Get Mystery Box with random crypto!

داستان ایرانی🇮🇷

لوگوی کانال تلگرام dastansexiranl — داستان ایرانی🇮🇷 د
آدرس کانال: @dastansexiranl
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 51.82K

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-03-02 12:55:19 ضربدری
1398/5/23

من امیر هستم 30 ساله از تهران
خانومم شیرین 27 ساله با پوستی سفید و اندامی س.ک.سی
یه دوستی داشتم با اسم سعید که سال 86 رفت آلمان و اونجا مشغول کار و تحصیل بود
پارسال بهم از فیسبوک پیام داد که میاد تهران، سعید اونجا با یه دختر ایرانی ازدواج کرده بود و خیلی هم وضعش خوب بود
خلاصه اومدن و بهم گفت میان خونه ی ما و من و شیرین بیصبرانه منتظرشون بودیم. ساعت 5 بود اومدن.وای خدای من چقد این پسر خوشتیپ شده بود و زنش لیلا که واقعا مثل جواهر بود
همه باهم دست دادیم و سعید بازنم روبوسی کرد ولی من روم نشد لیلا رو ببوسم
یکم نشستیم خانوما رفتن تو اتاق و وقتی اومد شیرین یه شلوارک و یه باوز تنگ تنش بود که قشنگ کوس و کونشو به رخ میکشید و لیلا یه دامن تا زانو که زیرش فقط شورتش بود.من و سعید هم با شلوارک نشسته بودیم. من واقعا برای اولین بار چشمم یکی جز زنم رو گرفته بود و وقتی دقت میکردم شیرین نگاهش همش سمت سعید بود و با نگاه کردن من به لیلا مخالفت نمیکرد…

 

قبل شام قلیون کشیدیم و پاسور بازی کردیم.لیلا گفت من عادت دارم هر شب دوش بگیرم اجازه گرفت بره حموم سعید هم بهم گفت خونه مشروب دارین؟؟ گفتم نه. گفت ای بابا اینکه نشد، نکنه مشروب دوست ندارین.شیرین گفت نه بابا ما پایه ی مشروبیم شدید.
سعید گفت امیر جون مشروب پیدا کن مست کنیم، شیرین هم نذاشت حرف بزنم گفت آره بپر از دوستت بگیر و بیا
منم دیگه چاره ای نداشتم.رفتم اتاق پول بردارم شیرین اومد تو اتاق و ازم یه لب گرفت و دستشو کرد تو شلوارم کیرمو فشار داد گفت امشب خیلی هوس کیر کردم امیر ،من کیرررررررررر میخوام
قشنگ میدونستم سعید حشریش کرده و چشمش سعید رو گرفته
رفتم و برگشتم نشسته بودن داشتن فیلم صحنه دار میدیدن باهم

 

سعید گفت شیرین جون یه آهنگ لایت بذار یکم دانس کنیم و اصلا نظر من مهم نبود چون شیرین بلافاصله گفت چشم عزیزززززززززززم.آهنگ رو گذاشت و من یه لحظه دیدم واااااای بالای سینه و چاک سینه های لیلا مشخصه.تو کونم عروسی بود.
لیلا با سعید چه رقص قشنگی میکردن و من و شیرین باهم میرقصیدیم.من همش چشمم به اندام لیلا بود.شیرین یه جوری به کیرم چسبیده بود که کیرم سیخ شد

یکم که به لیلا نزدیک شدم سعید دست شیرین رو گرفت و باهاش داشت میرقصید و لیلا بامن…..
چسبیدم به لیلا و داشتیم میرقصیدیم وقتی چرخید که از پشت بغلش کنم کیرم چسبید به کونش،یه قر حرفه ای داد و برگشت.دم گوشم آروم گفت،حالت خرابه هاااااا!!!! گفتم آره، گفت واسه من سیخ کردی یا واسه زنت.چشامو بستم و آروم گفتم واسه تو. یه جووووووون شهوتناک گفت و ادامه داد به رقصیدن
سعید هم دستش رو کون شیرین بود و شیرین واقعا به حالت س.ک.س خودشو داشت میمالید به سعید

بگذریم که چقد رقصیدیم، اومدیم و شروع کردم به مشروب خوردن چند تا پیک زدیم.خانوما روبروی هم دور میز نشسته بودند و من و سعید روبروی هم

 

