
خاستم بدونه که خونه مجردی دارم بهش گفتم خب تعریف کن خونه کجاس ؟؟بابا چیکارس؟؟و ......گفت شمابگیذ منم گفنم راستش من مجردی زندگی میکنم و.....خلاصه بعد کلی حرف رسیدم در خونشون گفتم از فردا من حاضرم صبر کنم برسونمت؟؟اونم تشکر کردو گفت مزاحم میشیم؟!!!!!!!!!
خلاصه از اونشب پیامکام فرق کرده بود یه شب بهش گفتم بیا با هم مسابقه بدیم گفت چه مسابقه ای؟؟گفتم پیام بدیم هرک.س کم آورد فردا تو دانشگاه ناهار بگیره؟؟ چوم میدونستم دخترا دوست ندارن کم بیارن شروع کردم کلی پیامک س.ک.سی فرستادم اونم کم نیاورد و یکی یکی جواب میداد اولین شبی بود که اینطوری بهش پیام میدادم خلاصه فرداش بهم پیام زد گفت ناهار گرفتم برو حساب کن (یعنی دیبشب تو کم آوردی)))منمئ گفتم نوش جونت منم میام...خلاصه بعد چند شب که بهم پیامک س.ک.سی میدادیم یهش گفتم فردا صبر کن باهم بیایم خونه و اونم قبول کرد...بعذ اینکه سوارش کردم تو راه از خونم و اوضاع خونم و گفتم و بهش گفتم غذا اربیرون میگیرم و اینا گفتم تو بلدی غذا درست کنی؟؟؟ آره چه جورم ! بعد گفتم میشه یه روز بیای واسم غذا درست کنی؟؟؟؟ گفت الان خو.به؟؟؟ منم چون خونم خیلی کثیف بود گغتم فردا چطوره ؟؟؟ گفت خبر میدم!! فردا پیامک زد و گفت امروز حالم بده و نمیتونم برم دانشگاه ولی دوست ندارم خونه بمونم !!مهمون نمیخای؟؟؟؟ منم سریع گفتم چرا که نه!بیام دنبالت ؟؟گفت نه آدرس بده خودم میام!
2.2K views12:20
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 12:35:22 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
2.8K views09:35
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 12:33:24 از كرد، كجا ميري جيگر طلا؟ بچه كجايي؟ من نذاشتم بحث زياد طول بكشه يه را

ست رفتم سر اصل مطلب. بايد خودمو يه جنده حرفه اي نشون ميدادم گفتم ببين عزيزم من براي هر راهي 300 ميگيرم اگه 2 نفر باشين 500تومن!


چشماي نيما از خوشحالي برق زد معلوم بود كه اين رقما اصلا براش مهم نيست.زنگ زد به يكي از دوستاش:الو سلام كامي جون، داداش يه داف مشتي سوار كردم كليد ويلا دستته بريم يه حالي بكنيم 3تايي يا نه؟ فقط شرمنده بايد 250تا پياده بشي...هاهاها..!!!
ظاهرا كامي جونم حسابي تو كف بود چون بلافاصله قبول كرد وما راه افتاديم به سمت كردان(حوالي كرج). تو راه نيما با سينه هام بازي ميكرد چند بارم كوسمو ماليد اولش كه دستش به سينم خورد دلم يهو خالي شد ولي بعد از چند دقيقه برام عادي شد وراستش كم كم داشتم حشري ميشدم يه جورايي داشتم لذت ميبردم...
به نظر پسر بدي نميومد ميگفت باباش كارخونه داره وخودشم دانشجوئه.
رسيديم ويلا ساعت حدود 1ظهر بود. كامي اونجا آماده به رزم منتظر بود! البته برخورد خوبي با من داشتن هر چند كه من خودمو براي هر نوع برخوردي اماده كرده بودم ...
گفتم بچه ها من بايد ساعت6 خونه باشم پس بهتره شروع كنيد. بالاخره لحظه موعود فرا رسيد و منو نشوندن روي مبل و دوتايي افتادن به جونم.... در يه لحظه كل لباسامو درآووردن سر از پا نميشناختن ، كامي كه هيكل درشتري نسبت به نيما داشت و كيرشم خيلي كلفت بود موهامو محكم تو چنگش گرفته بود وداشت لبامو ميخورد سوتينمو باز كرد وشروع كرد به خوردن سينه هام نيما هم كه نشسته بود روي زمين شرتمو زده بود كنار و داشت چوچولمو مك ميزد...


