دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

زاپاس داستانسرا

لوگوی کانال تلگرام dastan_sexiii35 — زاپاس داستانسرا ز
آدرس کانال: @dastan_sexiii35
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 55
توضیحات از کانال

داستان های سکسی کوتاه😋🔞
و داستان های سکسی بلند هرروز یک پارت🙈🇮🇷
چالش ویس آه و ناله دختر و پسر😂😈
فیلم های 18😁💃
کانالو حمایت کنید تا سکسی ترین داستان هارو براتون بزاریم😈😈

Ratings & Reviews

4.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 96

2021-10-09 17:35:21 #علاقه‌ی‌پر‌هوس
#پارت_21

از خواب پاشدمو مثل هر روز صبح شاسخینم بغلم بودو رفته بود سرکار..بلند شدم آبی به صورتم زدمو که تلفنم زنگ خورد..

آرتا بودش..با لحن خوابالودم برداشتم..

- سلام آقای مقاوممم

+ سلام خانومه عوضی صبت بخیر
+ خوابیا هنوززز

- آره خب دیشب شب پرررکاری داشتیم بایدم خسته باشم خوابم بیاد

+ حالا ایشالله امشب اگ خواهش التماسممم کنی میکنمت اونم فقط یدور

- جیغغغغ گمشوووو عمرنننن

اینو گفتمو تلفنو قطع کردم که فکرای شیطانی زد به سرم..

پاشدم دستی به خونه کشیدمو ناهارمو بار گذاشتم..اوم حالا نوبته اینه به خودم برسم..

رفتم حمومو بدنمو کامل تمیز کردم..اومدم سر کشوی لباسا اوممم خب چی بپوشممم..

یه دست سوتین شورت ست سیاه برداشتم که توری بودش..با یه دامن کوتاه و یه نیم تنه کوتاه تر..

یه آرایش ریز کردم با یه رژ قرمززز بعدم موهامو صاف کردمو بازشون گذاشتم..

آروم زیرلب زمزمه میکردم خب حالا منتظرم برسی تا ببینم بازم تحمل داری یا نه..

1.4K views14:35
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:35:21 #علاقه‌ی‌پر‌هوس
#پارت_20

+ لطفنن انقددد تکوننن نخور خانوم من خوابممم

- عه؟ باشع دیگه باشع ط بالاخره دوقلو خوشمزه و تپل و و اینا میخوای دیگه؟ اون موقع که خورد تو پرت میفهمییی..

یکم مِنو مِن کرد و با لحن شک داری گفت :

+ عوممم بچرخ تا بچرخیممم مارال خانوممم

- میدونی که من لج کنم دیگه برنمیگردم از لجمااا..

+ باشه برنگرد شب خوششش

پشتمو بهش کردم و چشامو بستم..آروم یکم قمبلشون کردمو و یه آه ریز کشیدم..

- عوم من حواسم نیست به چیزی که نگاه نمیکنی یوقت؟

+ عا نه نه بخابیم شب خوش..

دیوث زل زده بود به کونم ولی بازم کم نمیاورد.. باشه بچرخ تا بچرخیم..چشامو بستمو خابیدیم..

1.2K views14:35
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:35:21 #علاقه‌ی‌پر‌هوس
#پارت_19

آروم اومد در گوشمو با لحن آرومه سکسی ای شروع کرد حرف زدن...

+ بت گفته بودم میم مالکیتات غوغا میکنه این دلو یا نه؟

خنده ریزی زدمو دوباره صداش کردم...

- آخاییییممم...آرتاممموم...

عشوه اومدم براشو اروم زمزمه کردم با لحن آروم...

- منظورت اینجوری بود؟ ام ام داغ که نکردی؟

+یچیزی بیشتر از داغ میدونی چی میشه دیگه؟

دلم قیلی ویلی میرفت که بیفتم روشو یه شب رویایی رقم بزنیم اما کرمم نمیزاشت...

- اممم نه نه امشبو محرومی تا آدم بشییی...

با لحن شوخی آمیزی گفتم اما انگار بهش برخورد...دراز کشید دوباره رو تختو چشم بندشو زد که بخوابه...

