دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

زاپاس داستانسرا

لوگوی کانال تلگرام dastan_sexiii35 — زاپاس داستانسرا ز
آدرس کانال: @dastan_sexiii35
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 55
توضیحات از کانال

داستان های سکسی کوتاه😋🔞
و داستان های سکسی بلند هرروز یک پارت🙈🇮🇷
چالش ویس آه و ناله دختر و پسر😂😈
فیلم های 18😁💃
کانالو حمایت کنید تا سکسی ترین داستان هارو براتون بزاریم😈😈

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 4

2022-01-08 22:33:23 زنه رفت و بعدش منو فرستاد داخل خودشم پشت سرم اومد، داخل خونه تاریک بود و یه لحظه ترس همه وجودمو گرفت منتظر بودم هر لحظه یه چوبی چیزی بخوره تو سرم برام خیلی واضح بود که ممکنه بزنن منو بکشن یا اینکه بهم تجاوز کنن و هیچکسی هم از اقوامم خبر دار نمیشد، با این حال اصلا پشیمون نبودم و میگفتم هرچه بادا باد، مرده مارو برد داخل اتاق خواب و گفت بشینید تا من چایی بیارم بیام خیلی آروم حرف می‌زد و چراغ هارو روشن نمی‌کرد چون می‌ترسید همسایه ها بیدار بشن، روی تخت خواب نشسته بودیم که زنه بلند شد لباساشو عوض کرد و یه لباس خواب پوشید هیکلش یه مقدار تپل بود و قد کوتاهی داشت اما صورتش قشنگ بود و کس و کون بزرگی داشت، هیچوقت نفهمیدم که مرده شوهرشه یا رفیق هستن ولی چون لباساشو اونجا عوض کرد به نظر میومد که مرده شوهرش باشه. اینجا هم خونه خودشون، خلاصه رو پای زنه سرمو گذاشتم و زنه سرشو خم کرد و چند تا لب گرفتیم توی حس حال خوبی بودم که تا حالا تجربه نکرده بودم، چند لحظه بعد مرده با یه سینی چایی اومد من ترسیدم چایی بخورم و مسموم بشم مرده فهمید واسه همین چایی که خودش یه کمشو خورده بود بهم داد با خنده گفت نترس بابا سم نریختم توش، منم برا اینکه کم نیارم گفتم نه بابا و چایی رو خوردم. بعد چایی مرده گفت شروع کنیم منم از اونجایی که میترسیدم زنه ایدز داشته باشه گفتم من فقط با کاندم میکنم اون هم دمش گرم رفت و یه دونه کاندم آورد برام و خودش مشغول حال کردن شد من که اولین بارم بود کاندم میدیدم و فقط اسمشو شنیده بودم بعد باز کردنش نمیدونستم چطوری بکشمش سر کیرم، مرده که این صحنه رو دید خندید و گفت یه کاندم هم نمیتونی بزنی بعد زنه زد زیره خنده منم درمونده و دست به کیر خجالت کشیدم، باز دمه مرده گرم اومد برام کاندومو کشید سر کیرم دستشو لوله کرده بود و داشت کاندمو با حوصله می‌کشید رو کیرم، بعدش کنار زنه دراز کشید و شروع کردن لب گرفتن لباس خواب زنه رو درآورد یه شرت قرمز داشت مرده گفت درش بیار، کون زنه انقد بزرگ بود که به زور تونستم شرت رو از پاش در بیارم و نزدیک بود پاره بشه شرتش، زنه داشت برا مرده ساک میزد و قمبل کرده بود. مرده گفت بکن منم مثل یه رباتی که هیچی نمیدونست و فقط به حرفای مرده گوش می‌کرد کیرمو تنظیم کردم در کس زنه و کردم تو، یه لحظه زنه جیق کشید و مرده که همش می‌ترسید همسایه ها صدامونو بشنون گفت چی شد زنه گفت خشک کرد تو جر خوردم، مرده یه نگاهی به من انداخت گفت تو دیگه کی هستی بلد نیستی یه تف بندازی خیس کنی کیرتو، منم بی تجربه تازه فهمیدم اول باید خیسش کنم چند دقیقه که کردم تو کسش زنه مرتب آه می‌کشید و مثل این فیلم سوپرا میگفت اوه یس مشخص بود که به شدت شهوتیه، بعدش مرده زیر خوابید و زنه رفت روش و کیره مرده رفت تو کس زنه منم که بالا بودم کیرم که دم کون زنه بود از شدت شهوت سر کیرمو داد داخل کونش از اونجایی که راحت رفت داخل مشخص بود که خیلی کون داده و سوراخش گشاد شده، تا اون لحظه باورم نمیشد یه زن ایرانی بتونه هم زمان از کس و کون بده و فقط مال فیلما هستش اما با دیدن اون صحنه باورم شد، منم تلمبه زدن رو تندتر کردم و صدای آه و ناله زنه بلد شد، مرده که ترسیده بود هی میگفت ساکت باش زنه هم با ناز و عشوه میگفت به من چه، بعد مرده به من گفت چرا کردی تو کونش منم گفتم خودش کرد تو کونش کیرمو، بعدش کیرمو کشیدم بیرون کون زنه گشاد شده بود و گوزید قشنگ سوراخ کونش باز شد و خندم گرفت از این صحنه. بعد چند لحظه آب مرده اومد دستمال کاغذی گرفت جلو کیرش و کشید کنار، دیگه عرصه برای من خالی شده بود و تک و ت
1.2K views  , 19:33
باز کردن / نظر دهید
2022-01-08 22:33:17 اولین تجربه، عجیبترین تجربه
1400/10/18

#سکس_گروهی #جنده #زن_میانسال

سلام دوستان، این دومین خاطره ای هستش که اینجا مینویسم. این خاطره به اندازه ای عجیبه که انتظار ندارم حتما باور کنید ولی خدا میدونه که واقعیته.
