Get Mystery Box with random crypto!

داستان ایرانی🇮🇷

لوگوی کانال تلگرام dastansexiranl — داستان ایرانی🇮🇷 د
آدرس کانال: @dastansexiranl
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 51.82K

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-03-02 22:24:49 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
1.9K views19:24
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 22:18:53 رابطه با پسرعموی شوهرم

1398/5/24

سلام.اسم من هماست .۳۱ ساله ام یه فرزندم دارم .یکم تپلم باسن خوشگل و دلفریبی دارم 
میخوام یه خاطره لذت بخش همراه عذاب وجدان رو براتون بگم .
شوهرم یه پسرعموی مجرد داشت که معمولا باهاش تفریح میرفتیم .ارتباطمون با وایبر و ارسال پیام های معمولی آغاز شد تا کم کم به پیامهای س.ک.سی کشید .
شوهرمن از لحاظ میل جنسی سرد و من برعکس خیلی گرمم.
در ده سال زندگی مشترک ما ۱۵ بار رابطه از جلو داشتیم .
بقیه یا اقا کون میکرد یا لاپایی و ساک بیشتر از این نمیکشید.
وقتی به سعید گفتم قضیه رو تعجب کرد .چت های شبانه ما ادامه داشت تا یه روز منو به خونه مجردیش دعوت کرد .
خیلی میترسیدم ولی رفتم .وقتی رفتم اونجا از وحشت ضربا ن قلبم خیلی بالا بود و استرس زیاد داشتم 
ولی همین که دستای سعید نوازش وار رو صورت و چشامو لبام نشست اروم شدم کمی .
وفتی لباشو رو لبام گذاشت خیلی لذت بردم .گرم بود وپراحساس.


منم که تشنه بودم حسابی همراهیش کردم .
دستش اروم اروم پایین رفت واز یقه باز لباسم دستشو به ممه های ۸۵ م رسوند خیلی ماهرانه نوازش میداد .منم که حشریم خودم حرارت بدنمو حس میکردم خیلی بالاس به دزخواست سعید لباسمو در اوردم وسعید با دبدن سوتین قرمزم بیشتر از قبل حشری شد و گردن و ریرگلومو لیس میزد و با دوتا دستش سینه هامو فشار میداد همونجور زبونشو پایین پایین اورد تا بالاخره به کلوچه های خوشمزه رسید و اونا رو خورد .منم صدام رلته لود لالا و دلم میخواست اون کیر شق شده شو که ابنجور بهم فشار میاورد ببینم .
منم بادستم شورت رکابی پاشو دراوردم و کیر بزرگ و خوش تراشش زد بیرون 
سعیدم که ماهرانه سینه هامو میمکیدشلوارمو دراورد و با زبونش سراغ کوسم رفت .همش قربون صدقه کوسم میشد .و چندتا لیس زد من دلم مبخواست جیغ بزنم فکر نمیکردم ابنقدر بی حنبه باشم با چندتا لیس ابنجوری بشم واقعا استاد بود تو خوردن زبونشو تو کوسم کرد ارضا شدم .
منم برای اینکه لطف سعید جبران کنم شروع کردم با ساک زدن .تو ساک زدن واقعا ماهر بودم سعیدم میگفت باساک ابم نمیاد ولی تا اون کیر خوش تراش و خوشمزشو تو دستم گرفتم و اول کلاهک سرشو چندتا لیس زدم بعدم کم کم همه شو تو دهنم کردم و تا پیین بالا کردم دفعه سوم ابش اومد یکمش تو دهنم ریخت و بقیه شو تو صورت و لای سینه ام .خیلی لذت بخش بود سریع خودمو تمیز کردم اومدم خونه ولی عذاب وجدان برای شوهرم داشتم .
سعیدم اول همین طور بود بعد بهم دلداری داد و گفت وفتی شوهرت نه تو کوست میزاره نه دوست داره کوست و بخوره حقشه .
بعد از اونم چند مرتبه دیگه باهم رابطه داشتیم .در فرصتا بعدی مینویسم .