+ خواستی بخوابی برقم خاموش کن شب خوش

خورد تو پرام...فکر کردم الان نازمو میکشه مثل همیشه...اما انگار حالش خوب نبودو بد موقع ناز کردم...دلم کرم داشت خو اههه...

کرمم گل کردو سرمو گذاشتم رو سینش و آروم رو بدنشو دست کشیدم...سرمو یکم بردم بالاتر...

شروع کردم آروم بوسیدن گردنش...آروم آروم رو گردنش بوسه میزدم...

+ بگیر بخواب حال ندارم امشبمم محرومم شب خوششش...

لحن تیکه دارش حالمو گرفته بود اما کرمم هنوز وول میخورد...

یه لیص رو گردنشو کشیدم...شروع کردم آروم مکیدن گردنش و مهر کردنش...

+ کبود شه میکنمت دیوث بگیر بخاب اه...

تهدید کردناشم سسکی بود...

- اوففف تو فقط بکن

+ گمشو بخاب گفتم...

کم نیاوردم و آروم زبونمو بالاتر کشیدم و رو لبشو لیص زدم...اممم حالا نوبت لباته جون جون...

لبامو اروم لای لباش جا دادم...هیچ مکی نمیزدم و فقط لبام لای لباش بود...انقدر تکون دادم تا یه مکشی از طرفش حس کنم اما کاری نمیکرد...

دستمو رو بدنش کشیدم و بردم سمت لای پاش...یهو دستمو گذاشتم رو کلفتش و چنگ زدم بهش...

+ آه

- عهههه پس بیداری هنو اوف اوففف

یکم راست شده بود و این حشری ترم میکرد...آروم از رو شلوارش میمالیدمش و لباشو آروم بوسه میزدم و میمکیدم...

ناله هام تو لباش خفه میشد...تند تند میمکیدمش و شورتم خیص خیص شده بود...اه چقد بی جنبه شدممم...

1.2K views14:35
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:35:21 #علاقه‌ی‌پر‌هوس
#پارت_18

هر‌ چی زنگ میزدم گوشیش خاموش بود...چشمم دوخته شده بود به ساعت تا اینکه 12 شب شدو هنوز نیومده بود...

نمیدونستم از کارم عصبی باشم یا نگرانش باشم...از رفتارم ناراحت باشم یا دلتنگش بشم...

تو فکر بودم که در کلید خورد...بی هیچ صدایی و هیچ حرفی رفت سمت اتاقش...

لحنمو آروم کردمو و با صدایی پر از خواهشو التماس سکوتو شیکستم...

- آ...شام نمیخوری آرتا...؟

جواب نداد...

- آرتا شام میخوری من نخوردم منتظر تو بودم...

+ خوردم بخور...

اشتهام کور شد...رفتم دم در اتاقش به در تکیه دادمو نگاش میکردم...رو تخت افتاده بودو سرش تو گوشی بود...

- خوبی؟ چیزیت که نشده؟

- با تو عم الان که چی جواب نمیدی؟

+ خوبم

- منم خوبم انقد حالمو نپرس خجالت میکشم.

سرشو از تو گوشی درآورد...نگاه خشنی کرد و دوباره رفت تو گوشی...رفتم کنارش نشستم...

- سرتو بزار رو پام ببینم چی داری تو گوشیت...

+ فکر نکنم به تو مربوط بشه...

سرشو برداشتمو گذاشتم رو پام...دستمو کردم تو موهاشو و شروع کردم باهاشون ور رفتن...میدونستم آرومش میکنه...

- آقامون چطوره؟

- با تو اما..

+ آها منو میگی؟ خوبم مرسی..

آروم سرمو بردم لای گردنش و یه بوسه مهر کردمش...لاله گوششو مکیدمو شهوتی صداش کردم...

- اممم آرتاممم...مگه من آقایی جز تو هم دارممم؟

از رو پام بلند شدو و دستامو گرفتو تو چشام زل زد...

