Get Mystery Box with random crypto!

داستان کده

لوگوی کانال تلگرام xdastankades — داستان کده د
آدرس کانال: @xdastankades
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+) , شهوانی
زبان: فارسی
مشترکین: 128.00K

Ratings & Reviews

1.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

2


آخرین پیام ها 10

2022-02-03 09:58:51 زندگی نکبتی
1400/11/14

#خواهر #تابو

بابام رو ایزی لایف کردم و لباساش رو پوشیدم و برگشتم در اتاقش رو قفل کردم که بیرون نره، حالا نوبت مهسا بود و روز تعویض سوندش بود سرنگی از کشوی اتاقش برداشتم و سمتش رفتم، چشمانش رو بست و من دامنش رو بالا زدم و آب داخل سوند رو خالی کردم و سوند رو از واژنش که تا مثانه میرفت خارج کردم، تیشرت و دامنشو درآوردم و بغلش کردم و بردمش سمت دستشویی و حمام، اولش باید کار دستشوییش رو انجام می‌دادم، روی دستشویی فرنگی متحرک گذاشتمش و دستکش دستم کردم و ژل به انگشتم زدم انگشتم رو از زیر به مقعدش رسوندم و شروع کردم به باز کردن راه مدفوعش، خدا رو شکر خونه جدید اونقدر سرویس و حمامش بزرگ بود که جای مانور داشتم، بغلش کردم و کف حمام گذاشتمش و شروع کردم به آبکشی بدنش و بعد شستن پایین تنش،
دست کشیدن به باسن و واژنش دیگه برای جفتمون عادی شده بود، کمکش دادم تا بشینه و به دیوار تکیه بده، روی سرش دوش رو باز کردم و شروع کرد به شستن موهاش و بالا تنش، دوش رو بستم و شامپو ریختم روی سرش، شروع کرد به دست کشیدن و بعد آبکشی، بالا تنش رو هم همین طور شستیم، بغلش کردم و از حمام زدیم بیرون، بغل تشکش روی حوله گذاشتمش و شروع کردم خشک کردنش، بعد از اون به دیوار تکیش دادم و سشوار و شونه رو دستش دادم و رفتم حمام بعد از حمام کردنم برگشتم و برای مهسا دامن و تیشرت پوشیدم و گذاشتمش روی ویلچر و کمکش بردمش توی آشپزخونه تا مشغول آشپزی بشه و خودم رفتم و در اتاق بابا رو باز کردم، اومد بیرون، قبل از اینکه سوال پیچم کنه روی صندلی نشوندمش و تلویزیون رو براش روشن کردم و رفتم سمت مهسا تا کمکش بدم
+آبجی گلم ناهار چی میخوای درست کنی؟
_داداش نوید میبینی که ماکارانی گذاشتم، چرا میپرسی!!
+آخ جون، فقط ته دیگش رو نسوزونی
_باشه حواسم هست، فقط اگه باز نوشابه میخوای بخوری گفته باشم نداریم
+الان میرم میارم
شش ساعت بیشتر نمیشد مهسا رو بدون سوند گذاشت، عصر شد و باز لحظه عذاب آور من سر رسید،
مهسا روی تشکش بود، وسایل رو آماده کردم و مهسا رو طاقباز کردم، سوند رو به کیسه وصل کردم و همراه با ژل دادم دست مهسا،
دامنشو دادم بالا و دستکش دستم کردم و سوند رو از جلدش بیرون کشیدم از مهسا خواستم ژل بریزه کف دستم، ریخت و سوند رو به ژل آغشته کردم و شروع کردم به باز کردن واژنش و پیدا کردن راه مجاری ادراریش، همیشه فکر میکردم که باز کردن واژن برای جا کردن آلته تا اینکه مجبور به باز کردن واژن مهسا شدم برای گذاشتن سوند، طبق معمول بیشتر از نیاز با واژنش ور رفتم و بعد سوند رو وارد مجاری اداریش کردم و ی سرنگ آب مقطر بهش زدم برای موندن سوند، ژل اضافه ای که جمع میشد جلوی واژنش ایجاد زخم می‌کرد، دستمال مرطوب برداشتم و اطرافش رو تمیز میکردم و از شیطنت دو بند انگشتمو داخل میکردم،نمیدونستم احساسش میکنه یا نه، مهم وجدان خودم بود که باهاش کنار اومده بودم، جفتمون به هم نیاز داشتیم و ماه ها توی این فکر بودم که چجوری براش این مطلب رو جا بندازم،