همه کاملا  مست بودیم.شیرین یه پیک زد و من براش یه تیکه پرتغال آماده کردم بعد اینکه خورد بدم بخوره.من پرتغال رو سمتش گرفتم و اون دهنشو باز کرد یعنی من بذارم دهنش.گذاشتم دهنش بلافاصله دهنشو بست طوری که سه تا انگشت من موند دهنش.و یه مرتبه واسه انگشتای من حالت ساک زدن گرفت و داشت ساک میزد واسه انگشتام
دستمو بیرون آوردم شیرین دستمو گرفت کامل خم شد سمت من لباشو چسبوند به لبام
سعید و لیلا داشتن با چشمای مستشون نگام میکردن که یهو لیلا پای لختشو کشید رو پاهام.چند ثانیه بعد یه لحظه دیدم شیرین که خم شده بود سعید دستشو گذاشته بود لای پای شیرین و داشت تکون میداد و شیرین حین لب گرفتن ناله میکرد. خیلی خوشم اومد شیرین رو کشیدم سمت خودم که بیشتر در اختیار سعید باشه کوس و کونش
آروم در گوش شیرین گفتم عزیزم دوست داری دست سعید رو کوست باشه؟یه نگاه خمار بهم انداخت وبا یه حالت التماس بهم گفت امیر تورو خدا بذار باهاش حال کنم.گفتم باشه و دستمو بردم رو شلوارکش . سعید دستشو کشید و من شلوارک و شورت شیرین رو کشیدم پایین به سعید گفتم داداش راحت دستتو بمال رو کوسش یه لحظه شیرین یه بوس معنی دار از لبم کرد و سرشو گذاشت رو پاهام و کونشو قمبل کرد واسه سعید.لیلا گفت سعید جونم راحت بخور کوس شیرین جون رو و خودش دستشو آورد و کیرمو از رو شلوارک میمالید

 

سعید گفت آقا بریم اتاق و همه باهم بلند شدیم
فقط یه لحظه که چشممو وا کردم دیدم سعید داره کوس زنمو میخوره و زنش کیر 20 سانتیمو کرده دهنش داره ساک میزنه
چه ناله ای میکرد شیرین ووووووواااااای عشق بخور. بازم بخور. میخوام کوسمو جر بدی.میخوام جلوی امیر کوسم بذاری تا بفهمه چه زنی داره واای اوووووف بخوووور
من اصلا کوس لیلا رو نخوردم راستش حواسم پیش سعید و شیرین بود واقعا داشتم حال میکردم
که دیدم لیلا نشست رو کیرم و مثل جنده ها داره یک ریز ناله میکنه و حرف میزنه. جووووون چه کیری داری،امیر جونم امشب واسه من سیخ کرده بودی؟؟؟ حالا بکن عزیز
786 views09:55
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 10:06:05 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
1.4K views07:06
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 10:03:11 و گرم بود که یه اهی کشید که کم موندع بود ابم بیاد منم تلمبه زدم

اونم لبامو میخورد بعد سه دقیقه ارضا شدیم هر دو ولی تا صبح چند باردیگ کردمش ولی هر کاری کردم نزاشت از کون بکنمش.
نوشته: سینا

@DastanSexIranl
1.3K views07:03
باز کردن / نظر دهید
2022-03-02 10:02:22 خواهرم سودابه