1.0K views14:35
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:32:46 حرفی بزنم رفتم حمام تو حمام همش به این فکر میکردم که رفتم بیرون رضا چی میگه تا اینکه رضا اومد تو حمام شروع کرد ازم لب گرفتنو بهم گفت تا حالا اینهمه حال نکرده بود
976 views14:32
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:32:46 شوهر حشریم

سلام من شیوا28 ساله از تهران 4 ساله که ازدواج کردم و تو زندگی خیلی خوشبختم من ورضا شوهرم قبل از ازدواج با هم دوست بودیم وعاشق هم بودیم بعد از1 سال دوستی دوام نیاوردیم و ازدواج کردیم. شوهر من از لحاظ سکس خیلی حشری هستش اوایل ازدواج انقدر منو میکرد که بعضی مواقع نمیزاشتمش منو بکنه و با دست ابشو میاوردم 1سالی که از ازدواجمون گذشت رضا کمتر منو میکرد و کمی از حشرییتش کم شده بود 1 روز با1کی از دوستام صحبت میکردم بهم گفت که با شوهرش فیلم سکسی نگاه میکنن و این طوری خیلی حال میکنن خلاصه شوهرمو راضی کردم 1 فیلم سکسی بگیره و باهم نگاه کنیم.

باورتون نمیشه اون شبی که اون فیلمو گذاشتیم ببینیم 1 صحنه ازش رو کامل ندیدیم اونقدر تحریک شده بودیم که نتونستیم جلوی خودمون رو بگیریم دیگه از اون به بعد معمولا هر شب قبل ازخواب فیلم سوپر میدیدیم وبعداز کلی حال کردن رضا منو میکردو میخوابیدیم .تو فیلمهای سوپری که میدیدم صحنه هایی که مرد کوس زنو میخورد یا 2 تا مرد 1 زنو میکردن خیلی حال میکردم توری که رضا متوجه شده بود وبهم میگفت خیلی خوشت میاد کوست خیلی خیس شده 1 شب 1 صحنه نشون داد که 1 مرد چشمهای زنشو بسته بود داشت با زنش ور میرفت وحال میکرد بعد دوستشو یواشکی صدا کرد واومد با زنش شروع کرد ور رفتن داشت کوسم میترکید بهترین صحنه ای بود که تا حالا دیده بودم شبش که رضا داشت میکردم بهم گفت دوست داشتی جای زنه بودی گفتم تو چی دوست داشتی جای مرده بودی میذاشتی 1 مرد دیگه زنتو بکنه گفت دیدن فیلمش اینهمه حال داد از نزدیک که دیوانه کننده اس اون شب بعد از کلی حال کردن گذشت 1 روز عصر رضا زنگ زد وگفت برو حمام بدنتو نرم کن باست 1 برنامه توپ دارم هر چی گفتم چه خبره نگفت.

بعد از تلفن رفتم حمام خودمو باسه رضا اماده کردم از حمام اومده بودم بیرون که باز رضا زنگ زد گفت رفتی حمام که منم عصبانی شدمو گفتم تا حالا کی بدون اینکه برم حمام پیشت خوابیدم گفت امشب فرق میکنه گفتم باز چی تو کلته گفت به 1کی از دوستام گفتم 1 نفرو اوردم میخوام بکنمش میای تو هم اونم قبول کرد.منم دیگه به حرفاش گوش نکردمو قطع کردم.دوباره زنگ زد گوشی رو برداشتم گفتم دیوانه شدی گفت اون که نمیدونه زنمی گفتم دوستمه هر چی گفت قبول نکردم اونم گفت باشه و قهر کردو گوشی رو گذاشت .