پایان

@DastanSexIranl
1.8K viewsedited  19:18
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 18:22:35 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
2.5K views15:22
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 18:21:59 م آه و اوهم شروع شد و شهوت وجودمو گرفت زبونشو میکشید روی کوسم و

منم بی اختیار ناله میکردم و کیف میکردم و سرشو گرفته بودمو بیشتر به کوسم فشار میدادم و وسطش فرهاد میگفت : جووووونم دوس دای عزیزم ؟؟؟ آرههه ؟؟؟ منم میگفتم : آره... دووووس دارم ... میخوووووام و اونم وحشی تر میخورد میدونستم دیر ارضا میشم پس نگران نبودم ( خود ارضای خوبی بودم ) بلند شد و لباساشو در آورد ...





کیرش خیلی جذاب بود و حسابی شق شده بود و با لبخند گفت : میخوری ؟ چون دفه اولم بود نمیخواستم زده بشه واسه همین گفتم نه ...یه چشمک زد و اومد روم خابید و جوری کیرشو تنظیم کرد که لای کوسم قرار گرفت و داغیش داشت آتیشم میزد و سراسر عشق و حال میشدم توی صورتم نگاه کرد شروع کردیم به لب دادن و همزمان دیدم که کیرشو وسط پاهام عقب و جلو میکنه و منم حسابی حال میکردم خیلی دلم میخواست میکرد تو کوسم اما خب دختر بودمو نباید خودمو به راحتی به گا میدادم اما خب کونم هیچ اشکالی نداشت انگار اونم متوجه شد و گفت : عزیزم اجازه میدی بکنمت ؟ گفتم : از کونم آره ولی از جلو نه اومد یه چشـــــم کشداری گفت و اومد پایین و رفت یه کرم آورد و یکمشو مالید سر کیرش و منم با حالت سگی بودم و یکمشو مالید به کونم و دستشو یذره کرد تو کونم که یه آخ کوچولو گفتم و باخنده گفتم : جااااانم بدجور حالت خرابه ... اومد روم و دیدم کیرشو آروم آروم داره میکنه تو کونم و درد داره همه جامو میگیره انقد بهم حال داده بود که دردش مهم نبود و هر دفعه که کیرش میرفت تو کونم منم آخ و واخ میکردم و فرهادم دم گوشم میگفت اووووم چیه خانومی ... جوووووونم داری کیف میکنی ... استادت داره میکنتت کیر استادت تو کونته اووووف و منم با این حرفا نالمو بیشتر میکردم





وقتی کیرش رفت تو شروع کرد اروم تلمبه زدن و منم با صدای نازک شهوت فرهادو بیشتر میبردم بالا و خودمم که دیگه تو اوج بودم فرهاد تلمبه میزد و با یه دستش میزد رو باسنم و میگفت : دوس داری خوشگلم دوس داری بکنمت ... آرههههه این کون کردن هم داره آرههههه ... آهههههه و دستشو بیشتر میزد رو باسنم و کیرشو تند تر میکرد تو کونم حالتو عوض کردیم و اومد روم خوابیدو و سینه هامو گرفت تو دستاشو شروع کرد به مالیدن و تلمبه هاشو بیشتر کرد ... صداش وحشیانه خونه رو پر کرده بود .و منم زیر لبی میگفتم : وایییییی چه حسیه اوووووم میخوام همش اینطوری باشه و اونم میگفت همش همینطوریه جونم ... حسابی داری باز میشی ... اوفففففففففففف میدونستم حالاس که ارضا بشم صدامو دادم بالا و گفتم : جااااااان تند تر تند تررررررر منو بگا ... منو بکنننننن آخخخخخ فرهااااااد عزیزم تند ترررررر دادم زیر کیرت جون میدمممم و اونم خیلی تند منو میکرد لحظه ارضا شدنم بود و با یه لرزش ارضا شدم فرهاد کیرشو در آورد و گفت میمالیش ؟ گرفتم تو دستمو شروع کردم به مالیدن و دیدم چند لحظه بعد آبش ریخت روی سینه هام واقعا دیگه حال نداشتیم و ده دیقه کنار هم خوابیدیمو و من بلند شدم با یه دستمال خودمو تمییز کردم و لباس پوشیدم فرهاد هم شرتشو پوشید و اومد کنارمو گفت : خیلی حال دادی خوشگل خانوم منم خنده ای کردم و گفتم : شما که بیشتر حال دادی استـــــــاد ... خندید و بعد از رو بوسیو این حرفا کتابو برداشتم و رفتم خونه...