واااااي چه لذت رويايي!!! طعم شيرين انتقام همراه با حس يه س.ك.س آتيشي،همش قيافه سجادو تصور ميكردم واز اين كه دارم بهش خيانت ميكردم غرق لذت ميشدم، جيگرم داشت حال ميومد چون چيزي كه متعلق بود به اون ،داشتم به ديگران تقديم ميكردم .داشتم رواني ميشدم صداي آخ اوووخم تو كل ويلا پيچيده شده بود... داشتن تيكه پارم ميكردن همه جامو ليس ميزدن ...
ديگه نوبت من بود هنر نمايي كنم ،دوزانو نشستم جلوشون وشروع كر دم به ساك زدن ،انصافا كيراي خوش تراشي داشتن تا جايي كه ميتونستم كيرشونو ميكردم تو دهنم ، خايه هاشونو ليس ميزدم ، حتي سوراخ كونشونو ليس زدم از اون كارايي كه براي شوهر آشغالم ميكردم.داشتن بيهوش ميشدن بيچاره ها.....
كامي نشست روي مبل من با كوس نشستم رو كيرش نيما هم از پشت كرد تو كونم ،اوووف الان كه دارم مينيويسم بازم حشري شدم،دوتايي با تمام وجود تلمبه ميزدن ومن هم از شدت لذت نفسم بند اومده بود . مرتب جاشونو عوض مي كردن....


س.ك.سمون تا ساعت 5 طول كشيد، هر مدلي كه فكرشو بكنيد گاييدن منو. نميدونم چند بار ارضا شدن ولي ديگه يه قطره هم آبم نمونده بود براشون. اونا دراز كشيده بودن رو زمين ومن داشتم آبشونوكه ريخته بود دور كيرشون ليس ميزدم....
بعد از س.ك.س منو تا نزديكي خونمون رسوندن،تو راه حس خوبي داشتم حس كسي كه تونسته حقشو پس بگيره.وقتي رسيدم خونه سجاد هنوز نيومده بود.
اين ماجرا مال تابستون سال گذشته بود که اتفاق افتاد، بعد از اون چند بار ديگه هم س.ك.س 3تايي كرديم، كامي چند وقت پيش ازدواج كرد ولي با نيما هنوز در ارتباطم. ماجراي زندگيمو براش تعريف كردم ،هيچ دردسري برام درست نكرد، واقعا پسر خوبيه وخيلي خوشحالم كه اون روز نيما به تورم خورد...
باسجاد هم كه داريم وارد چهارمين سال زندگيه مشتركمون ميشيم كه احتمالا آخرين سال خواهد بود وبعد از جدايي حتما بهش ميروسونم كه عزيزم اون موقع هايي كه داشتي با معشوقت حال ميكردي منم زير يكي ديگ خوابيده بودم....

پایان
@DastanSexIranl
2.6K views09:33
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 12:30:21  
خيانت دلچسب به شوهرم

من شادي هستم واين داستان زندگي منه...


هنوز يكسال از ازدواج منو سجاد نگذشته بود كه متوجه شدم آقا با يه دختر ديگه ريخته رو هم!! دنيا رو سرم خراب شد،تمام آرزوهام به باد رفته بود. حالم داشت از دنيا به هم ميخورد آخه من براي سجاد هيچ چيزي تو زندگي كم نذاشته بودم. چه تو خونه داري وچه تو س.ك.س، هر كاري دوس داشت براش انجام ميدادم،براش ساك ميزدم حتي آب كيرشو هم ميخوردم چون از اين كار خيلي لذت ميبرد، بيشتر وقتا از كون ميكرد منو ولي من اصلا اعتراض نميكرم چون واقعا دوسش داشتم و ميخواستم نهايت لذتو از من ببره!
ولي اون بيشرف حروم زاده به من خيانت كرد. اولش تصميم گرفتم خودكشي كنم ولي بعد منصرف شدم وتصميم گرفتم ازش جدا بشم ولي سجاد ابراز پشيموني ميكرد ميگفت گوه خوردم ديگه هيچوقت از اين غلطا نميكنم، بالاخره با وساطت بزرگترا تصميم گرفتم يه فرصت ديگه بهش بدم و زندگيمونو حفظ كنم...
بعد از اين ماجرا سجاد رفتارش با من خيلي خوب شده بود و سعي ميكرد بيشتر به من محبت كنه تا مثلا جبران كنه .اوايل برام خيلي سخت بود كه شبا پيشش بخوابم مخصوصا شبايي كه طلب س.ك.س ميكرد ولي به تدريج سعي كردم گذشته رو فراموش كنم و از زندگيم لذت ببرم.