تازه از سربازی برگشته بودم به امید اینکه به دختری که دوسش داشتم برسم که بابام رفته رفته فراموشی گرفت و من پرستار بابام شدم، سه تا خواهر خوشگل از خودم بزرگتر داشتم که ازدواج کرده بودن مهسا خواهر بزرگم بود که 8سال از من بزرگتر بود 24 سالم شده بود و دختری که دوسش داشتم قبول نکرد با من بمونه و کات کرد، مهسا با شوهرش سوار موتور تصادف کرد و بچه توی شکمش مرد و شوهرش ضربه مغزی شد و مرد، مهسا هم از ناحیه ال 4 دچار آسیب نخاعی شد و من پرستارش شدم، تا چند ماه پرستار خانم داشت ولی هزینه‌های سنگین باعث شد خودم مسؤل کاراش بشم،
7.9K views06:58
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 09:58:21 ن بازم داره میاد
با پاهام رفتم لبه تخت بصورت دستشویی نشستم پشت سرش با این حالت کل کیرم زد بیرون یه تف زدم ب کیرم و دستاشو بالای سرش نگه داشتم و کیرم و تنظیم کردم نزدیک سوراخش با ضربه مرگبار کیر ۱۷ سانتیمو تا خایه کردم تو کونش دیدم باز داره دست و پا میزنه منم توجه نکردم و دستاشو محکم گرفته بودم با وحشیانه ترین حالت ممکن کیرمو تا دم سوراخش میاوردم عقب و میزدم داشتم از شدت لذت میمردم پاهامو گذاشتم زمین عقب تر از پاهای نیلو دستام و گذاشتم دو طرف پهلوهای نیلو با تمام قوا ضربه میزدم دیدم صدای نیلو تو اون نفس نفس زدنای من میاد و میگه کوروش بکن بکن دوست دارم داری اینطوری تو کونم میکنی بکنننن. منم بدتر شدم کیرمو در اوردم سریع تا ته کردم توش گفتم نیلو جون ابمو میریزم تو کونت گفت بریز. فقط بکن و بریز جووووننننن
منم سرعتمو بیشتر کردم ابم تا اومد و داشتم تلمبه میزدم و بلند بلند اه اه میکردم ک دیدم نیلو هم بامن داره میلرزه انقدر عقب و جلو کردم تمام ابمو ریختم تو کونش و خودمم بندری میلرزیدم از شدت لذت روش لش کردم و نیلو تکونای ریز میخورد زیرم لذت میبردم دیگ نمیتونستم از روش بلند بشم تا دیدم کونش دوباره داره کیرمو هل میده بیرون و همه. ابم از کون گشاد شدش ریخت بیرون
بعد چند دقیقه از روش بلند شدم و تمیزش کردم
۲ یا ۳ ساعت کنار هم خوابیدیم و بیدار شدیم و چتیمون هم پریده بود و بهم گفت کوروش بهترین ساعتهای عمرم بود وقتی زیرت خوابیده بودم ساعت ۱ شب گذاشتمش خونه و از فرداش دیگ گوشیش خاموش بود و از گروه لفت داده بود
بعد از ۹ سال هنوز بهش فکر میکنم کیرم شق میشه حیف ک همون یبار بود
مرسی ک خوندین اولین داستان من بود
نوشته: کوروش


@DastanKadeTV
7.6K views06:58
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 09:58:09 وندمش پاهاش و جفت کردم لای کونش باز شد تازه سوراخ تنگ و صورتی مایل به قهوه ایش و دیدم اب دهنم راه افتاده بود
با دستام لای کونش و باز کردم و شروع کردم به خوردن کونش از جای کسش که خیس خیس بود زبون میزدم تا روی سوراخ کونش