الان سه ماهه از این قضیه میکذره و من هنوزم با استاد خوشگلم در ارتباطم و هر از گاهی با هم رابطه داریم و چند هفته پیش هم از شدت حشر پردمم زده شد اما خب به رابطه باهاش می ارزید... امیدوارم نصیب شمام بشه از این استادا...

پایان

@DastanSexIranl
2.3K views15:21
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 18:20:05 سلام من نگارم و 17 سالمه
1398/5/24
... تو یه شهرستان کوچیک زندگی میکنم و تقریبا همه همدگیرو میشناسن...آدم فوق العاده س.ک.سی هستم و همیشه دوس داشتم س.ک.سو تجربه کنم ... اما بخاطر کوچیکی شهر نمیتونستم با هر کسی رابطه ایجاد کنم بخصوص این که خانواده سر آمدی دارم و ....





داستان برمیگرده به سه ماه پیش که من تو آکادمی زبانمون داشتم ترمای آخر رو میگذروندم ، جدیدا برامون یه استاد از تهران فرستاده بودن که فاملیش جوادی بود و تیپ یه استادو نداشت بیشتر به این پسرای اهل دختر بازیو عشق و حال میخورد ( خیلی به مد روز رفتار میکرد) منم دختر تپل مپلیم و با اینکه سن و سال زیادی ندارم اما بخاطر گودی کمر باسنام بزرگتر از حد معمول نشون داده میشه و خب به تبع دیدم تو مهمونیا پسرای فامیل بانگاه میفهموندن بهم که تو کفم هستن... اما من رو نمیدادم، خلاصه این استاد خوشگل ما شد استاد کلاسمون و ما هم کلاس مختلطی داشتیم ... مثل همیشه خیلی درس میخوندم و چون عاشق زبانم براش همه چیمو میذارم اینطور شد که شدم سوگولیش و حتی یه مواقعی 15 دقیقه کلاسو میذاشت در اختیارم... اواخر ترم یه پروژه باید آماده میکردیم و همه ازش سوال میپرسیدن ... یه مشکلی تو این پروژه برام پیش اومد و تصمیم گرفتم استاد خوشگلو در جریان بذارم ... استاد هم که گیر افتاده بود تو این سوال تصمیم گرفت فرداش که چک کرد بهم بگه و ایمیلمو بهش دادم که برام جواب رو بفرسته...





فردا شب ایمیلمو باز کردم که فرستاده بود برم یه دیکشنری ازش بگیرم و اینطوری خودم مشکلمو رفع کنم ... و شمارشو گذاشته بود که باهاش تماس بگیرم ... بهش اس ام اس دادمو و اونم گفت عصر ساعت 5 برم دم در خونه ای که موسسه بهش داده بود اون کتابو بگیرم ... یه حسی مور مورم میکرد و منم یه تیپ خفن و تو دل برو زدم و با تاکسی رفتم اونجا ، زنگ خونه رو که زدم دیدم اف افو برداشتو گفت بیام تو ... دل من پر کشیدو و رفتم تو یه حیاط کوچیک که شامل خونه میشد و نشستم کنار باغچه که گفت : سلام نگار خانوم ... خوش اومدی ... بیا داخل تا برات توضیحات کتاب رو هم بدم ... یه چیزی ته وجودم بدجور قلقلکم میداد و میدونستم فرا تر از کتابه رفتم تو و رو مبل نشستم دیدم اوهو آقا فرهاد چه کردن شربت خوش رنگ آلبالو و میوه چند دقیقه بعد سروکلش پیدا شد و یه کتاب گنده دستش بود و منم داشتم شربت میخوردم اومد جلوم نشست یه پیراهن زرد و قهموه ای تنش بود با یه شلوار کتون و موهاشو داده بود بالا و ته ریشو صد البته یه سیبیل لاتی خوشگل که امروزا شدیدا بازارش تو بورسه. خندیدم و اونم خندید ... گفتم : خب من حاضرم برام توضیح بدید که باید با این سوال چیکار کنم ؟ دیدم بلند شدو اومد رو مبل کنارم با یذره فاصله نشست و شروع کرد به چرت و پرت گفتنای استادی بی پرده یدفه گفت : چه ادکلنی زدی؟ گفتم : ژیلت مال داداشمه ... گفت : اوهوم پس داداش داری تازه ادکلن خوش بو هم که میزنه