1398/5/23

سلام من سینا هستم ۲۸ سالمه خواهرم هم ۲۵ سالشه ما از بچه گی که تو خانواده پر جمعیت زندگی میکردیم و صمیمی بودیم مثلا پشت همو موقع خواب ماساژ میدادیم خاله بازی که میکردیم زن و شوهر هم میشدیم و.....از این حرفا تو دوران بچع گی همو میمالیدیم و مثلا. س.ک.س میکردیم و دودولم و به کونش میچسبوندم خواهرم سینه هاش ۸۵هست باسنش هم گوشتی ولی بی ریخت نیست پوستش هم سفید خلاصه بگذریم شوهرش تو عسلویه کار میکرد و خودش با بچه اش میومد خونمون تو کرج یا من میرفتم خونشون پیش اونا میموندم خلاصه یه روز که تو خونشون بودم دیدم ابجیم رفته خرید ولی گوشیش رو میز بود من بیتفاوت نشسته بودم که یهو تک زنگ خورد تا خواستم پاشم قطع شد شک کردم بهش گفتم نکنه دوس پسر پیدا مرده ولی یهو به خودم گفتم اگه اونجوری بود گوشیش رو نمین نمی گذاشت خلاصه یهو اس ام اس اومد کرمی شدم و گوشی رو برداشتم نوکیا ساده بود اس رو باز کردم دیدم شوهرشه و اس س.ک.سی فرستاده و نوشته سودی جان کوستو بخورم ببخش دیشب خوابم برد نتونستم بهت حال بدم درست و حسابی .کلی اس و اس بازی هاشونو خوندم خودمم حشری شدم .
خلاصه گوشی رو گذاشتم سر جاش بعد که خواهرم اومد باز زنگ خورد شوهرش گفت خوندی اسمو. اونم گفت نه مگه اس دادی من تازه اومدم گوشی خونه بود اس ندیدم نمیدونم اون چی گفت یهو گفت باشه الان جواب میدم منم گفتم الانه که دعوا بشه و خودمو ریلکس نشون دادم و ازش زدم جلو و گفتم اره تک زنگ زدو اس منم گفتم شاید کار واجبی داشته و خوندم دیدم باهات کار داره یهو سرخ شدو رفت تو اشپز خونه سر سفره دیدم خجالت میکشه و سرشو انداخته پایین منم از فرصت استفاده کردم به بهانه چیزی از کابینت بلند شدم و از پشت اومدم و سرمو چسبوندم به سرش و یه بوس کردم و گفتم اجی کوچولو ازم خجالت نکش من درکت میکنم و عادی هست این چیزا و....کلی کوس شعر گفت داداش اخه خجالت میکشم گفتم خجالت چیه دیونه اگه خجالت میکشی بیا منم حرفای خصوصی و چتم با دوست دخترمو بهت نشون بدم که خندید و فهمیدم بله ابجی ما هم میشه یه کاری باهاشکرد و از اونجایی که میدونستم میاد گوشیمو بگیری. چندتا فیلم س.ک.سی دانلود کردم بعد از این که شام و خوردم اومد گفت داداش میشه گوشی رو بدی ببینم با یه لحنی گفت گفتم چرا که نه. گوشی رو دادم دستش خودمو زدم به در علیچپ و فوتبال نگاه کردم پشتش کامد شیشه بود که رو مبل که نشته بود دیده میشد صفحه گوشی تو شیشه کمد دیدم بله رفته تو گالری اول عکسا رو نگاه کرد بعد رفت سراغ فیلم و دو سه تا رو که دید. رفت گوشی اندرویدش رو از کیفش اورد و با زاپیا میخواد ارسال کنه و تموم که شد گفت داداش من خوابم میاد و رفت تو اتاق خواب خودشو شوهرش منم یه رب بعدش خاموشی زدم و رفتم تو اتاق بقلی بخوابم ولی کنجکاوی و شهوت ول کنم نبود بعد نیم ساعت یه لیوان استیل تو اتاق بود چسبوندم بع دیوار پنج سانتی و گوش دادم که بله خانوم اوف اوف راه انداخته گفتم بزار یکم بگذره تا بیشتر حشری شه همین که بیشتر شد رفتم جلو اتاقش و در زدم و رفتم تو تا منو دید زیر پتو خودشو جمع و جور کرد گفتم اجی گریه میکنی گفت نه کمر درد دارم اذیتم میکنه ببخش اگه صدام ناراحتت کرد دیدم که فرصته گفتم خوب خبرم میکردی ماساژت میدادم و گفت نه مرسی خوب میشم از من اصرار و از اون انکار خلاصه راضیش کردم و افتادم به روش تا ماساژ بدم خودمم میدونستم که الان حشریه و با دست مردونه هم که بهش بخوره بیشتر میشه خلاصه از گردنش شرو کردم تا پایین کمرش به جز سوتین هیچی تنش نبود و جرات نمیکردم بهش بگم باز کن خلاصه تا باسنش دست میکشیدم و زره زره بیشتر میشد و اونم از هوس اه و اوف میکرد منم بیشتر دستمو میبردم تا اینکه بعد ده دقیقه دیدم تمام نقاط باسنشو میمالم اونم چشاشو بستع فقط اه و اوهش میاد گفتم سودی شلوارکت رو در بیار میخوام رگ پاهات رو تا گردن بگیرم ‌.اونم بدبخت از خدا خواسته در اورد یکی هم نیست بهم بگه خره تو رگ و میشناسی چه برسه به گرفتنش خلاصه چشمتون روز بد نبینه در اورد تا من نگاه کردم دیدم مایوش خیسه و اروم اروم به جلی رگ گیری ناز و نوازش کردم کونشو و هر از گاهی که به کمرش میرسم. از عمد از پهلو هاش سینه هاشو میمالم اونم از شدت شهوت کونش و بلند میکنه و میکوبه رو تخت و اه و اوف میکنم هر از گاهی عمدا داخل روناشو میمالم تو یکی از مالیدن ها دستم که خورد به کوسش یه گفت ایییی داداش .منم فرصت رو غنیمت شمردم و پهلوش دراز کشیدمو در گوشش گفتم جونم سودی جون چی شده بیحالی خوشت اومد .و سرخ شده بود که اروم گفت داداشی تموم کن .منم فهمیدم منضورشو و اروم کنارش لخت شدمو از پهلو چسبیدم بهش که یهو چرخید طرف منو لباشو چسبوند به لبام و بخور که بخور لبای همو میمکیدیم زبونه مو سینه های همو منم چون هیکلم درشته اروم در اوردم از پهلو هدایت کردم تو کوسش وقتی که رفت تو خیلی نرم
1.4K views07:02
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 22:39:03 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
3.2K views19:39
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 22:38:33 باسلام من می خواهم اولین خاطره س.ک.سم را برای شمادوستان عزیز تعریف کنم ...
1398/5/23