نیلو مثل جنازه رو تخت به شکم افتاده بود هر از گاهی با شهوت تمام میگفت واااایییی کوروش این حرفاش من و وحشی تر میکرد منم ک چت داغون بودم
اومدم روش با پاهام پاهاشو بهم فشار میدادم لای کونش باز میشد تف انداختم بالای قاچ کونش تا تف داشت میومد سمت سوراخ کونش کیرمو گذاشتم دم سوراخ و یواش فشار دادم بالاخره سر کیرم رفت تو کون تنگ نیلو واااای ک چقدر توش داغ بود و حلقه های کونش داشت کیرم و خفه میکرد ک دیدم نیلو با همون ناتوانی یه تکونی ب خودش داد گفتم حتما دردش گرفته در اوردم دوباره روی سوراخش تف زدم باز سر کیرمو کردم تو حدود ۲ دقیقه سر کیرم و میکردم تو در میاوردم دیدم هی داره راحت تر کیرم سرش میره تو
دوباره لای کونش و باز کردم دیدم جوووون یکم از اون تنگ بودن اولیه خارج شده تف و انداختم و سرش و کردم تو دیگه در نیاوردم و اون خفگی کیرم و هنوز احساس میکردم از پشت سرمو بردم پشت گردنش و شروع کردم پشت گردنشو لیس زدن ک احساس کردم کونش یکم شل شد و خفگی کیرم بهتر شد همینجوری ک پشت گردنش و لیس میزدم کیرم و فشار میدادم یواش یواش تو تا نصفه ک رفت دیدم نیلو میگه وااااایییییی کوروش صداشو بزور میفهمیدم فکر کردم باز دردش گرفته کیرمو کامل در اوردم بدون مکث دوباره کردم تو کونش اما این دفعه حالم دیگ سرجاش نبود تا ته کردم تو کونش که یهو دیدم داره نیلو میلرزه و سوراخ کونش داره مد مد میکنه و هی شل و سفت میشه دستاشو دیدم داره پتوی روی تخت و چنگ میزنه و میلرزه تا میومدم کیرم و تکون بدم لرزشش بیشتر میشد بعد ۱ دقیقه دیدم کونش داره کیرم و هدایت میکنه بیرون تازه فهمیدم ارضا شده منم اگه دوتا تلمبه میزدم مال منم اومده بود اما دوست نداشتم
همینطور ک به شکم روی تخت خوابیده بود یه بالشت پایین تخت گذاشتم و پاهاشو اوردم پایین و زانوهاش و گذاشتم روی بالشت
نصف بدنش روی تخت از کمر به پایین پایین تخت واییییی عجب صحنه ای بود تو عمرم ندیده بودم کونش بالا و سوراخش خیلی کوچیک باز شده بود و اب از کسش داشت سر میخورد روی رون پاهاش
گفتم اقا کوروش حالا وقتشه کار و تموم کنی هیچی نمیفهمیدم بجز جر دادن نیلو
پاهاشو بهم چسبوندم و پاهامو گذاشتم اطراف پاهش لای کونش و باز کردم و تف انداختم دقیقا روی سوراخش یکم از تفم رفت تو کونش دستاشو از بغلش برداشتم بردم بالای سرش دوتا دستشو رسوندم بهش با یه دستم جفت دستاشو گرفتم و با دست دیگم کیرم و گذاشتم دم سوراخ کونش و با حشر تمام و قدرت تمام کیرمو کردم تو کونش تا خایه هام چسبید به کسش دیدم یهو داره تقلا میکنه دستاشو ازاد کنه و داره تکون میخوره گفتم عزیزم الان تموم میشه تکون نخور با قدرت میکردم تو کونش نیلو هم هر دفعه تا ته با قدرت ضربه میزدم کمرشو از درد قوس میداد و با صدای خیلی کم با هر ضربم میگفت ایییی اخخخ منم با دست دیگم کمرشو محکم فشار میدادم ب تخت تا قوس نکنه و قمبل کنه بیشتر بتونم کیرمو فشار بدم دیدم اوه اوه ابم سر کیرمه کشیدم بیرون رفتم کنارش نیلو تو همون حالتی ک دستاش بالا. و شکمش روی تخت و زانوهاش لبه تخت روی زمین گفتم خوبی یه صدایی از ته گلوش اومد و گفت اره دارم میمیرم از لذت