تقريبا 2 سال از اون ماجرا گذشت ومن ديگه همه چيزو فراموش كرده بودم و حس ميكردم سجادو دوباره مثل روزاي اول دوس دارم. تصميم گرفته بوديم بچه دار بشيم چند باري آبشو تو كوسم خالي كرده بود ولي حامله نشده بودم زير نظر دكتر بوديم تا هر چه زودتر بادار بشم.(خدا رو شكر كه نشدم....!)
زندگيم دوباره شيرين شده بود ومن همچنان براش تو س.ك.س سنگ تموم ميذاشتم تا نكنه يه وقت زندگيمون متزلزل بشه ولي چه فايده آدمي كه حيوون صفت باشه هيچوقت درست نميشه!! دوباره بوي خيانت رو حس كردم، آخه خانوما معمولا شامه تيزي تو اين مسائل دارن! يه چيزايي ديدم كه دوباره بهش مشكوك شدم! (اگه بخام همه جزئيات رو بگم خيلي طولاني ميشه)يه مدت زير نظر گرفتمش، گوشيشو يواشكي چك ميكردم، بعضي وقتا كه موقعيتش بود تعقيبش ميكردم تا اينكه بدبختانه همون چيزي كه ازش ميترسيدم دوباره ديدم!! شوهر ديوثم دوباره با يه لاشي ديگه رفيق شده بود. طرف منشي يه شركت بود.
خيلي راحت ميتونستم مچشو روي كار بگيرم ولي اين بار تصميم گرفتم اصلا به روش نيارم ونذارم هيچ كسي از اين موضوع خبردار بشه تا به روش خودم ازش انتقام بگيرم!! درست مثل خودش.آخه اينجور آدما لياقت يه زن سالم ونجيب ندارن!


البته نميگم منم بچه پيغمبر بودم وهيچ خطايي ازم تو زندگي سر نزده بود. قبل از ازدواج چندتايي دوست پسر داشتم وچند باري هم س.ك.س نصف نيمه رو تجربه كرده بودم (مثل همه دختراي اين زمونه) ولي از وقتي كه ازدواج كردم با اينكه دختر بينهايت هاتي هستم ولي قسم خورده بودم كه هيچوقت به همسرم خيانت نكم ولي مثل اينكه تقدير من چيز ديگيه بود!
آتيش افتاده بود به جونم. دوس داشتم هرچه زودتر به سجاد خيانت كنم تا بلكه آتيش درونم خاموش بشه! ميخواستم زودتر اون لحظه رو ببينم كه مثل جنده هاي خيابوني دارم به چند نفر همزمان ميدم، اصلا ميخواستم دنيا به لجن بكشم.....
زياد كار سختي نبود،سجاد معمولا ساعت 6يا7 غروب از سر كار برميگشت . من تا اون موقع وقت داشتم.يه روز صبح بعد از رفتن سجاد رفتم حموم وحسابي به تنو بدنم صفا دادم، بعد اومدم بيرون وجلوي آينه هرچي هنر آرايش داشتم رو كردم.انقدر ماليده بودم كه چشام باز نميشد.موهامم كه تازه مش كرده بودمو اتو كشيدم خيلي خوشگلو س.ك.سي شده بودم به قول شما پسرا يه شاه كوس واقعي!! پوست من سفيده وسينه هامم نسبتا درشته قدمم متوسطه،يه شورت لامبادا و يه سوتین قرمز پوشيدم. يه ساپورت مشكي يه مانتوي خيلي چسب وكوتاه با يه شال خوشگل ليمويي.ديگه همه چيز اماده بود براي انتقام!


با اينكه هيچوقت از اين كارا نكرده بودم ولي خوب ميدونستم چكار بايد بكنم.يه اژانس گرفتم براي شهرك غرب.ميدون شهرك غرب پياده شدم، حسابي گيج شده بودم ساعت 11 ظهر بود وهوا خيلي گرم،قلبم به شدت ميزد.خيلي دلشوره داشتم البته يه دلشوره شيرين، چون ميدونستم كاري كه دارم ميكنم درسته!
نگاه مردمو رو خودم حس ميكردم چند نفري هم بهم تيكه انداختن،جوووون ،بخورمت، بكنمت، خانوم قيمت چند؟ عزيزم مكان آمادستا! و از اين جور تيكه ها... مثل اينكه كارو كاسبي جنده ها حسابي رو به راهه!!
كنار خيابون راه ميرفتم چند تا ماشين آخرين مدل جلوم ايستاده بودم يه جورايي ترافيك شده بود،خيلي اضطراب داشتم نميتونستم زياد لفتش بدم چون ممكن بود يه وقت يه آشنا منو ميديد،ديگه دلو به دريا زدمو سوار يه ماشين مشكي كه اسمشو نميدونم شدم.به راننده نگاه كردم يه پسر جوون بود با يه هيكل معمولي قيافشم بدك نبود ولي بوي ادكلنش محشر بود..
اسمش نيما بود.25 سالش بود يعني تقريبا 3 سال از من كوچيكتربود. سر صحبتو ب
2.4K views09:30
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 10:19:06 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
2.7K views07:19
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 10:18:07 ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺧﻮﺵ ﺍﻧﺪﺍﻡ