اصلا هم دروغ نیست مثل بعضیها و عین واقعیته.راستش من اصلا توخط س.ک.س وازاین حرفحا نبودم تو یک شرکت ساختمانی مشغول کار بودم به عنوان کارپرداز و کارای بانکی را انجام میدادم معمولا همیشه تو دفتر بودم بعداز مدتی عاشق یک دختر از اقوام شدم به پدر ومادر گفتم واسه من برن خواستگاری اما هرچه گفتم گفتند نه اونا وضعیتشون باما تفاوت داره ونمیشه بریم خواستگاری من هم سکوت کردم دیگه چون فایده ای نداشت بعداز مدتی گفتم خوب هرجا شما میدونید خوبه برین واسم خواستگاری اما انها گفتند نه هنوز واست زوده من هم چیزی نگفتم خلاصه یه روز صبح وقتی رفتم شرکت حسابدار شرکت اومد روبه روم نشست و اینقدر از خودش تعریف کرد که من کی ام وچی ام من هم با او درد دل کردم وگفتم من میخوام داماد بشم اما نمیشه چون بابا مامانم نمیزارن اون هم گفت نه داماد نشی مجبور که نیستی من عروس شدم ولی از زندگیم راضی نیستم چون شوهرم را نمی خوام و از اول هم نمی خواستم اما چون مهندس بود من را به او دادن من هم روم با اون باز شده بود به اوگفتم اره تو واقعا خوشگلی اما شوهرت نه وشرو ع کردم به تعریف از اون خلاصه همینطوری هر روز میگزشت تا اینکه یک روز حرف جالبی زد وبه من گفت اگه من مجرد بودم بامن ازدواج میکردی.من هم به اوگفتم حالا که نیستی اگه میبودی اره چون هم خوشکلی هم دختر خوبی هستی فقط دوسال ازمن بزرگتری که اون هم مشکلی نداشت هرروز به هم وابسته تر میشدیم با وجود اینکه او زن مردم بود ولی واقعا شوهرش اینقدر سیاه و زشت بود که اصلا صد درجه باهم تفاوت داشتن یه سه چهار ماهی بود ازدواج کرده بودن
یه روز تو دفتر نشسته بودیم که یک موش اومد تو دفتر مرضیه خودشو پرت کرد تو بغلم گفت اقا رضا موش موشش.من که تا حالا دستم به یک دختر نخورده بود بادیدن این کارش شوکه شدم بلند شدم با جارو موشه را دنبال کردم که رفت بیرون بعداومدم نشستم به مرضیه گفتم تو از یه موش ترسیدی اونهم میخندیدومن هم بهش گفتم چه بدن نرمی داشتی روز بعد وقتی رفتم شرکت نبود ده دقیقه بعد اومد به من گفت می خواد بره باشگاه بیاد روفرم گفت شکمش داره ناجور میشه که من هم با پرویی دست زدم گفتم نه شکمت که چون خوبه اون هم گفت نه من هم بهش گفتم اگه جایی دیگه مشکل داره اره وگرنه تو نیازی به رژیم و.،،،،نداری که اون گفت نه سایزم ناجوره وازاین حرفا من هم گفتم میشه بدنتون را ببینم تا بگم لازمه بری یا نه اون هم گفت اینجا که نمیشه طبقه بالای دفتر خالی بود وفقط یک فرش داشت کلید دست من بود در دفتر را ازداخل بستم رفتیم بالا وقتی رفتیم تو اتاق مانتو شو دراورد وای چقدر شیک وناز بود گفتم میشه کامل در بیاری که اون هم قبول کرد وقتی لخت شد کیر من راست شده بود بی مقدمه شروع کردم به ماساژ دادن اون که دیدم دلش میخواد من که تا حالا کوس نکرده بودم نمیتونستم توش کنم که خودش با دستش کیرم را کرد توش من هم شروع کردم به تلمبه زدن سه با ر کردمش هر سه مرتبه ابم را توش خالی کردم چون قرص میخورد مشکلی نداشت بعداز این موضوع چندین باردیگه هم اونو کردم ودیگه پررو شده بودم یه دوست دختر پیدا کردم همیشه اونو میکردم ای مرضیه خانوم از شرکت رفت ودیگه هیچ خبری ازش ندارم حالا این را به شما بگم که الان شدم یک کوس باز حرفه ای واگر پدر مادر یا اقوام بعضی وقتها بگن داماد شو میگم اون وقتی که خواستم نشد حالا نمی خوام شای دوستان باورتون نشه من روز اول که با منشی لخت شدیم نمیتونستم کیرم را تو کوسش کنم تا اینکه خودش این کار را واسم کرد اما حالا بایکی ازدوستام یک اتاق مجردی کرایه کردیم وهرشب اینجا بکن بکن روبه راهه با هزار مخلفات دیگه. این دقیقا واقعیت هست ونیازی به کوسشر گفتن ندارم