باز اینو ک گفت رفتم پشتش لای کونشو باز کردم دیدم به به اون سوراخ تنگ چی شده بازه باز تف انداختم دم سوراخش کل تفم رفت تو کونش یه نگاه کردم دیدم اب کسش از لای رون پاش رسیده زمی
7.4K views06:58
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 09:58:09 مخ زنی با فکر کون
1400/11/14

#آنال

سلام به شهوانی های عزیز
من کوروش هستم این داستان مال حدودا سال ۹۱ هست و اون موقع ۲۱ سالم بود
اون زمان زیاد ورزش میکردم و قد ۱۷۵ و وزن ۸۰ و خوشتیپ بودم
اون زمان تازه پیام رسان ها مد شده بود و با بچه ها تو وی چت گروهی میحرفیدیم
یکی از بچه های گروه اسمش نیلوفر بود از عکس پروفایل ش فقط دیده بودمش و تو گروه ویس میذاشت صداش حالمو بد میکرد
کم کم رفتم تو کلکش و بهش پیام دادم
تو پیام متوجه شدم حالش خوب نیست با اصرار من گفت پسرا همه لاشی ان و دختر و واسه کردن میخوان و فلان
منم مثلا بچه مثبت حرفاشو تایید میکردم و خوشش اومده بود
خلاصه اون شب بعد از چنتا پیام و ویس مخشو زدم و فردا شب رفتم دنبالش و وقتی نشست دیدم چقدر خوشگله و با ۲۰ سال سن و قد حدود ۱۶۵ سانت و وزن حدود ۵۵ کیلو تو ماشین گفتم من یه زیر زمین دارم تو خونمون اتاقمه بریم قلیون بزنیم
من تو پیامای شب قبل فهمیدم قبلا چند بار چت کرده بود و منم رفتم گل نژاد از دوستم گرفتم
قیلون و درست کردم و تو لپ تاپ فیلم گذاشتم و روی تخت کنار هم نشستیم و من گل و اماده کردم و کشیدیم
بعد از کشیدن گل و قلیون کنار هم دراز کشیدیم و دستمو از پشت انداختم دورش و کیرم که از اول شق مونده بود و چسبوندم بهش دیدم عکس العملی نشون نداد
از حرفای دیشبش میترسیدم زیاده روی کنم ک میگفت پسرا فلان و فلان
کم کم دستمو از روی لباس روی شکمش تکون میدادم و کیرمو از پشت روی شلوارش میمالوندم دستمو اومدم از زیر لباس ببرم روی شکمش با همون صدای نازش و چشمای قرمز و چت گفت نکن کوروش یکم دستمو اوردم بالاتر نزدیک سینه هاش ک فهمیدم وایییی سوتین نداره دهنمو از پشت سر به پشت گردنش نزدیک کردم و نفس نفس زنان باد دهنم میخورد پشت کردنش و دستمو تا بردم نزدیک سینه هاش احساس کردم کل عضلات بدنش شل شد و از حال رفت
منم پر رو شدم و سینه هاش و گرفتم سایز حدودا ۷۵ داشت نه خیلی نرم بود و نه سفت تا گرفتمشون دیدم خودش کونش و اورد عقب چسبوند ب کیرم دیگه از فیلم نگاه کردم یادم رفته بود و فقط نقشه میکشیدم چجوری سریع تر بکنمش تو این فکرا بودم ک یهو دیدم با همون حالت ناتوان که نیلو داشت دستشو اورد و کیرمو گرفت اینجا بود ک فهمیدم تمومه دیگه وقتشه اقا کوروش
منم چت پاره و شق درد شده بودم از همون پشت دکمه شلوارشو باز کردم و از تنش در اوردم و شلوارک خودمم در اوردن و کیرمو گذاشتم لای قاچ کونش واییییییی چقدر داغ بود لاش هی بلند میشدم صورت نیلو رو ببینم اما هیچ عکس العملی نشون نمیداد شل شل به بغل دذاز کشیده بود و فقط کونشو فشار میداد به کیرم
کیر من ۱۷ سانته و کلفتیشم قابل قبوله
کیرمو از لای کونش اوردم پایین کردم لای کوسش ک دیدم اون پایین دریا درست کرده خیس و داااااغ و نیلو تکون نمیخورد ولی از اب کسش معلوم بود داره میمیره داشتم از این تکون نخوردنش لذت میبردم و منفجر میشد