یه خنده همرام با عشوه چشم و ابرو و اومدم و گفتم : بله داداشه منه دیگه دیدم اومد نزدیکم و تو چشام زل زدو گفت : ولی این ادکلن داره بوش منو خفه میکنه ، بدجور داره میکشتم یه ذره ترسیدم اما خب بروز ندادم و نفسمو دادم بیرون که انگار فرهادو آتیشی تر کرد و دستشو گذاشت رو رونم و شروع کرد به کشیدن روی پاهام کثافط حشرم زد بالا و میدونستم دیگه حالی به حالی میشم اومد جلوتر و صورتشو نزدیکم آورد و گفت : بدجور تو کفتم شاگرد به این لوندی مث تو نداشتم و از این حرفا که داشت دیوونم میکرد و کوسمم داشت شرتمو خیس میکرد...





لباشو گذاشت رو لبامو و شروع که به خوردن سیبیلش اذیتم میکرد اما حس خوبی که داشتم از همه چیز بالاتر بود دستشو آورد روی سینه هامو و میمالوند و لبامو بیشتر تو دهنش میکرد و میخورد چشمامو بسته بودم و فقط اجازه میدادم کارشو بکنه دیدم داشت دکمه های مانتوی صورتیمو در میاره و منم نگاش میکردم مانتونو که در آورد شالمم در آورد و با یه حرکت کلیپسمو باز کرد و موهای لختم ریخت روی شونه هام نگاهی کرد و گفت : وای موهاتم آدمو دیوونه میکنه و سرشو کرد تو موهام ... تی شرتمو در آورد و نگاهی به سوتینم انداخت و داد بالا که سینه هام افتاد بیرون و دیدم وحشتناک شروع کرد به لیسیدن و وسطش هم میگف : اوممم جووووون عجب سینه هاییههه ... این پرتقالای خوشگل مال منههه و منم دیگه داشتم میرفتم تو اوج و شروع کردم به آه و ناله های لطیف حشری ... سوتینمو در آورد و به نوک سینه هام بوسه میزد و دستشو برد سمت کوسم و گقت : اوفففف خانوم هم که بدجور خیس کرده و منم گفتم : آرهههه شلورام زیپ نداشت و با یه حرکت کشید پایین که شرتمم اومد پایین ... شلوارو در آورد و منو خابوند و پاهامو باز کرد و رفت لای پاهام و گفت : این چوچول و کوس خوردن داره و بی مکث کلشو کرد لاشو شروع کرد به لیسیدن و خوردن و منم که این تجربه رو نداشت
1.8K views15:20
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 16:08:19 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
2.1K views13:08
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 16:06:02 یلی حال داد حالا دیگه هیچی برام مهم نبود دکمه های پیرهمنشو باز کردم با یه کرست سفید مواجه شدم که با وجود اینکه خیلی بزرگ بود و یه دکمه وسطش داشت ولی نمیتونست کل سینه اونو پوشش بده با سینه هاش کمی بازی کردم کمی ناله کرد منم دکمه کرستش رو باز کردم و کلی سینه هاش رو مالیدم حالا دیگه مطمئن بودم بیداره دستم رو بردم نزدیک کوسش دیدم خیسه نمیدونم کی ارضا شده بود اروم دستو رو بردم رو کوس خیسش یکم که مالیدم انگشتم رو بردم تو کوسش چند بار آوردم و بردم اون بیدار بود و داشت حال میکرد ولی خوشو به خواب میزد منم که بروش خیلی حال نمکردم با خودم گفتم باید کاری کنم که بیدار بشه شرتش رو دراوردم و شروع کردم به لیس زدن کوسش