من محمد هستم و تهران زندگی میکنم، این خاطره برمیگرده به سال 89 که 20 سالم بود و پشت کنکور بودم، چند روزی از عید گذشته بود که یکی از عموهام که چند سالی از من بزرگتره زنگ زد به خونمون و بهم گفت بیا اراک برا خودت چند روزی تفریح کن، منم که درس خون نبودم قبول کردم برم یه حال و هوایی عوض کنم، نمیدونم چی شد که تصمیم گرفتم شب همون روز حرکت کنم و صبر نکردم تا فردا، دقیقا یادم نیست چه ساعتی بود ولی شب رفتم ترمینال و با اتوبوس به سمت اراک حرکت کردم. فکر کنم حدود ساعت 4 صبح رسیدم اراک و به سمت آدرسی که عموم برام فرستاده بود رفتم و به مجتمع نسیم که گفته بود رسیدم در جمتمع باز بود و نگهبان نداشت توی بلوک هاش دنبال شماره بلوکی بودم که عموم فرستاده بود اما پیداش نمیکردم و چون میدونستم خواب هستن ترجیح دادم بیشتر بگردم و زنگ نزنم که بیدار بشن، در همین حین یه پیکان وارد مجتمع شد و به سمت من اومد، دقت که کردم یه مرده پشت فرمون بود و بغل دستش یه زن نشسته بود که سرش لخت بود. مرده جلوی پای من ترمز کرد و گفت آقا مجتمع نسیم همینه منم گفتم آره بعد یه لحظه مکس کرد و رفت جلوتر، یه مقدار رفتارشون برام عجیب بود چون هم زنه سرش لخت بود و یقه مانتوش باز بود وسفیدی گردنش و بالای سینش مشخص بود و عین خیالش نبود و هم اینکه اسم مجتمع سردر ورودیش بزرگ و واضح مشخص بود و هر کسی راحت میتونست ببینه. چند قدم که به مسیرم ادامه دادم، بازم پیکانه دور زد و برگشت سمت من و دوباره ترمز کرد، مرده سرشو بیرون آورد و با لبخند گفت بیا بریم یه دوری بزنیم از این حرفش یه مقدار ترسیدم که نخواد ببره خفت کنه واسه همین گفتم برا چی بیام، مرده هم گفت همینجوی، منم گفتم نمیام و خواستم برم که زنه با خنده گفت بیا بابا بهت بد نمیگذره، به قیافه زنه که دقت کردم بهش میخورد 30 و چند سالش باشه موهاش و رنگ کرده بود و صورت گرد و سفیدی داشت و با عینکی که رو صورتش بود به نظرم خیلی جذاب بود. با شنیدن این حرف از زنه منی که تو اون سن در اوج شهوت بودم و هیچ تجربه دوس دختر یا حتی لمس یه دخترو نداشتم خودمو باختم و با نهایت پررویی گفتم به شرطی میام که یه بوس بهم بدی، اونم خندید و گفت باشه بیا بالا. یه کولی همرام بود که چند تا لباس توش بود با یه کم پول توی جیبم حتی گوشی هم نداشتم و یه کارت تلفن با چند تا شماره همراهم داشتم زیاد ترسی از خفت شدن و دزدیدن وسایلم نداشتم فقط ترسم از این بود که بلایی سرم نیارن، خلاصه سوار ماشین شدم. صندلی جلو من اون زنه بود مرده لاغر بود و قد کوتاهی داشت و یه مقدار از موهای سرش ریخته بود، شروع به حرکت کرد یه مقدار که حرف زدیم که اینجا چیکار میکنی و منم گفتم از تهران اومدم و… بعد گفت اگه میخوای سینه هاشو بگیر، منم که از شدت شهوت عقلم از کار افتاده بود بدون معطلی از صندلی عقب دستامو به سینه های زنه رسوندم و چون دکمه های مانتوش باز بود و زیرش فقط یه سوتین بود دستامو زیر سوتینش بردم و شروع کردم به مالیدن سینه هاش زیاد بزرگ نبودن شاید سایزشون در حدود 70 بود اما برای من کس ندیده خیلی باحال بودن یه کم که گذشت مرده گفت بریم خونه من یه حالی کنیم منم قبول کردم. بعد چند دقیقه رفت تو یه کوچه و رسید جلو یه آپارتمان پیاده که شدیم مرده جلوتر رفت در حیاط رو با کلیدش باز کرد و مارو فرستاد داخل حیاط تاریک بود و مرده هی میگفت سرو صدا نکنید آروم برید، بعد در واحد همکف رو باز کرد و اول
1.3K views  , 19:33