کیرمو یکم اوردم بالاتر بکنم تو کسش که با همون صدای نازش و چت گفت نه کوروش من دخترم
تا این و گفت گفتم ای جاااان خدا ببندد دری ز حکمت گشاید در دیگری
سریع کیرمو در اوردم یک تف مجلسی زدم به سرش و کیر ۱۷ سانتیمو گذاشتم روی سوراخ کونش پاهاشو از جلو خم کردم تو شکمش و گفتم نیلو جون با دستت پاهاتو تو شکمت نگه دار اونم با صدای حشری گفت چشم
تا گفت چشم منم سر کیرمو هل دادم بره تو نمیرفت وای چقدر داغ و تنگ بود در اوردم دوباره تف زدم به سوراخش فشار دادم نمیرفت تو
گفتم فایده نداره پرسیدم نیلو چند بار کون گنده و تنگت کیر رفته توش گفت هیچی فقط در حد لاپایی دادم
اینو ک گفت گفتم اقا کوروش چه چیزی گیرت اومده برو جرش بده
بلند شدم به شکم خواب
7.2K views06:58
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 09:57:44 ون جا بهش میگه که خانم اگه اینجا اومدی با هدف دیگه ای باید خدمتتون عرض کنم من اهل خیانت به زنم نیستم. دوسش دارم و بهش تعهد دارم و شما هم لیاقت دوستی با زن منو ندارید. مرضیه وقتی از حموم میاد بیرون میبینه حمید جای اونو تو اتاق خواب دومی آماده کرده و‌خودش هم خوابیده تو اتاق خودمون و در رو قفل کرده. صبح که مرضیه بیدار شده دیده حمید نیست و گفته که در رو قفل کنه و کلید رو زیر فرش دم در بزاره. مرضیه از شدت تحقیر گریه می‌کرد و من هم پست تلفن گریه میکردم. احساس میکردم از خودم متنفرم. در اون لحظات فقط نوای موسیقی دل انگیز دریاچه قو چایکوفسکی رو میشنیدم که با اجرای رقص باله قو سیاه ناتالی پورتمن در جلوی چشمانم میگذشت.
نوشته: همشهری کین


@DastanKadeTV
7.0K views06:57
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 09:57:31 یم، و در زمانی کوتاه لخت شدیم. کاملا راحت بودم. اندام ورزیده و عضلاتش خیلی سکسی بود. همچنین صورت مردانه، ته ریش و موهای سینه اش. سینه هام رو میمکید و گازهای کوچکی میگرفت. بعد به حالت شصت و نه دراومدیم. کیرش رو با شدت ساک میزدم. لحظه ای به حمید و مرضیه فکر کردم. احتمالا اونها باید کمی دیرتر شروع می‌کردند چون به هر حال رو درواسی داشتند. رامین داشت کسم رو میخورد و انصافا با مهارت این کار رو می‌کرد. حس کردم دارم ارضا میشم ناگهان کلی ترشح کردم رو صورت رامین. بی اغراق بهترین ارگاسم زندگیم بود. رامین شروع کرد به تلمبه زدن. از مشاهده صورت غرق در لذتش حال میکردم. بعد از حدود شاید یک دقیقه و نیم متوجه مچاله شدن صورتش شدم و همزمان درون کسم خیس و داغ شد از آب رامین. قرص ال دی میخوردم و نگرانی از حامله شدن نداشتم.
ساعت ده شب بود و به قول ابی«هنوز یه نیمه مونده از شب ما»، زدیم ماهواره و یه فیلم پیدا کردیم. قوی سیاه با بازی ناتالی پورتمن که نقش یه بالرین رو بازی می‌کرد که نقش قوی سفید که نماد معصومیت بود رو خوب بلد بود ولی نقش قوی سیاه که نماد گناه بود رو خوب نمیتونست اجرا کنه. ولی اون لحظه ای که در فکرش تونست گناه کنه در واقعیت هم تونست نقش قوی سیاه رو بازی کنه و در نهایت پس از پایان بندی باشکوه فیلم مرد. نوای موسیقی دریاچه قوی چایکوفسکی خصوصا در هنگام باله قوی سفید بسیار دلنشین بود.