پایان
@DastanSexIranl
3.0K views19:38
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 18:55:04 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
3.2K views15:55
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 18:54:33 فت: حالا نوبت كوسته كه مثل كونت پاره بشه جنده... آخ نمي‌دوني د

يدن پاره شدن كونت كه الانم داره از كناره‌هاش خون مياد چه كيفي داره... خب جنده خانوم حالا كوستو آماده كن..
تا اومدم چيزي بگم كيرشو با يك ضربه فرستاد تا ته كوسم كه احساس كردم واقعاً جر خوردم از شدت درد داشتم مي‌مردم. اونهايي كه همزمان از كوس و كون دادن مي‌دونن چقدر درد وحشتناكي داره كه دوتا كير كلفت همزمان تا ته توي كوس و كون بمونند. فؤاد كير مصنوعي را تا ته فرو داده بود توي كونم جوري كه احساس مي‌كردم روده‌هام داره از دهنم بيرون مي‌زنه و كير خودشم تا ته توي كوسم كرده بود و چند لحظه صبر كرد و همونطور كه كير مصنوعي را توي كونم نگه داشته بود با كير خودش مشغول گاييدن كوسم شد و تلمبه مي‌زد... وقتي تلمبه مي‌زد آن چنون اين كار را با شدت و وحشيانه انجام مي‌داد كه واقعاً داشتم مي‌مردم بخصوص كه اون كير مصنوعي‌ام همچنان تا تهِ كونم اون تو بود. قدري كه تلمبه زد بالاخره آبش داشت مي‌اومد كه كيرشو به سرعت از تو كوسم بيرون كشيد و اونو چپوند تو دهنم و همه آبشو خالي كرد توي دهنم و بعد هم با دستش دهنمو محكم بست و مجبورم كرد كه همه اون آبو قورت بدم و سپس كنارم دراز كشيد. وقتي با تن و بدن درب و داغون خواستم كير مصنوعي را از تو كونم بيرون بكشم با دست محكم روي دستم كوبيد و گفت: هر وقت من گفتم... فهميدي جنده؟ هر وقت من خواستم...
بي‌حال روي شكم دراز كشيدم نوك زخمي پستانها و كوس جرخورده‌م بشدت مي‌سوخت اما نمي‌دانم چرا خيلي لذت مي‌بردم. فؤاد دست برد و سر كير مصنوعي را گرفت فكر كردم مي‌خواهد آن را بيرون بكشد كه متوجه شدم مشغول تلمبه زدن با اون توي كونم شد درد و لذتي دوباره در تمام تنم دويد اول آروم تلمبه مي‌زد بعد سرعتش را وحشيانه زياد كرد تا بالاخره من هم در اوج درد و لذت ارضا شدم.
جوري بيحال شده بودم كه بيرون كشيدن اون كيرو از توي كونم نفهميدم و وقتي بيدار شدم متوجه شدم 6 ساعتي از شدت خستگي و درد خواب بودم.
وقتي لنگان لنگان به كمك فؤاد به حمام رفتم از ديدن پستانهاي زخم و زيلي شده‌م توي آيينه حمام جا خوردم. فؤاد كه در رختخواب آنقدر وحشي و وقيح بود اينجا با مهرباني و لطف كمكم كرد و با نوازشي نرم بدنم را شست و با ماساژي آرام و حسابي خستگي را از تنم در آورد و اين شروع روابط س.ك.سي من و او بود و مجسم كنيد بعدها چه خشونت‌ها و وقاحت‌هايي توي س.ك.س با من داشت. او مردي بسيار مؤدب و مهربان ولي در س.ك.س ببري وحشي و درنده است....