نزدیک ساعت9 بود نزدیک اومدن رضا رفتم 1 جوراب سیاه بلند با 1سوتین شرت مشکی ست با1 لباس تور کوتاه پوشیدم تا رضا اومد 1 حالی بهش بدمو باهاش اشتی کنم صدای ایفون اومد رضا بود درو باز کردم رضا اومد تو باورم نمیشد 1 ان دیدم 1 مرد دیگه جلومه اب شدمو دویدم رفتم تو اتاق رضا اومد تو اتاق گفت چی شد .بهش گفتم من بهت چی گفتم گفت فقط چای ومیوه میخوره ومیره منم خر شدمو قبول کردم خواستم لباسمو عوض کنم نگذاشت گفت اون نمیدونه زن منی همینطور بیا منم رفتم وسلام کردمو رفتم تو اشپزخانه میوه بیارم وقتی داشتم بهش میوه تعارف میکردم همه حواسش به کوس وکونم وسینه هام بود اخه من کون وسینه های بزرگی نسبت به بدنم دارم شوهرم همیشه میگفت من دیوانه بدنت شدم بعد از برداشتن میوه 1 لحظه چشم تو چشم هم شدیم رامین واقعا خوشکل بود دلم یهو هری ریخت رفتم توی اطاق خودمو مشغول کردم تا بره رضا اومد تو اطاق گفت چرا اینجایی گفتم خوابم میاد گفت پس بزار قبل اینکه بخوابی بکنمت گفتم میمونم تا رامین بره بعد بیا گفت نه بزار صدا مون رو بشنوه من ضایع نشم .منو بلند کردو پرتم کرد روی تخت ورفت وسط پاهام وشرتمو زد کنارو شروع کرد به خوردن دیگه چیزی نمی فهمیدم چشمامو بسته بودمو اه وناله میکردمو سر رضا رو فشار میدادم تو کوسم تا زبونش بیشتر بره تو سوراخ کوسم که یهو 1 گرمایی رو روی سینه هام حس کردم چشمامو که وا کردم باورم نمیشد رضا داشت سینه هامو میخورد لای پامو نگاه کردم دیدم این رامینه که داره کوسمو میخوره میخواستم داد بزنم ولی جونشو نداشتم اینقدر سست شده بودم که صدام در نمییومد فقط رضا در گوشم گفت حال کن وامشبو خراب نکن.
دیگه تحمل نداشتم گفتم بسه دیگه رضا بکنم گفت امشب 1 نفر دیگه میکنتت من میخوام نگات کنم وباحات حال کنم بلند شدو پاهامو باز کردو گفت رامین بکن توش یهو داغ شدم داشتم از شدت حال میمردم رامین توری بهم ضربه میزد که انگار 10 ساله کسی رو نکرده کیر رامین خیلی کلفت بود بعد از اینهمه خوردن بازم دردو حس میکردم رامین همینطور که منو میکرد منم کیر رضا رو میخوردم بعد چند دقیقه رامین جاشو با رضا عوض کرد کوسم برای رضا حسابی گشاد شده بود رامین کیرشو اورد جلوی صورتم باورم نمیشد بیخود نبود کوسم درد گرفته بود کیر رامین زیاد بلند نبود ولی خیلی کلفت بود کیرشو کرد تو دهنم وای نمیدونید وقتی بهش فکر میکردم این کیر شوهرم نیست با تمام وجود میخوردمش رامین داشت ابش میومد که کیرشو از تو دهنم در اورد وابشو ریخت روی سینه هام وچند دقیقه بعد رضا ابش اومدو اونم ابشو ریخت رو شکمم .بلند شدمو بدون اینکه
989 views14:32
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:29:39 سلام امروز میخواستم در مورد سکس خودم با پدر شوهرم براتون بنویسم مادر شوهر من سالهاست که فوت کرده من با پدر شوهر بسیار ثروتمندم و شوهرم تو یه خونه زندگی میکنیم که پدر شوهرم طبقه بالاست و من و شوهرم پایین البته هر دو طبقه کاملا مجزا نیست و حالت دوبلکسه خلاصه از وقتی که وارد اون خونه شدم از احساسی که پدر شوهرم بهم داشت مطلع شدم اولاش دوستم داشت یه دوستی زیبا منم دوستش داشتم بهم خیلی لطف میکرد مثل پسرای جوون که دوست پسرتن