راند دوم رو بعد از پایان فیلم شروع کردم. ممکن بود حالا حالاها فرصت هم خوابی با رامین فراهم نشه و باید کاری می‌کردم که این سکس به یاد موندنی بشه. این بود که گفتم:«رامین من تا حالا به شوهرم کون ندادم اما میخوام به تو بدم. ولی فقط با احتیاط انجام بده» چشمان رامین میدرخشید. میدونستم کون دادن هم درد داره و هم لذت. اما شریک جنسی باید صبور باشه. رامین کونم رو با شهوت فراوون لیسید و زبانش رو تو سوراخم فرو می‌کرد. تصور اینکه رامین به مرزی از شهوت و جنون رسیده که حتی سوراخ کونم رو میلیسه من رو از خود بیخود می‌کرد. با صبوری کونم رو انگشت می‌کرد و کسم رو میخورد. میدونستم انگشت کردن لذت بخشه و از تماس جدار داخلی کونم با انگشت رامین احساس لذت میکردم. وقتی دو تا انگشت رو فرو کرد درد بیشتر شد و حدود یکی دو دقیقه طول کشید تا به دو انگشت هم عادت کردم که سه انگشتی فرو کرد که واقعا درد داشت، اما همزمان کسم رو میخورد که ارضا شدم. بعد که آروم شدم کارش رو ادامه داد به گونه ای که سه انگشت راحت فرو میرفت. تو همین لحظه بود که سر کیر شقش رو فرو کرد. فکر کردم کونم با انگشت کردن گشاد شده، ولی وقتی کیرش رو فرو کرد از شدت درد سرم گیج میرفت. کیرش میلیمتر به میلیمتر فرو رفت و یواش یواش جا باز کرد. چون آبش تازه اومد و در راند دوم من حتی یک ساک کوچولو هم براش نزده بودم خیلی زیادتر میتونست بکنه و راستش حرکت کیرش درون کونم خیلی لذتبخش بود برام و با شدت با کسم ور میرفتم. رامین هم محکم تلمبه میزد تا آب گرمش رو تو کونم ریخت. آبش تو کونم شهوتم رو دوچندان کرد و با سرعت با کسم بازی می‌کردم تا برای بار سوم ارضا شدم در یک شب. بعد از تمیز کردن خودم فقط خوابیدم.
ساعت ده صبح فردا با تماس مرضیه بیدار شدم. پاک مرضیه رو فراموش کرده بودم. پشت تلفن گریه می‌کرد و میگفت که آبروش جلوی حمید رفت. گفت که بعد از غذا خوردن تو رستوران وقتی با تاپ و شلوارک جلوی حمید ظاهر شده حمید حتی نگاهم نکرده بود بهش. بعد به بهانه دوش گرفتن میره حموم و موقعی که از حمید می‌خواد براش حوله بیاره جوری که پستان و حتی کسش نمایان بشه میاد جلوی حمید. ظاهرا حمید هم
6.9K views06:57
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 09:57:30 و گاز گرفتن اونها. رودرواسی رو در لحظه ای کنار گذاشت و شروع کرد درآوردن شلوارک و شرتم. تسلیم بودم در اون لحظه.یه گاز از لپ کونم گرفت و لپهای کونم رو باز کرد و در همون حالتی که تلمبه میزد شروع کرد سوراخ کونم رو لیسیدن. در یک لحظه رویایی مرضیه از جلو شروع کرد به لیسیدن کسم و رامین از عقب. احساس فیزیکی لذت ناشی از خورده شدن کسم با احساس روانی لیسیدن کونم توسط رامین برام وصف نشدنی بود. برای اولین بار در عمرم همونطور ایستاده ارضا شدم. بعد از ارضا من، رامین مرضیه رو خورد تا ارضا شد. میدونستم مرضیه هم با خوردن کسش و نه دخول ارضا میشه. بعد شروع کرد به کردن کس مرضیه. شاید کمتر از یک دقیقه طول کشید که آبش اومد و داخل هم ریخت.