باز کردن / نظر دهید
2022-01-08 11:52:33 م گفتم بده دستم اونم بعد چندتا تلمبه زدن دراورد منم گرفتم دستمو واسش جق زدم تا ابش اومد و ریخت رو دوتا رونم ک جفت کرده بودم کنار هم بعد کیرشو گذاشت رو کصم افتاد روم منم دوباره ارضا شده بودم و هردومون راضی بودیم اما میدونستم که حداقل یه راند دیگه داریم. بعد چند دیقه دوباره حرفاش گل کرد حرفای بامزه میزد و بهم گف تو بلند نشو تا واصت دستمال کاغذی بیارم منم گفتم کجاست و اونم رفت و اورد خودش واسه هردومونو پاک کرد و همون موقع منو چرخوند روی پهلو بدون هیچ حرفی از پشت چسبید بهمو کیرشو گذاشت لاپام دستاشم رو ممه‌هام بود بهم گفت سکسیه من تو رو فقط باید کرد و خورد خیلی کردنی هستی لعنتی با این حرفاش منو دوباره خیس کرد خودشم داشت کیرشو لای پام جلو عقب میکرد که من یه تف زدم سر کیرش تا راحت تر اینکار رو بکنه بعد چند دیقه کیرشو لای چاک کونم تنظیم کرد و بالا و پایین میکرد که بازم خیلی خوشم میومد همونجوری بهم فشار تا من حالت دمر شدمو بازم داشت لاپایی میزد و لای چاک کونمو دستمالیژ میکرد خودش یه تف بزرگ انداخت لای چاک کونم و کیرشو گذاشت لاشو بالا پایین میکرد منم اومممم اوووومممم میکردم که خوشش میومد بهم گفت که کرم داری منم قصدشو فهمیدم گفتم نه از کون نکن دردم میاد اونم هی مخمو میزد و میگف من بلدم درد اولشو تحمل کنی بعدش لذته تا اینکه راضیم کرد کرم اورد کامل خالیش کرد رو کونمو لاشو با سوراخم بعد انگشتاشو تف زد دوتاشو کرد توش منم گفتم اااایییییی اونم گفت چرا اینقدر تنگه گفتم خیلی از کون به شوهرم ندادم(حدودن سه سال البته اون موقع هم فقط سرش یا نصفه)اونم گفت که پاره میشی که منم که تو شهوت بودم گفتم پاااارم کن جم(صدام دیگه درنمیومد )اونم گفت جووووون عجب کونیه عشق منه بعد محکم زد رو لمبرام گفت ماب کیه اینا منم گفتم جم اونم باز تکرار کرد و منم... تااینکه کونم تقریبن اماده بود بهم گفت شل کن که اگه نکنی جر میخوری خونریزیم میشه بعد دوتا بالشت گذاشت زیرم و یه تف زد به کیرشو سرشو گذاشت دم سوراخم اروم اروم فشار داد تا سرش رفت ک منم یه ااااااااه عمیق کشیدم کامل شل بودم جمشید بعد یه مکث کوتاه تا ته فشار داد توش که من یه جیغ بنفش زدم و از درد به خودم پیچیدم خاستم در برم که افتاد روم محکم بغلم کرد و بهم گفت عشقم گفتم شل کن منم با صدای از ته گلو که خیلی ضعیف بود گفتم عوضی دارم خفه میشم که گف طاقت بیار به من اعتماد کن کامل شل کن عزیز دلم منم یواش یواش شل کردم اونم کع مطمئن شد کونم جا باز کرده یکی دستاشو گذاشت رو کصم و میمالیدش یکیشم دور کمرم بود همینحوریم داشت لپامو میمکید و میبوسید بعدشم شروع کرد به زدن تلمبه های یواش منم بااینکه دردم کمتر شده بود اما هنوزم‌ خیلی داشت بهم فشار وارد میشد اشکامم سرازیر شده بود بخاطر درد زیادی که داشتم جمشید مدام قربون صدقم میرفت و حرفای بامزه میزد تلمبه هاشم سریعتر کرده بود و رسیده بود به حد ملایمش تنشواز رو بلند کرد و دستاشو گذاشت تو گودی کمرم و به تلمبه هاش ادامه داد منم از ته دل اه و ناله میکردم که البته با لذتم همراه شده بود صدای اااااااه ااااااه کردنام کل اتاقو گرفته بود جمشیدم بعد مدت طولانی تلمبه زدن چون داشت ابش میومد وحشی شد دوباره افتاد روم و با اخرین توانش تو کونم تلمبه زد تا اینکه ابش سرازیر شد تو وجودم و منم یکم قبلش ارضا شدم و بهم واقعن حال داد جمشیدم همونطور رو من بود تا کیرش خابید‌.