رفتار میکرد و منم دوستش داشتم چون حیض و بی ادب نبود همین منو جذب خودش کرد البته من میفهمیدم که گاهی وقتا شیطونی میکنه و دختر میاره خونه طبقه بالا و رو خودم نمیوردم من دانشجوی پزشکی هستم و شوهرم تو یه شرکت بزرگ کار میکنه رییس شرکت باباش یه بار که واسه ی یه ماموریت رفته بود دبی و من و پدر شوهرم تنها بودیم شیطنت تو پوست دوتامون بود رفته بود البته باید بگم پدر شوهرم تقریبا جوونه ها یک روز عصا ازم خواست با هم بریم بیرون منم پیشنهادشو قبول کردم از بیمارستان که اودم دوش گرفتم یه تیپ خفن زدم و خودمون دوتا با رانندش و ماشین مخصوصش رفتیم بیرون خیلی خوش گذشت و تا میتونست برام خرید کرد و منم دلبری کردم مدام داخل ماشین دستم تو دستش بود و گاهی همدیگرو میبوسیدیم که اونم کار همیشگیمون بود تا اینکه اومدیم خونه پدر شوهرم یکی دولیوان مشروب خورد ورفت تو اتاقش منم که دلم اونو میخواست یه لباس کوتاه بدون شورت پوشیدم و رفتم ولی اون روش نمیشد ابراز کنه تا اینکه من به یه بهانه ای خم شدم و اون تمام جزییات منو دید و دیگه نتونست بهم گفت که شبو پیشش بمونم و تنها پایین نخوابم منم که از خدمتکارا خجالت میکشیدم یه چند ساعتی رفتم پایین اونا که خوابیدن برگشتم پدر شوهرم سیگار میکشید منو که دید تعجب کرد گفت فکر نمیکردم بیای من بدو رفتم و رو تختش خوابیدم البته روم نمیشد پشتمو دادم به اون و خوابیدم یه نیم ساعت که گذشت دستم و گرفت و گذاشت رو کیرش منم بدون هیچ معطلی براش ساک زدم و اون مدام اه اه میکرد بعد یهو منو خوابوند و یهو کرد تو کسم من گفتم عمو اخ گفت من دوست دارم ولی خواهش میکنم بزار بعد شرو کرد محکم تلمبه زدن با شوهرم هیچ فرقی نمیکرد و منم براش اه اه میکردم هی میزد و من داشتم منفجر میشدم برعکسم کرد که بکنه تو کونم که من نذاشتم دوباره کرد تو کسمو این بار تا ته فشار داد که من جیغ زدم و ابشو با فشار هرچه تمام تر ریخت تو کسم و من همش استرس داشتم که حامله نشم اون شب خیلی خوش گذشت و پدر شوهرم روی همین یکی از ویلا هاشو بنامم کرد ولی از اون موقع تا حال دیگه با هم سکس نداشتیم ولی من ازش رو نمیگیرم و هنوز دوسش دارم نوشته
969 views14:29
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:19:21 ته رفته تو کسش چیزی که باور نکردنی بود اینکه واقعا کس کوچولوی مهسا چجوری تونسته کیر به این بزرگی رو جا بده شکم عمار خیس شده بود از آب مهسا، بلند شد و شروع کرد به خوردن کیر عمار تمام آب کس خودش رو از دور تخمای عمار جمع کرد و خورد یکی از فانتزی های مهسا تو سکس اینه که وسط سکس که حسابی آب کسش میاد برمیگرده و شروع میکنه به خوردن کیر طرف که آب خودشو بخوره انقد خورد تا چیزی از آب کسش باقی نموند چند باری هم رو کیر عمار بدجوری عوق زد جوری که گفتم یهو بالا میاره به احمد گفت بگو بکنه تو کونم! اینجا واقعا نگران شدم چون هم مهسا زیاد با کون دادن میونه خوبی نداشت هم کیر عمار زیادی کلفت بود من دراز کشیدم اینبار من تو کسش کردم عمار کرد تو کونش و ارزو اصلا کلفتی کیر عمارو حس نکرد فقط میگفت بکن کونمو جرم بده عمار انقد تند می‌کرد که من نمیتونستم تکون بخورم و فقط کیرم تو کسش