پایان

@DastanSexIranl
3.0K views15:54
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 18:52:42 اولین قرار کاری



تا ساعتي پيش هنوز از يك س.ك.س جانانه با فؤاد بيحال بودم و حالا كه مشغول رسيدگي به بعضي كارهايم و نيز چك كردن ايميلهايم هستم بد نديدم از چگونگي روابطم با فؤاد بگويم. 4 سال پيش به پيشنهاد و اصرار وكيل و مشاور مالي‌ام خودم شخصاً مديريت شركت بازرگاني به ارث مانده از پدرم را به عهده گرفتم و بديهي بود كه بيشتر روابط تجاري ما در صادرات كشورهاي حوزه خليج فارس و در رآس آن‌ها كويت و امارات بود. در اولين سفر تجاري‌ام به دبي در 3 سال پيش كه به همراهي وكيلم صورت مي‌گرفت با فؤاد آشنا شدم كه تاجري هندي و بسيار موفق در سطح آسيا است. ناگفته نماند كه قبلاً سفرهاي تفريحي زيادي به كشورهاي اروپايي و آسيايي داشتم ولي اولين بار بود كه به عنوان تاجر و براي يك قرارداد صادرات وارد دبي مي‌شدم. وقتي در لابي هتل كريمي(وكيلم) مرا به فؤاد معرفي كرد قبل از هر چيز هيكل رشيد و چهارشانه و چهره جذاب اين بازرگان 42 ساله هندي توجهم را به خود جلب كرد و كريمي كه متوجه نگاه‌هاي حريصانه من به فؤاد شد آرام زير گوشم زمزمه كرد: مواظب باش تو براي تجارت اومدي نه براي س.ك.س. اگرچه بارها جلوي كريمي لخت مادرزاد ايستاده‌ام ولي هيچگاه با او س.ك.س نداشته و ندارم چرا كه او عضو خانواده ما محسوب مي‌شود و پس از مرگ والدينم خود را در برابر من مسئول مي‌داند ولي در س.بك.سري‌هاي س.ك.سي‌ام حريفم نمي‌شود. به هرحال كريمي ما را تنها گذاشت و فؤاد مرا به شام دعوت كرد. شب لباس شب بسيار بدن‌نما و نيمه‌برهنه‌اي پوشيدم جوري كه در رستوران هتل نه تنها فؤاد را مبهوت كردم بلكه نگاه‌هاي حريصانه زيادي را روي تن و بدنم احساس مي‌كردم و لذت مي‌بردم. وقتي با فؤاد مشغول رقص شدم مرا تنگ در آغوش خود فشرد و با مخلوطي از هندي و انگليسي و فارسي گفت: مواظب باش من تو س.ك.س خيلي درنده و وحشي‌ام، حاضري به جاي هتل به ويلاي من برويم؟
من از خدا خواسته با او رفتم و كمتر از نيمساعت بعد در ويلاي شخصي‌اش لباسم را كه زير آن حتي شورت هم نداشتم در آوردم. فؤاد با ديدن من سوتي كشيد و خودش هم لخت شد كه من با ديدن كير بزرگ و كلفت و شق‌شده‌اش جيغي از خوشحالي كشيدم و به طرف كيرش هجوم بردم و تا به خودش بيايد كيرش توي دهنم بود و من حريصانه آن را ساك مي‌زدم، مي‌ليسيدم و به صورت و پستان‌هايم مي‌كشيدم. او فقط مرا نگاه مي‌كرد و از شهوت و لذت آه و اووه مي‌كرد. چند دقيقه بعد مرا پس زد و لبانش را روي لبانم گذاشت و مشغول خوردن و مكيدن لبهايم شد. از شدت شهوت داشتم مي‌مردم كه مرا روي زمين نشاند و خود روبرويم نشست و خيلي آرام گفت: اول چند مسئله را بين خودمان حل كنيم، 1ـ روابط س.