نوشته: سمیرا
1.6K views  , 08:52
باز کردن / نظر دهید
2022-01-08 11:52:21 ب تر و کمرمو کامل شق گرفته بودم که باسنمو بزرگتر نشون میداد بلند شدم که قابلمو بدمش باهم چشم تو چشم شدیم و حالت نگاه هردوتامون عوض شده بود حسمون به همدیگه متقابل بود من سر صحبتو باز کردم و با یه لبخند شیطنت آمیز بهش گفتم یه جوری نگاه میکنی مثل اینکه خیلی مورد پسندتم اونم همونطور که لبخند رو لبش بود سرشو تکون داد به سمت چپ و راست و گفت خیلی و ادامه داد تو واسه من مث حوری برا بهشتیا هستی و لحنشو کامل سکسی کرده‌بود دیگه کامل خامش شده بودم کامل کارشو بلد بود و منو به چنگ آورده بود و البته حال اون موقعم کاملا از روی رضایت بود بعد با یه لحن سکسی بهم گفت اجازه هس این زن فوق سکسیرو یه بوس کنم که من قشنگ خیسی کصمو حس کردم ولی ناخودآگاه سرم رفت پایین اونم لباشو گذاشت رو لپام و یه بوس ریز طولانی سکسی کرد منو و اومد که قابلمرو بگیره دستامو نوازش کرد سنگینی نگاه شهوت برانگیزشو رو خودم حس میکردم و شاید صدبار تو اون لحظه واسش مردم و زنده شدم یه لحظه نگاهم رفت سمت زیرشلواریش که دیدم کیرش نیمخیزه هردومون تو حس شهوت بودیم که بهم گفت من دیگه برم و منم سریع به خودم اومدم و با صدای ضعیفه دلبرانه گفتم باشه اونم همین که دیدم نگاهم روشه سریع لبامو بوسید و رفت. منم تموم روز فکر و ذهنم شده بود همون سکانس و مرتب دستم رو کصم بود و هی فکر روی فکر اون روز دیگه پیام داد و منم مرتب اخرین بازدیدشو چک‌ میکردم انگار عمدا داشت منتظرم میزاشت تا اینکه گذشت و روز بعد باز صبحش شروع کرد پیام داد کاملن دیگه بی پرده حرف میزد چون میدونست من مقابلش کاملا بی دفاعم اونقدر حرف زد که اعتراف کردم بهش که دارم از شهوت میمیرم اونم حسشو بروز میداد و کاملا باهام صادق بود تا اینکه اخرش بهم گفت امشب میام پیشت تا بیشتر صحبت کنیم و باهم بودن رو تجربه کنیم منم قبول کردم و همراه شام یه قرص خواب آورد به دختر دادمو رفتم خودمو اماده کنم رژ لب سرخمو کشیدم رو لبام با ارایش کاملن ملایم و البته قباشم حموم بودم و کاملن تمیز و اپیلاسیون شده که خودمم وقتی نگاه خودم کردم واقعا حال کردم رفتم و یه زیر شلواری تقریبن گشاد گل‌گلی و نرم و لطیف پوشیدم بدون شرت و سوتین و یه پیراهن چهارخونه کوتاه دیگه موقعش بود و جمشید اومد و بعد سلام وارد شد و همون دم در شروع کرد ازم تعریف کردن که چقدر سکسی شدم و خیلی خوردنی هستیو این تیپت دیوونه کنندس و کلی ازین حرفا من دیگه شل شده بودم بهش گفتم فقد حرفشو میزنی میتونی عملم بکنی مثل اینکه منتظر همین حرفم بود سریع دست چپشو گذاشت پشت دو زانوم و دست راستشم دور کمرم منو بلند کرد برد سمت اتاق خواب منم از ذوق و شادی جیغ میزدم و میخندیدم اونم صفت منو گرفته بود که سر کیر راست شدش رو روی کمرم و بالای باسنم حسکردم و خومدمو محکم بهش فشار دادم اونم تا میتونست منو بوسید تا رسیدیم به اتاق منو محکم هل داد رو تخت که من کفتم ااااخ اونم گف ای جااااان هنوز مونده تا اااااخ اااااخ اصلیت دربیاد منم واسش خندیدمو گفتم نمیتونی اونم با خونسردی کامل اومد روم و شروع کرد به خوردنم همه جامو میخورد و دستمالی میکرد حرکاتش خیلی سریع بود که نشون میداد آدم حرفه‌ای هست واقعن همه حرکاتش تند و سریع اما بدون نظم یه بار دستش رو کصم بود یه لحظه بعد رو لمبرای کونم حرکت میکرد داغی لباش دیووونم میکرد خودمو لباسشو دراوردم خاستم لباس خودمم در بیارم که گفت ن خودم منم گفتم چشم باز افتاد به جونم اینبار دیگه کیرشم میمالید بهم من دیگه تو اوج شهوت بودم اینقدر بالا بودم که نمیدونستم داره چه اتفاقی میفته ایناییم که میگم یک پنجم اتفاقاییه ک افتاده چون خیلی شهوتم زده بود بالا و هیچی حالیم نبود فقط میدونستم که داره تموم جونمو با دندون و لبو دهنش میخوره و کبود میکنه مثل یه آهو تو چنگال یه گرگ بودم نفهمیدم کی ولی یه لحظه که به خودم اومدم دیدم شرتشو دراورده و شلوار منم همینطور پیرهنمو دراوردم اونم کیرشو مالید