که خیلی گشاد شده بود میلرزید انقد محکم می‌کرد و سیلی میزد ک من نمیتونستم لب مهسا رو بخورم چون هی پرت میشد جلو انقد کسش داغ شده بود که کیرم حرارتش رو احساس می‌کرد آب کسش که روی کیرم حرکت میکرد، معمولا مهسا تو سکس های معمولی انقد آبش نمیاد ولی اینجور موقع ها به اندازه من شایدم بیشتر آبش میاد خلاصه انقد عمار محکم می‌کرد با اینکه من تکون نمیخوردم یهو آبم اومد چون عمار رو کونش بود نتونستم کیرمو در بیارم و آبم ریخت تو کسش و چقدم حس بدی بود بعد ارضا شدنم هنوز کیرم تو کسش بود، به معنای واقعی کس و کون مهسا رو عمار جر داده بود و محکم به کونش سیلی میزد، یهو عمار ارزو رو پرت کرد و کیر‌شو برد جلوی صورت ارزو اولش مهسا کیرشو زبونش رو در آورد که سر کیرشو بگیره و بعد اینکه آبش اومد شروع کرد به خوردن کیرش و آبش قاطی شد ولی آبشو نخورد و همشو تف کرد در صورتی که مهسا همیشه آب منو میخوره، بعد سکس مهسا بدجوری بی‌حال شد و افتاد رو زمین، نیم ساعت دراز کشید و بعد شروع کرد جمع و جور کردن خونه که عمار نذاشت و گفت کارگر میگیرن، ما رفتیم خونمون و مهسا آرامش خیلی زیادی داشت ، فردای اون روز هم ارزو تنهایی رفت خونه احمد اینا و خدا میدونه چه کارایی باهاش کردن با تمام این ها مهسا رو من غیرت داشت و نمیذاشت با زن دیگه ای باشم، حدود ساعت 6 و نیم صبح بود که مهسا اومد خونه و خیلی خوشحال دو میلیون تومن پول ریخت رو تخت خواب و شروع کرد به ماچ کردن من فهمیدم که احمد اینا بهش دادن، بعد از این جریان این موضوع واسه ما خیلی عادی شد و دیگه فقط با پول این کارو میکردیم، بماند که بعد اون سفر کس مهسا مشکل پیدا کرد و خشک شده بود و تقریبا 500 تومن اون پول خرج شد تا درمان بشه و من هم نزدیک یک ماه سکس از جلو نداشتم، اما زندگیمون خیلی زیاد بهتر شده و وضع مالیمون هم تقریبا خوب شده، دوستان یه چیزی رو حتما باید بهتون بگم اولش خیلی سخت بود و اون روزای اول تقریبا 7 ماه پیش که ما اولین سکس گروهی رو داشتیم رابطمون تا مرز فروپاشی رفت ولی الان خیلی خوب شده و خیلی بهتر از قبل حتی چون کاملا به هم اعتماد داریم اما اگر از من که تجربه این کار رو دارم بپرسید بهتون میگم که هیچوقت هیچوقت هیچوقت تجربه نکنید و واردش نشید چون اگر وارد بشید باید دیگه تا آخرش برید و سیستم رابطه و زندگیتون به هم میریزه درسته که الان راضی هستم ولی اگر برگردم به گذشته محاله این کار رو دوباره انجام بدم و ترجیح میدم هیچوقت سمتش نرم اما الان دیگه ما تو این مسیر افتادیم، بماند که علائمی از بیماری hpv در ما دیده میشه که به احتمال زیاد بخاطر این سکس های بدون دقت و بدون کاندوم باشه.
978 views14:19
باز کردن / نظر دهید
2021-10-09 17:19:20 خانوم فوق حشری من