و مالیدن کونش ولی بااین که چند بار ناله کرد ولی باز هم بیدار نشد کیرم رو که مثل سنگ شده بود از روی شلوار به کونش مالیدم شلوارمو درآوردم لخت شدم کیرم رو به سینه اش مالیدم و بردم نزدیک دهنش اول کای نکرد ولی وقتی کیرم رو لای لبش گذاشتم تکونی خورد و روی شکمش خوابید فهمیدم که از این کار بذش میاد وقتی برگشت حسابی کونش رو ماساز دادم و رفتم از تو یخچال یه کرم آوردم اول در کونه اونو چرب کردم بعد سر کیر خومو چند بار کیرمو رو کونش شلاقی زدم بعد اروم سر کیرمو گذاشتم در سوراخ کونش که نسبتا تنگ بود تا یه ذره فشار دادم فورا ار جاش بلند شد گفت دیگه بسه زیادیت میشه هرجارو میخوای مذارم بمالی و ببینی ولی کردن اصلا منکه خیلی حشری شدم گفتم پس لخت شو میخوام هیکل قشنگت و ببینم اونهم لخت شد و آروم سینهاش رو میمالید گفتم بیاجلو گفت نه من جلو رفتم حسابی مالیدمش دستم رو بردم تو کوسش و کردم تو به زور نشوندمش و کیرمو روی سینه هاش مالیدم و گذاشتم روی لباش اول مقاومت کرد ولی بالاخره سرشو خورد و کم کم همشو وقتی داشت برام ساک میزد یهمو تمام بدنم داغ شد و آبم امد همش ریخ تو دهنش کیرم رو دآرود مجبورش کردم کمی ازش رو بخوره گفتم خوشمزاش خاله جون گفت اره شیرینه کیرم رو که دیگه خوابیده بود مالیدم در کوسش و یکم از آب کیرم رو مالیدم در کونش دوباره کیرم راست شد آروم بردم داخل کوسش هیچی نگفت منم تا ته بردم تو دردش کرد ولی داشت حال میکرد شروع کردم به تلمبه زدن 10 دقیقه تلمبه زدم کیرم رو در آوردم و گذاشتم بین سینه هاش بهد تی دخنش تا حسابی خیس بشه گفتم به پشت بخواب اول مقاومت کرد و میگفت درد داره ولی با اصرار من قبول کرد سرکیرم رو اروم در سوراخ کونش گذاشتم و تا امود به خوش بیاد کیرم تا ته تو کونش بود بعد از چند بار تلمبه زدن حس کردم داره آبم میاد گفتم آبم بریزم کجا گفت روی سینه هام آبم رو روی سینه هاش ریختم خیلی زیاد با دستاش یکم آبم رو به سینه ها و کوسش و دور لبش مالید نفهمیدم چطور خوابم برد صبح که از خواب بیدار شدم ساعت 1:30 بود خاله جون سرکار رفته بود بعداز 1 ساعت اومد وقتی از در آومد گقت آقا دیشب خوب خوابیدین واین اولین رابطه من با اون بود.
پایان

@DastanSexIranl
2.1K views13:06
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 16:02:55 خاله جان من
1398/5/23

سلام به دوستان عزیز میخوام یه س.ک.س باحال و واقعی رو براتون تعریف کنم . این تجربه مال زمانی که از سربازی تازه برگشته بودم حدود دو سال پیش از وقتی 14 15 ساله بودیم با یکی از دوستام وقتی با هم تنها بودیم درباره سینه ها ورون های لختی که دیده بودیم با هم بحث میکردیم اون از خاله اش میگفت من از زن عموم تعریف میکردم. اون می گفت که چطور تو خواب دامن خاله اش رو کنار زده و تا صبح رون های خوشگل خاله اش رو دید زده و من از دیدن لخت زن عموم در حال لباس عوض کردن.