ك.سي‌مان از روابط تجاري‌مان كاملاً جدا خواهد بود 2ـ من خيلي وحشيانه س.ك.س مي‌كنم و بيشتر دوست دارم تجاوز كنم 3ـ در كنار من بخصوص موقع س.ك.س از هيچ مرد ديگري حرف نمي‌زني اگرچه اوج لذتم در س.ك.س موقعي است كه در حضور چند مرد وحشيانه به تو تجاوز كنم و يا از نگاه حريصانه و شهوتبار مردان روي بدن برهنه‌ات لذت ببرم 4ـ كوس‌ليسي و كون‌ليسي اصلاً در كار من نيست اما كونتو بارها و بارها پاره مي‌كنم
و بعد وحشيانه به جانم افتاد آن چنان نوك پستان‌هايم را گاز مي‌گرفت كه من جيغ مي‌كشيدم و دست و پا مي‌زدم و از جاي دندانهايش خون مي‌امد كه از كنار لبانش روي پستانم مي‌چكيد . با دستش كوسم را چنان چنگي زد كه فرو رفتن ناخنهايش را در كوسم و خراش خوردنش را احساس كردم و وقتي مرا زير هيكل رشيد و سنگين خود انداخت در حالي كه مرتب با يك دست كوسم را چنگ مي‌زد با دست ديگر كيرش را روي بدنم مي‌ماليد و از لاي دندوناش مي‌گفت: التماس كن جنده تا اين كيرو تو كوست فرو كنم... التماس كن جنده... جنده...كير مي‌خواي؟... بيا اما مثل سگ بايد له له بزني و التماس بكني.
و چند لحظه بعد من كه هم از نوك پستانهايم خون مي‌اوومد و هم كوسم زخمي و خوني شده بود از شدت شهوت داشتم ديوانه مي‌شدم و طبق خواسته او نالان و بي‌رمق سعي مي‌كردم كيرش را بگيرم و واقعاً التماس مي‌كردم كه كيرش را فرو كند توي كوسم... هرچه بيشتر التماس مي‌كردم حريص‌تر و حشري‌تر مي‌شد و بالاخره موهايم را چنگ زد و سرم را بالا آورد و گفت: كيرمو مي‌خواي جنده؟
با ناله‌اي شبيه زوزه ناليدم: بكن ديگه... كوسمو پاره كن... كونمو پاره كن... بده... كيرتو بكن تو كوس و كونم... مردم... بكن ديگه.
اون قدري با كونم بازي كرد و با آب كوس خودم اونو خيس كرد و يكي يكي انگشتاشو تو كونم فرو مي‌كرد تا كونم باز بشه وقتي سوراخ كونم كمي باز شد همون جور كه طاقباز روي زمين خوابيده بودم لنگهايم را بالا برد و روي شونه‌هاش گذاشت و ناگهان چيزي را تا ته توي كونم فرو كرد كه از شدت درد جيغ كشيدم و بي‌حال شدم وقتي كمي به خودم اومدم فكر كردم كيرشو توي كونم فرو كرده كه متوجه شدم يك كير مصنوعي حتي بزرگتر از كير خودشو تو كونم فرو كرده و بعد هم گ
2.7K views15:52
باز کردن / نظر دهید
2022-03-01 16:52:31 سک‌س من با دختر داییم زوری تو باغ

مشاهده کلیپ
3 viewsMon Tab, 13:52
باز کردن / نظر دهید