نکته عجیب این بود که اصلا احساس پشیمونی نداشتم. احساس عذاب وجدان نسبت به حمید نداشتم. حمید پسر خوبی بود. نمیتونم بگم دوسش نداشتم، اما عاشقش نبودم. در سکس هم بد نبود. همیشه کسم رو می‌خورد تا ارضا بشم و بعد هم چند تا تلمبه. ولی در سکس طالب هیچ هیجانی نبود. اصولا در زندگیش طالب هیچ هیجانی نبود و هیچ ریسکی هم نمیکرد. اصولا فقط طالب حفظ وضع موجود بود. در مقابل عوض کردن خونه، ماشین و وسایل خونه مقاومت می‌کرد. در سکس هم حتی حاضر به عوض کردن پوزیشن هم نبود. همیشه اول کس من رو میخورد. بعد در حالیکه طاقباز خوابیده بودم یه بالش میزاشت زیر کونم و به شیوه سنتی چند تا تلمبه میزد و تمام. ضمنا بینهایت اخلاق گرا بود. دروغ بسیار کم میگفت و غیبت نمیکرد. علیرغم اینکه تو کارش می‌شد با پیمانکاران رو هم بریزه و یه سر و سامونی به زندگیمون بده هرگز این کار رو نکرد. همین اخلاق گراییش باعث می‌شد شک داشته باشم که به ضربدری راضی بشه.
فکر میکردم بعد از سکس سه نفره با مرضیه و رامین پشیمون بشم و دیگه ادامه ندم ولی اوضاع کاملا برعکس بود. لحظه شماری میکردم برای یه سکس هیجان برانگیز با رامین.
دو روز بعد مرضیه با هواپیما راهی شیراز شد. همه چیز رو از قبل برنامه ریزی کرده بودیم. ساعت پنج عصر به حمید زنگ زدم که مرضیه رفته دانشگاه برای گرفتن اصل مدرک تحصیلیش. بهش گفتن فردا آماده میشه اما متاسفانه مرضیه شناسنامه اش رو تو اداره آموزش دانشگاه جا گذاشته، حالا امشب یا باید برگرده تهران یا تنها جایی که میشناسه خونه ماست. سناریو رو به دقت طراحی کرده بودیم. حمید چند لحظه ساکت موند و بعد گفت:«حالا یعنی من چی کار کنم؟ به نظرت درسته که یه خانم غریبه رو در غیاب تو بیارم خونه؟ در و همسایه چی میگن؟ اصن به نظرت از نظر اخلاقی درسته؟ » گفتم: « یه طوری بیارش تو خونه که در و همسایه نبینن. من به تو و مرضیه اعتماد دارم اما درعین حال فقط برام مهمه که دوستم تو شهر غریب آواره نشه. اصن اگه کاری هم با هم کردین اشکال نداره.من اینو خیانت حساب نمیکنم. فقط حواست باشه که راحت باشه» با لحنی عصبانی گفت:« تو دیوونه ای و دوستت هم گیج گول. تو دیوونه ای که میگی اگه کاری کنیم اشکال نداره، دوستت هم خوبه خودش رو جا نذاشته.»
به مامانم هم گفتم:«امشب هم میرم خونه مرضیه» تنها جایی که نقشه میلنگید همین بود که اگه یه وقتی مامانم میفهمید مرضیه همون شب شیراز بوده آبرو ریزی می‌شد. ساعت هشت و نیم شب بود که مرضیه پیام داد: «شوهرت اومد دنبالم و داره میبردم رستوران» من هم آخرین آپدیت رو بهش دادم و قرار شد تا فردا با هم تماسی نگیریم که یه وقت حمید متوجه برنامه ریزی نشه.
بعد از خوردن یه پیتزا خوشمزه رامین منو برد خونه. دو تایی تنها بودیم و رامین رایان پسر سه ساله شون رو گذاشته بود خونه مادر مرضیه. تا در خونه رو بست لب تو لب شد
6.6K views06:57
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 09:57:30 برام تعریف کرد. از اینکه پسره که اسمش شهرام بود مهارت رامین رو تو کس لیسی نداشت یا اینکه دختره چقدر از سکس با رامین کیف کرده بود.
مرضیه آخرش تایید کرد که دیگه داره احساس خطر میکنه رو زندگیش و می‌خواد ارتباط رو با اونا قطع کنه. اما ما چون تو یه شهر دیگه هستیم و خیلی هم بهم اعتماد داره و از طرفی رامین هم از من خوشش میاد به من پیشنهاد داده. راستش از اینکه مرضیه یک رابطه رو بیش از شش ماه ادامه داده بود و به من چیزی نگفته بود و حالا که فکر کرده شاید کیس خوبی باشم گفته بود احساس دلخوری داشتم. اما هیجان این کار باعث می‌شد از گله گذاری صرف نظر کنم. اگرچه خودم دیگه راضی شده بودم اما نمیدونستم حمید چطور راضی میشه.