یک روز وقتی با هم سر کوچه نشسته بودیم و داشتیم آبمیوه میخوردیم یهو یه صدای ناز و خوشگل منو صدا کرد گفت پدرام پاشو بیا خونه من تنهام میخواهیم شام بخوریم. گفتم باشه دوستم گفت پدرام من تا حالا این خانوم رو تو خونه شما ندیدم اون کیه؟ گفتم خاله ام چطور مگه گفت پسر! خاله من به گرد پای این نمیرسه و من اینقدر تو کفشم ولی تو .... اولش جا خوردم و خوشم نیومد وبعد از اینکه ولی وقتی به خونه رفتم دیدم روی مبل نشسته یه تاپ خبلی تنگ پوشیده با یه دامن مشکی بلند خیلی گشاد سینه هاش مثل توپ بسکتبال قلنبه زده بود بیرون و دامن گشادش تحمل نگهداری کون گنده اش رو نداشت. راستی منو خاله ام به مدت یک هفته قرار بود که با هم تنها باشیم آخه پدر مادر من برای عروسی به مسافرت رفته بودن و شوهر خاله ام هم برای یک ماموریت کاری به دبی سفر کرده بود. هیچوقت تا حالا به اندام زیبا و تراشیده و برنزه خاله توجه نکرده بودم چون خیلی فرصتش دست نداده بوده چون همیشه تو یه جمع خشک و با کل فامیل دور هم جمع میشدیم لب های گرد و کوچولوش کون بزرگ و پهن اش هرکسی رو دیونه میکرد بد جوری راست کرده بودم. تا شب شد و شام خوردیم در حین نشست و برخاست چند بار چند بار پاهای قشنگ اونو تا بالای زانو دیدم وقتی پای ماهواره نشسته بودیم و داشتیم یه فیلم نگاه میکردیم خاله ام وقتی داشت ظرف میوه رو زمین میذاشت در حین خم شدن سینه های بزرگش رو نصفه و نیمه دیدم با خودم گفتم امشب میتونم یه حال درست و حسابی بکنم تا وقت خواب چند باری فرصت دست داد تا رونهای خوشگل خاله رو ببینم حتی یک بار تار سرحد شرتش رو دیدم.