ﺳﻼﻡ ﻣﻦ ﻣﻬﺪﯼ ﻫﺴﺘﻢ 29 ﺳﺎﻟﻤﻪ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻧﻢ
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺴﺎﻟﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺗﻮﺵ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﯾﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻫﻤﺴﺎﯾﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﺸﺪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ ﻧﻤﯿﺮﻓﺖ ﺯﯾﺎﺩ ﻭﻟﯽ ﯾﻪ ﺷﺐ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺸﻮﯾﯽ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻗﺪ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺧﻮﺏ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺧﻮﺵ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﭘﺮﺩﻩ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻨﻮ ﻧﺒﯿﻨﻪ ﺯﻭﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻓﮑﺮﻡ ﻣﻮﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﯿﺶ ﺍﻭﻥ ﺍﻧﺪﺍﻡ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﻭ ﻧﺎﺯ . ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺎﺑﺒﯿﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﯿﻪ ﺧﻼﺻﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﻫﻤﺶ ﯾﺎ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﺎ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﯾﺪﻣﺶ . ﻓﯿﺲ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭﻟﯽ ﺍﻧﺪﺍﻣﺶ س.ک.سی ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﯾﻪ ﻧﻘﺸﻪ ﻧﺎﺏ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺮﺳﻢ ﺑﻬﺶ ﮐﻪ ﯾﻪ ﻓﮑﺮﯼ ﮐﺮﺩﻡ . ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻣﯿﺰ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﻣﻮ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺧﺎﺏ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺣﯿﺎﻁ ﻭ ﻃﻮﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺷﺐ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﯿﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﺗﺎﻕ ﻭ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭﻡ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺸﻪ ﻫﺮ ﺷﺐ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺗﻮﺟﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﺟﻠﺐ ﺷﺪﻩ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ﻭ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻓﯿﻠﻤﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺰﺍﺭﻣﻮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﯿﺸﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ . ﺗﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﻫﺮ ﺷﺐ ﻓﯿﻠﻢ س.ک.سی ﻣﯿﺰﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﻟﺨﺖ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﻭﺭ ﻣﯿﺮﻓﺘﻢ ﯾﻪ ﺷﺐ ﯾﻬﻮ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﮐﯿﺮﻣﻢ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﻮﺩ ﺯﻭﺩ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺩﺭ ﺭﻓﺖ ﻭﻟﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﻪ .
ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺷﺐ ﺑﻌﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻋﺎﺩﯼ ﺷﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﻭ ﻣﻦ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺟﻠﻖ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﻭ ﺍﻭﻥ ﭘﺸﺖ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺷﺒﺎ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﺍﺯ ﺑﻼﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﯿﺎﻁ ﻭ ﺻﺒﺢ ﻣﻨﺘﻄﺮ ﺗﻤﺎﺱ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻃﺮﻓﺎﯼ ﻇﻬﺮ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﭘﺮﺳﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻧﮑﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺑﮕﻪ ﮔﻔﺖ ﻓﺮﺩﺍ ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺑﯿﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ .
ﺷﺐ ﺑﺮﺍﺵ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﺍﻧﻘﺪ ﺑﺎ ﮐﯿﺮﻡ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ . ﻓﺮﺩﺍ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﯾﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﺑﺮﻡ ﺗﻮ . ﺗﺎ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﺪ ﭘﺮﯾﺪﻡ ﺗﻮ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻ ﻗﻠﺒﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺜﻞ ﺗﺒﻞ ﻣﯿﺰﺩ ﺩﺭ ﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﺎﭖ ﺗﻨﮓ ﻭ ﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﯿﺎﻩ ﭼﺴﺒﻨﺎﮎ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ . ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺪﻭﻥ ﮐﺮﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺖ ﭼﺸﺎﻣﻮ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﻭ ﮐﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﺗﺮﺍﺷﺶ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﻣﺜﻞ ﺑﺎﺩﮐﻨﮏ ﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﻗﺪﻣﻦ ﺑﻠﻨﺪﻩ ﺗﺎ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﺷﺮﺗﻢ ﮐﯿﺮﻣﻮ گرﻓﺖ ﻭ ﻟﺒﺎﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﺟﻠﻮ ﮔﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ ﺷﺮﻭ ﮐﺮﺩ ﺧﻮﺭﺩﻥ . ﻣﻨﻢ ﺩﺳﺘﺎﻣﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺷﻠﻮﺍﺭﺵ ﻭ ﺷﺮﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﻣﺎﻟﯿﺪﻥ ﮐﻮﻥ ﻧﺎﺯﺵ ﻭﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺧﯿﻠﯽ س.ک.سی ﺑﻮﺩ ﮐﻮﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺗﻤﯿﺰ ﮐﻤﺮ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﺳﻨﻪ 70 ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺒﺰﻩ ﻟﺨﺘﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺸﺴﺖ ﺟﻠﻮ ﭘﺎﻡ ﻭ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﺮﺗﻢ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﺁﻭﺭﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﺩﻫﻦ ﮔﺮﻣﺶ ﻭ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩﻡ ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﻃﺎﻗﺖ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺑﮑﯿﺮﻣﻮ ﺑﺎ ﻓﺸﺎﺭ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﺸﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻌﺪ ﺑﻠﻨﺪﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺗﻒ ﮐوﺴﺸﻮ ﺧﯿﺲ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﮐﻼﻫﮏ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﻻﯼ ﮐوﺴﺶ ﺧﯿﻠﯿﯿﯿﯿﯽ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩ ﺁﺭﻭﻡ ﺣﻞ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺗﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﻭ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻧﻔﺲ ﻣﯿﺰﺩ ﭼﻨﺪ ﺑﺎﺭ ﺗﻠﻤﺒﻪ ﺯﺩﻡ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﺧﺎﺑﻮﻧﺪﻣﺶ ﺯﻣﯿﻦ ﻟﻨﮕﺎﺷﻮ ﺩﺍﺩ ﻫﻮﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﻭ ﺑﺎ ﺻﻮﺭﺕ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺵ ﺳﻔﺖ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﻟﮑﻮﻻﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮓ ﺑﻮﺩ ﮐوﺴﺶ ﻭﻟﯽ ﺩﻟﻢ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﺗﻨﮕﺘﺮ ﻣﯿﺨﺎﺳﺖ ﺳﺮ ﮐﯿﺮﻣﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮐﻮﻧﺶ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺁﺭﻭﻡ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺷﺮﻭ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﺵ ﺑﺪﻧﻤﻮ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﻟﺮﺯﻩ ﻣﯿﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺪﻧﺶ ﻣﻨﻢ ﺣﺸﺮﯾﺘﺮ ﺷﺪﻡ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﺷﻮ ﺑﺎ ﭘﻨﺠﻪ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﺗﺎ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺭﺿﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻨﻢ ﮐﯿﺮ ﮐﻠﻔﺘﻤﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﺑﻤﻮ ﺭﻭ ﮐوﺲ ﺧﯿﺲ ﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﺵ ﺭﯾﺨﺘﻢ ﺑﻌﺪ 2 ﺗﺎﻣﻮﻥ ﺷﻞ ﺷﺪیم ﮐﯿﺮﻣﻮ ﻫﻤﻮﻧﺠﻮﺭﯼ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺩﻫﻨﺶ ﻭ ﻣﺜﻞ ﭘﺴﺘﻮﻧﮏ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﻌﺪﻡ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ رابطه ﺑﻌﺪﯼ .

ﻧﻮﺷﺘﻪ : mard tanha
پایان
2.9K viewsedited  07:18
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 00:34:15 سک‌س آب آور دختر و پسر خوشگل با اندام ناب و سرامیکی چقدر خوبن اینا(ایرانی)

مشاهده فیلم
1 view𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛♕︎, 21:34
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 00:33:40 سکس ناب با نامزدش دوهفته مونده به عروسیشون پردشو میزنه (ایرانی عالی)

مشاهده فیلم【1】
مشاهده فیلم【2】
1 view𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛♕︎, 21:33
باز کردن / نظر دهید
2022-02-28 00:33:05 سوپرای سن پایین از کون بامادرش که یهویی خواهرش میاد

مشاهده فیلم
مشاهده فیلم
31 views𝑄𝑢𝑒𝑒𝑛♕︎, 21:33
باز کردن / نظر دهید