ب کصم با یه دستش کمرو اورده بود بالا به یه دستشم داشت کیرشو میمالید به کصم تا اینکه از ته دل و باتمام وجودم ارضا شدم اونم کیرشو اورد عقب گذاشت تو حال خودم باشم بعد ازون یکم بی حال شدم که جمشید روم خوابید و دوباره با حرفاش منو سرحال کرد و پاهامو جفت کرد و داد بالا افتاد به جون کصم اونقد خورد تا دوباره حسم برگشت دیدم کیرشو تو همون پوزیشن داره تنظیم میکنه رو کصم بعد با یه فشار تا نصفه کرد توش که‌من یه جیغ بنفش زدمو بیحال ملافه تختو چنگ میزدم اونم پاهامو صفت چسبیده بود و تلمبه میزد هرچی تلمبه میزد بیشتر میرفت فرو بعداز چند دقیقه کیرش کامل تو کصم بود سرعتشو بیشتر کرد و اه ناله خودشم در اومد پاهامو باز کرد ازهم و افتاد روم دوتا دستشاو قفل کرد دور کمرم منم پاهامو دور کمرش قفل کردم سرعتش شتاب زده نبود کاملا ملایم یحوزایی رمانتیک جلوه میداد نفسش میخورد به لپام و دهنم منم شهوتس تر میشدم بهم گفت باصداس لرزون و خفیف گف داره میاد من
1.1K views  , 08:52
باز کردن / نظر دهید
2022-01-08 11:52:14 رابطه با مرد همسایه


زن_شوهردار

 
مرد_متاهل

سلام. این داستان سکس من با مرد همسایمون هست که فقط یکبار اتفاق افتاد و بعد ازون دیگه نخاستم البته علی‌رغم میل باطنیم بود ولی مثل کسایی نیستم که میگن آب که از سر گذشت چه یه وجب چه صد وجب. من زن مذهبی و اهل دین نیستم درواقع یجورایی ندانم‌گرا هستم ولی واسه خودم اصول و چارچوبهایی دارم و جوری رفتار نمیکنم و حرف نمیزنم و لباس نمیپوشم که نگاه بقیه روم سنگینی کنه و بد به چشم بیام ولی چیزی که پنهون کردنش خیلی آزارم میده شهوتم هست چون شوهرم فقط تا حدودی میتونه ارضام کنه مثلا اگه در ماه پنج تا سکس داشته‌باشیم من نهایت توی دوتاش به ارگاسم میرسم و این سکسی هم که با مرد همسایمون داشتم بخاطر فشار زیادی بود که داشت بهم وارد میشد البته این به این معنی نیست که هرکسی بهش فشار وارد شد بره خیانت کنه ن اما من ادمی نبودم که بتونم این فشار رو تحمل کنم و این سکس رو تجربه کردم. اسمم سمیرا هست ۳۳سالمه ۸ساله ازدواج کردم و یه دختر ۵ساله دارم قدم حدودن ۱۷۰ وزنم ۷۵کیلو سایز سینه‌هام ۷۵ باسنمم تپل گوشتی و گِرد کصم سفید تقریبن کوچیک اما تپل گوشتی با خروسک صورتی و رونای تو پر بدن سفید کمر باریک و گردن تقریبن بلند و موهای بور. مرد همسایمونم اسمش جمشید هست ۴۰ساله سبزه جاافتاده با هیکل رو فرم که خودش میگفت تو نوجوونی و جوونیش ورزش میکرده مرتب با کیری که به چشم من بزرگ بود و صد البته از مال شوهرم همینطور و البته خوش فرم.جمشید رئیس یه کارخونه سنگبری بود و شوهر منم تو کار خرید و فروش سنگ که بخاطر همین ربط شغلیشون و البته همسایگیمون باهم رفت و اومد پیدا کردیم و تقریبن صمیمی.خب اوایل که باهم آشنا شده بودیم آدم موجهی نشون میداد و البته جنتلمن و شوخ‌طبع و به چشم یه دوست خانوادگی واقعن آدم جذابی بود اما رفته رفته بعد چندماه که خوب آشنا شده بودیم باهاشون حس میکردم که رفتاراش و حرفاش طوره خاصی هست و انگار پشت هرحرف و عملش یه منظور خاصی وجود داره و هرچی بیشتر تو جمع خونوادگی معاشرت میکردیم واسم ادم پیچیده و مرموزتری میشد و نمیدونستم ازش خوشم میومد یا ن.تا اینکه بعد از حدود ۴-۵ماه تو شخصی باهام چت میکرد و البته هول بازی درنمیورد و کصنمکم نبود اما حرفاش واسم جالب بود تااینکه جوری شده‌بود که به زنش حسودی میکردم دلم میخاست همچین مردی شوهر من میبود البته بخاطر شخصیتش بیشتر.