به نظرم یک بار وقتی پاهاش رو از هم باز کزد و من داشتم پاهاش رو دید میزدم متوجه شد ولی چیزی نگفت تازه جهت پاهاش رو تغییر داد و قسمت بیشتری از پاهای سفیدش نمایان شد نمیدونم چه قرضی داشت شب شد چون تخت دو نفره نداشتیم دوتا رختخواب با کمترین فاصله ممکن پهن کردم خاله زودتر رفت تو ذختخواب ولی من داشتم تلفنی با هانی دوست دختر چندین و چند ساله ام حرف میزدم و زیر چشمی هیکل خاله رو دید میزدم وقتی تلفنم تموم شد دیدم خاله خوابیده و پتو رو تا روی گردنش بالا کشیده خیلی ضد حال خوردم ولی نامید نشدم و یا حرف های دوستم افتادم که چطور با کنار زدن دامن خاله اش تا صبح با اون حال کرده بود نیم ساعت که گذشت ودیدم خاله از جاش تکون نخورد مطمئن شدم که خوابیده خیلی آروم بهش نزدیک شدم اون روی بازوی راستش رو به من خوابیده بود خیلی اروم از نزدیکی زانوش پتو رو کنار زدم و با زانوهاس سفید خاله مواجه شدم بدجودی راست کردم ولی وقتی ضد حال خوردم که دیدم دامنش تاروی زانوهاشه آون عادت داشت با لباس خواب می خوابید یه پیراهی و دامن زرد و مشکی که خیلی گشاد و کمی نازک بود کمی جرات به خرج دادم دامن زیر زانوخاله رو اروم لمس کردم و خیلی یواش بالا بردم ولی بیشتر از 5 سانت بالا نرفت چون بین رون های بزرگش گیر کرده بود وقتی خوب دید زدم به سرم زد یکم میتونم اونو دستمالی کنم حالا دیگه پتو رو به طور کامل از روی خاله کنار زده بودم چون سه تا ازدکمه های پیرهنشو بسته بود مقداری از شکمش که مثل برف سفید بود بیرون افتاده بود دستم رو سینه های بزرگ گذاشتم مثل سنگ سفت بود یکم که با سینه های خیلی آروم ور رفتم و تازه دستم رو روی کون خاله گذاشتم خاله تکون خورد خیلی سریع خودم رو به خواب زدم و خاله هم چون درجه حرارت بخاری رو تا آخز زیاد کرده بودم متوچه کنار رفتن پتو نشد بعد از یک دقیقه وقتی چشمامو باز کردم جای همتون خالی نمیدونید با چه صحنهای مواجه شدم خاله به پشت خوابیده بود و زانو هاش رو به طرف بالا جمع کرده بود و دامنش تاروی شرتش بالا رفته بود حالا فقط شرتس رو نمدیدم ده دقیقه که گذشت خاله تکونی خورد و روی بازوی چپش افتاد حالا کونش دقیقا روبه روم بودیه ذزه دامنش رو که بالا زدم به شرتش رسیدم یه شرت کوچولو قرمز که فقط نیمی از کونش رو پوشش داده بود خیلی آروم روی شرتش دست کشیدم خیلی سفت بود وقتی خوب حال کزدم جامو عوض کردم و روبه روی خاله دراز کشیدم آروم سینه هاش رو لمس کردم یکم که محکم فشار دادم گفت اههههههههههه ه گفتم حتما بیدار وقتی به کارم ادامه دادم با خود گفتم اگه بدش میومد حتما یه چیزی میگفت آروم دستم رو بردم وسط پاهاش و کوسش رو لمس کردم خ
2.1K views13:02
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 12:59:07 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
963 views09:59
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 12:57:35 م .حالا من جنده ی توام منو بکن. واااای داره آبم میاد
با این حرفا حشرم صد برابر شد

 

عجب کوسی داشت سعید هم حالت سگی داشت کوس شیرین میذاشت و شیرین داشت قربون صدقه ی کیرش میرفت.
شاید باورتون نشه بهترین لحظه ی عمرم بود،داشت آبم میومد که لیلا گفت نریز تو کوسم منم ریختم رو شکمش سعید با دیدن این صحنه یه داد بلند زد و گفت داره آبم میاد.واااای شیرین مثل جنده های آمریکایی برگشت و کیرشو کرد تو دهنش یه قطره از آبشو هدر نداد
رفت و دهنشو شست و خانوما افتادن به جون هم و یه ربع لز کردن که دیدن این صحنه ها خیلی لذت بخش بود برام
اون شب تا صبح من سه بار با لیلا س.ک.س کردم و سعید دوبار شیرین رو گایید
ولی…..

 

ولی از اون موقع همش دارم حسرت اون شب رو میخورم که چرا دیگه تکرار نشد. اونا رفتئ دنبال زندگیشون و ما موندیم اینجا
چن. وقت خیلی دنبال یه زوج قابل اعتماد گشتم ولی به پستم نخورد. ما هم بخاطر کارم خونمون رو بردیم کرج
واقعا بهترین شب عمرم بود.از اون روز هم شیرین برام دوست داشتنی تر شد و هم ضربدری برام یه دغدغه…
پایان

@DastanSexIranl
977 views09:57
باز کردن / نظر دهید