تو همون ایام عروسی دختر خاله ام تو تهران هم بود و فکر میکردم میرم تهران و خونه مرضیه هم میرم و بیشتر صحبت میکنیم که مرضیه پیشنهاد وسوسه انگیز خطرناکش رو داد. پیشنهادی که از شنیدنش موهای بدنم سیخ شد.
بر مبنای نقشه مرضیه هنگامیکه من به تهران میام اول یه شب میرم خونه مرضیه که سکس مرضیه و رامین رو هم ببینم. بعد مرضیه به یه بهانه ای مثل گرفتن اصل مدرک تحصیلی میاد شیراز و در واقع اون شب رو با حمید سپری میکنه و حمید رو تحریک میکنه که بکندش. همون شب من هم میرم پیش رامین. بعد از سکس ضربدری در دو شهر مختلف زمینه برای سکس ضربدری پیش همدیگه هم فراهم می‌شد.
طبق برنامه بدون حمید با مامانم رفتیم تهران برای عروسی دختر خالم. طبق برنامه روز بعد از عروسی به مامانم گفتم امشب میرم پیش مرضیه. این بار بر خلاف همیشه دل و دماغ صحبت از عالم و آدم رو نداشتم. همه حواسم به اون شب بود که چطوری پیش میره. یعنی من هم قراره لخت شم. یعنی من هم قراره سکس کنم. جواب مرضیه خیلی ساده بود:«هر طوری که راحت بودی، ببین چی پیش میاد.» رامین اومد. اگرچه قبلا هم جلو رامین هیچوقت حجاب نداشتم اما این اولین بار بود که جلوش با تاپ و شلوارک اومدم و روبوسی کردم باهاش. اما اون راحت بود و توجه افراطی به سر و وضع من نشون نداد. اون احساس کراش همیشگی به رامین رو نداشتم، فقط استرس داشتم، شام رو بازی بازی کردم.
ساعت یازده شب سه نفری رفتیم تو اتاق خواب. رایان پسر سه ساله مرضیه تو خواب ناز بود و فرصت مهیا شده بود. مرضیه و رامین بدون توجه به حضور من شروع کردند لب گرفتن و خیلی زود رامین ممه های نه چندان بزرگ مرضیه رو درآورد و شروع کرد مک زدن و گازهای ریز گرفتن. با وجود اینکه خودم هم از این کار لذت میبردم اما در اون لحظه استرس من بر شهوتم غلبه داشت. اونها بدون توجه به حضور من یواش یواش لخت شدن و من برای اولین بار کیر بزرگ رامین رو میدیدم. یواش یواش داشتم تحریک میشدم. رامین که احتمالا حواسش به حرکات من بود ناگهان و بی مقدمه کیرش رو جلوی صورتم آورد و اشاره کرد که ساک بزنم. به نظرم خیلی تو کارش وارد بود دقیقا چیزی رو از من خواست که حاضر بودم انجام بدم، هنوز آماده ملحق شدن بهشون نبودم اما ساک زدن چیز چندان دشواری نبود. همینکه کیرش رو تو دستم گرفتم و شروع کردم ساک زدن شهوتم بیش از پیش تحریک شد. بعد از چند تا میک محکم به کیرش، چونه ام رو گرفت و بلندم کرد و ازم لب گرفت. کاملا آماده بودم اما برگشت سمت مرضیه. مرضیه اشاره کرد که بیام و کسش رو بلیسم. قبلا کس هامون رو در دوره دانشجویی به هم نشون داده بودیم. رفتم و شروع کردم لیسیدن کسش در حالیکه هنوز داشت ساک میزد. مرضیه آروم شروع کرد درآوردن تاپ من، هنوز هم مقاومت میکردم هرچند میدونستم بیفایده است. رامین شروع کرد به کردن مرضیه و آرام شروع کردن مالوندن ممه هام و بعد لیس زدن
6.5K views06:57
باز کردن / نظر دهید