بعد از چندوقت باهام کاری کرده بود که باهاش درد و دل میکردم و علاقم بهش بیشتر مید و اونم همین حس و ۲برابر به من داشت چون هم خودم حس میکردم هم بعدا خودش بهم گفت تااینکه چندین بار تو خونه ما و خودشون باهم تنهایی هم کلام شدیم و حسمون بهم بیشتر شد اما اینکه حسشو حتی تو حرفاشم بروز نمیداد و همه کاراش غیرمستقیم بود منو بیشتر دیوونه خودش میکرد دیگه ازون به بعد بود که من خودم یه بار شوخیه +۱۸باهاش کردم تو چت و اونم بروز داد بلاخره اما فقد در حد شوخی من زن باهوشی بودم میدونستم سرانجامش رابطه دوستانمون سکسه و اون همین الانشم منو به دام خودش انداخته ولی هم من هم اون میخاستیم رابطمون کاملن قابل اعتماد بشه دیگه رابطمون رسیده بود به ۸-۹ماه که سرحدش بود و بنظرم وقتش رسیده بود. شوهرم واسه وصول طلبش حدود یه هفته‌ای رفت اصفهان و منو دخترم موندیم باهم که یه روز از همون روزا جمشید پیام داد قابلمه مِسیتون رو بهمون قرض میدی مهمون غریبه دارن و مال خودشون خونه مادرشه و مادرش اینا نیستن که بره بگیره و بیاد و در ثانی راهشم یکم دیره منم گفتم اره جمشیدجان بیا ببر که اونم پیام داد در خونتو باز کن دارم میام منم شیطنتم گل کرد و نوشتم در خونم همیشه واسه تو بازه اونم سین کزد ولی حواب نداد چون یهویی شده بود نتونستم یه لباس مناسب بپوشم و ارایش کنم بخاطر همین یا یه زیر شلواری بافتنی خاکستری تنگ بدون شرت و یه تاپ سفید بدون سوتین و موهای افشون رفتم شال قرمزمو انداختم رو سرم و چادررنگیمو دادم دورم جمشیدم همون موقع ایفونو تندتند مرتب میزد میخاست اذیت کنه میدونست شوهرم نیست منم تا درو باز کردم دیدم جمشید با یه لبخند ملیح جلوم وایساده میخاد بیاد تو منم رفتم کنار و اونم همینطور ک اومد داخل بهم گفت اینطوری در خونت به روم بازه منم یه لبخند بهش زدم و در رو بستم و رفتم واسش قابلمرو بیارم که شروع کرد حرف زدنو منم جوابشو میدادم خم شدم که از کابینت پایین قابلمرو دربیارم که جمشید اومد پشت سرم و بهم گفتم اینجوری که خم شدی کمرت درد میگیره باسنتو بیار پایین نزدیک زمین راحت بگرد اینو که گفت یه حال متفاوت بهم دست داد و یه لبخند کوتاه اومد رو لبم اما چیزی نگفتم و همینکارو کردم که جمشید ادامه داد حیف خانوم خوشکلی مثل تو نیست کمر درد بگیره و این حرفا و کلی ازم تعریف کرد و تا جایی که میتونست بهم نزدیک شده بود منم شهوتم گل کرده بود میدونستم جمشید داره از بالا ممه‌هامو دیپ میزنه بخاطر همین سرمو اورده بودم عق
1.2K views  , 08:52
باز کردن / نظر دهید
2022-01-07 23:00:03 منم سر ممه هاشو گاز گرفتم تا درد سینه نزاره به درد سکس آنال توجه کنه و تلمبه زدم و گفتم عزیزم داگی بشین و اینبار داگی آنال کردم و چند دقیقه بعد در می اوردم تو کصش میکردم دو تا تلمبه میزدم و در میاوردم تو کونش میکردم ۲۰ بار حدودا این کار و کردم دوباره به پشت خوابوندمش لب تخت گفت آبتو بیار چقدر مونده آبت بیاد گفتم من آبم دست خودمه بخوام تو ۵ دقه میارم نخوام تو ۵ ساعتم نمیاد گفت چیزی میکشی تاخیری خوردی گفتم نه کلا اینجوری ام گفت تو رو خدا سریع بیارش پاشو دادم بالا کردم تو سوراخ کونش انگشتمو خیس کردم و با چولچولکش ور رفتم و انگشت میکردم تو کصش و ور میرفتم یهو لرزید آبش پاشید تو صورتم و یه ذره اش ریخت تو چشم و چشمم شروع کرد به سوختن و کلی خندیدیم و منم داشت آبم می اومد گفتم بخاطر اینکه آبت رفت رو چشم آبمو میپاشم رو صورتت گفت باشه منم از عمد آبمو ریختم رو چشاش ولی نامرد چشاشو بست و همینطوری با چشم بسته کیرمو گذاشتم دهنش تا میک بزنه و آخرین قطره های توی کیرمم بیاد و بیرون و با زبونش کیرمو تمیز کنه . بعد با دستمال کاغذی رو چشاشو پاک کردم و با هم رفتیم حموم و تو حموم لب و لب گیری زیر دوش و من اونو و اونم منو شست و اومدیم بیرون و لباس پوشیدیم و من خدافظی کردم و اومدم بیرون ساعت ۸ شب بود ۵ ساعت سکس کرده بودیم
نوشته: reza harimi
2.3K views  , 20:00
باز کردن / نظر دهید
2022-01-07 22:59:55 الکی داره دست و پا میزنه و باید آروم باشه و مطیع من باشه اومدم پهلوی چپش تا زبون گذاشتم یه تکون خورد لیس زدم تا زیر بغل سمت چپش مفصل لیس زدم و خودمم کیرمو رو کص و شکمش تکون میدادم میگفت تو رو خدا بکن تو کصم گفتم نهههه فعلا کار دارم .‌…
بعد دستاشو ول کردم و از سینه ی چپش شرول به خوردن و میک زدن و لیسیدن کردم و با دست راست نوک سینه ی سمت راستشو فشار دادم و سینه چپی رو میخوردم و سرشو گاز میگرفتم و خط وسط سینه هاشو زیر سینه هاشو حسابی لیس زدم و میبوسیدم بعد سینه سمت راستیشو میخوردم و با دست چپ سر سینه چپشو فشار میدادم و سینه سمت راستشو گاز گاز میگرفتم مثل موم زیر دستم بود و زبونمو کردم تو سوراخ نافش و لیس زدم اطراف شکمشو و شورتشو در اوردم و واااااااااای چه کصی بود اگه نیم ساعت نمیخوردمش حسرتش به دلم میموند . دلتون نخواد اول خط ۷ کصشو زبون زدم و لیس زدم و حسابی خوردم و چولچولکش و لیس زدم و میک زدم با زبون میزدم زیرش کصش باد کرده بود داشت منفجر میشد یهو برعکس شدم روش و کیرمو گذاشتم دهنش و منم لای دو تا پاشو وا کردم کلمو‌ گذاشتم لای پاش و سوراخ کصسشو لیس زدم و زبون میکردم توش و با کیرم تلمبه میزدم تو دهنش هر بار کیرمو فشار میدادم تا حلقی بزنه زبونمم تا ته میکردم تو کصش .
بعد گفتم عزیزم مدل داگی وایسا و سینتو بچسبون به تخت کص و کونش جلو صورتم بود ۲۰ دقه فقط زبون کردم تو کصش و سوراخ کونش بد جوری داغ بود هی انگشت فاک و تو کونش فرو کردم کصشو میخوردم و لیس میزدم .
بلند شدم و سر کیرم ژل لیدوکایین زدم و آردم گذاشتم در کصش و سرش که رفت توش جیغ زد واااای تو رو خدا آروم نمیتونم خیلی بزرگه گفتم باشه فقط شل کن فقط چند دقیقه سر کیرمو میکردم توش و برمیگردوندم بیرون هی جلو و عقب تا همینطور که آه میکشید منم بیشتر فشار میدادم‌میگفت تو رو خدا فشار نده منم فشار میدادم و میگفتم نه عزیزم فقط سرشه شل کن آروم میکنم تا اینکه تا ته فشار دادم و خوابیدم روش جیغ زد واااای کصممممم دلمممممم داره منفجر میشه رودم در بیار خواست تکون بخوره در بیاد ولی من همه ی وزنم روش بود هر چی تکون میخورد کیرم تو کصش قشنگ جا باز میکرد تا خسته شد و منم شروع کردم تلمبه زدن و وحشی و تند تلمبه میزدم اوردمش بالا یه بالشت زیر شکمش کیرمو گذاشتم در کصش یهو فشار دادم تا ته توش دردش کمتر شده بود و داشت حال میکرد گفتم عشقم بلند شو وایسا دستات به دیوار پای راستتو بده بالا تو دست راست من پاشو گرفتم و سر پا سکس کردیم دراز کشیدم رو زمین گفتم به طرف من بشین روش و بالا و پایین شو خوب بالا و پایین کرد .
به بغل خوابوندمش رو تخت و سکس کردیم اوردمش لب تخت پاشو دادم بالا گفتم لزیزم میزاری از کون سکس کنیم گفت عمرا شوهر من سایزش ۱۳ و کلفتم نیست جر میخورمچه برسه تو با این کیر بزرگ و کلفتت گفتم نگران نباش چند دقه زیاد نه . سوراخشو خوردم یه انگشت و زبون زدم یواش یواش دو انگشت و کردم تو و زبون میزدم خیلی تنگ بود راست میگفت شوهرش سایزس ۱۳ بود و آنال سکس میکردن هم اذیت میشده و نمیتونسته چه برسه برا من که ۲۰ سانت و کلفته خلاصه یه لوبرکانت خالی کردم رو کیرم و در سوراخش و با انگشت کردم تو تا سر و بیهش بشه آروم کله ی کیرمو کردم تو دادش رفت بالا نمیتونم گفتم عزیزم صبر کن آروم من که فشار ندادم فقط سرش چند بار سرشو کردم تو و در اوردم گفت فقط سرش فشار نده دیگه آروم آروم یکم یکم فشار دادم تو گفت مگه نمیگم در بیار نمیتونم دارم درد میکشم در بیار میگم دراز کشیدم روش و لب گرفتم و و فشار دادم و سینه هاشو خوردم و تا ته فشار دادم توش درد داشت و
1.9K views  , 19:59
باز کردن / نظر دهید
2022-01-07 22:59:48 کیر با سایز ۲۰ که شوکه کننده بود
1400/09/16

#زن_شوهردار #کیر_بزرگ

سلام
داستان برمیگرده به دیروز عصر یعنی ۲۵ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۰۰ داستان داغ داغه من دیروز تو همین شهوانی با یه دختره آشنا شدم و خیلی حشری بود دختره شروع کردیم چت کردن و گفت بگو ببینم سکست چجوریه و منم مفصل براش توضیح دادم هم خودم بد تحریک شده بودم هم اون و گفت که خونش سمت نازی آباده و متاهله و شوهرش ساعت ۱۱ میره سر کار تا ۹ شب و ازم خواست برم خونش ساعت ۳ عصر منم خونمون سمت یافت آباد بود رفتم دوش گرفتم لباس تمیز پوشیدم ماشین و برداشتم گازشو گرفتم و از آزادگان شرق رفتم تندگویان و پل بهمنیار و کنار بازارچه نازی آباد خونشون اونجا بود ماشین و پارک کردم زنگ زدم به شمارش گفتم کنار بازارچه ام پلاک و زنگ آپارتمانشونو گفت و رفتم .
وارد آپارتمان شدم و رفتم آسانسور و طبقه ۴ و دل تو دلمم نبود خداوکیلی نگیرن خفتم کنن و داستانی بشه و ازم شکایت کنن و اخاضی و … چون زن شوهر دار بود هم ترسم بیشتر بود تا اینکه در زدم در و باز کرد خیلی از عکسش خوشگلتر بود ۲۴ ساله لاغر بغلی و ناز .
وارد خونه شدم کفشامو در اوردم و با اینکه از ترس خایه هام چسبیده بود زیر گلوم خودمو سفت گرفتم تنهایی گفت آره تنهام.
یواشکی قبل اینکه لباس در بیارم به بهونه ی پیدا کردن رخت آویز تو خونه رو نگاه نگاه میکردم ببینم کسی تو خونه هست یا نه یا خونه دوربین موربینی جاساز کردن یا نه .
بعد گفتم میشه برم دستشویی گفت آره دم دره رفتم دستشویی و اومدم بیرون .
چایی اورد و گفت بخور گفتم نه ممنون بیرون خوردم … اینقدر فاز معضبی داشتم گفتم حتما داروی بیهوشی ریخته توش
خلاصه چند دقیقه ای نشست و گفتم بیا کنار من بشین کنارم نشست و بغلش کردم و شروع کردم لب گرفتن دست چپمو گذاشتم در کونش و دست راستمم سینه ی سمت چپشو فشار دادم و شروع کردم لب گرفتن زبونشو که کرد تو دهنم خیلی حشری شدم و شروع کردم محکم بغل گرفتن و زبونشو میک زدن .
از رو شلوار کیرم و میمالید واااای چقدر بزرگه واقعا ۲۰ سانته گفتم آره گفت ببینم؟! کمربندمو وا کردم دکمه ی شلوارمو وا کردم زیپمو دادم پایین شلوارمو در اوردم و با شورت رو به روش وایسادم و گفتم دوست دارم از رو شورت کله ی کیرمو آروم گاز بگیری خیلی تحریک شده بودم بعد ۲ دقه گاز گاز گفتم بکش پایین بخورش شورتمو‌ کشید پایین گفت وااااای خیلی بزرگه چه کله ای داره قارچیه جووووون گفت این و میخوای بکنی تو کصم؟! گفتم آره عزیزم تا ته میکنم توش گفت میتونم ؟! جر نمیخورم ؟! گفتم نه عزیزم نگران نباش.
شروع کرد ساک زدن و همینطور که من وایساده بودم ساک میزد و به چشام نگاه میکرد و شلوپ شلوپ میکرد .
درازش کردم رو تخت و شروع کردم ۵ دقیقه لب گرفتن و کیرمو میمالیدم در کصش و شکم و نافش بعد از لب از لپ سمت راستش بوسیدم و زبون کردم تو گوش سمت راستش و حسابی لیس زدم و سر لاله گوشش و لیس میزدم و میک زدم و دوباره لب گرفتم و زبونشو تو دهنم میک میزدم و لپ سمت چپشو میبوسیدم تا زبونمو کردم گوش سمت چپش میخواست از زیرم فرار کنه نمیتونست آخه اون کلا ۶۰ کیلو بود من ۹۰ خورده ای کیلو و خیلی قوی تر از اون تا دید نمیتونه آه بلند میکشید منم گوششی میخوردم و سر لاله ی گوش چپشو لیس میزدم و میک میزدم . دیوونه شده بود دو تا دستاشو به زور دادم بالا میخواست بلند شه هی کصش میخورد به کیرم کیرم شق شق شق بود تبرم قطعش نمیکرد دستاشو دادم بالا و شروع کردم زیر بغل راستشو لیس زدن و میک زدن قلقلکی بود التماسم میکرد نه ولی من گوش نمیدادم از بغل پهلوی راستش زبونمو کشیدم تا زیر بغل راستش و طفلی داشت از حال میرفت صدای آهش ضعیف شد دیگه داشت کیف میکرد پیدونست
1.5K views  , 19:59
باز کردن / نظر دهید