از ازدواج ما 3 سال میگذره من ساشا 28 و مهسا 23 سالشه، هر دوی ما خیلی زیاد حشری هستیم و کارهایی میکنیم که شاید آدم های معمولی موقع سکس انجام نمیدن، بعد یک اتفاقی اولین سکس ضربدری ما انجام شده بود و تقریبا 6 ماه گذشت که دوباره دلمون خواست، تصمیم گرفته بودیم که شخص خاصی رو انتخاب نکنیم و همه چی کاملا یهویی اتفاق بیوفته، مثل همیشه برای دیدن مادر زنم به شمال رفتیم، یه سری زدیم و رفتیم که لب ساحل ویلا بگیریم، یه ویلای خوب گرفتیم و دو روز حسابی خوش گذروندیم، هردوی ما دوست داشتیم هرچی زودتر سکس ضربدری داشته باشیم ولی موقعیت پیش نمیومد تا اینکه روز آخر وسایل هارو جمع کردیم و سوار ماشین شدیم که بریم دیدم دوتا پسر عرب دارن ویلای کنار مارو میگیرن، مهسا یه نگاهی به من کرد که یعنی خودشونن و با یه لوندی خاصی گفت ساشا بیا یکم دیگه اینجا بمونیم، دوباره برگشتیم تو ویلا و با صاحب خونه صحبت کردیم که بیشتر بمونیم، صبرکردیم تا نزدیک غروب که دوتا پسر عربا رفتن لب ساحل من و مهسا هم جوری که زیاد به روی هم نیاوردیم ولی جفتمون تو دلمون میدونستیم چی میخوایم پوشیدیم و رفتیم ساحل، من رفتم سمتشون و شروع کردم باهاشون کانکت بزنم، یکیشون فارسی خیلی خوب بلد بود و اون یکی اصلا بلد نبود، مهسا هم خیلی بهشون پا میداد، بهشون پیشنهاد دادم که شب بیان خونه ما و یجورایی بهشون فهموندم که داستان چیه، ما رفتیم خونه و احمد همون که فارسی بلد بود اومد دم خونه و به من گفت که ما بریم اونجا، من و مهسا لباس پوشیدیم و مهسا لباس شب رو زیر مانتو پوشید و رفتیم اونجا، دیدیم یه پذیرایی خیلی مفصل تدارک دیدن و کلی تنقلات و مشروب و کباب و گوشت و خلاصه همه چی بود، کلی باهم مشروب خوردیم و حسابی مست شدیم، دوست احمد اسمش عمار بود و کویتی بودن، به عربی به احمد گفت که مهسا برقصه و چهارتا تراول 50 تومنی گذاشت رو میز که منظورش مشخص بود، احمد هم به مهسا گفت که بلدی برقصی؟ مهسا با اون لباس سکسی شروع کرد به رقصیدن منم رفتم که یکم دیگه گوشت کباب کنم، وقتی برگشتم دیدم مهسا روی پای عمار نشسته و عمار داره سینه های شقش رو میخوره، مهسا بدن جمع و جور و کوچیکی داره ولی سینه هاش خیلی خوبه چون دائم با آب سرد میشوره و کرم مخصوص میزنه شکم کوچیک داره و کسش بینهایت تمیز و کوچولو و روشنه، مهسا رفت زیر مبل نشست که کیر عمارو بخوره وقتی کیرشو درآورد ذوق زدگی رو تو چشماش میشد دید کیر خیلی کلفت و دراز اما خیلی سیاه و ختنه هم شده بود، مهسا عاشق اینه که کیرو تا ته بکنه تو حلقش و روی کیر عوق بزنه، چندین بار این کارو کرد انقد که خود عمار از اینکه اروزو اینجوری کیرشو میخوره شوکه شده بود، من عاشق این کارشم وقتی کیرمو تا آخر میخوره قشنگ حس میکنم که سر کیرم رفته ته حلقش و تنگ بودن حلقش رو با سر کیرم حس میکنم، عمار میخواست بلند بشه ولی مهسا ول‌کن نبود انقد با اشتها می‌خورد که همه رو حشررری کرده بود، عمار بلندش کرد و انداختش رو کاناپه، شروع کرد به خوردن سینه ها شکم و میومد پایین البته از روی لباس مهسا انقد حشری شده بود ک بوی کسشو میتونستم حس کنم، رفتم بالا سرش و همینجوری ک عمار از روی لباس خواب کسشو می‌خورد کیرمو گذاشتم تو دهنش و احمد هم اومد و کیر دوتامون رو با اشتها می‌خورد انقد حشری شده بود که آب کسش از رو لباس زده بود بیرون، عمار لباسش رو پاره کرد وقتی کسش رو دید یه چیزی به عربی گفت و چشماش روشن شد، شروع کرد با لبای درشتش به خوردن کس آروز عاشقش شده بود حقم داشت، مهسا کیر منو با دست می‌مالید کیر احمد تو دهنش بود و فقط آه می‌کشید، تا اینکه عمار حالت سگی گذاشت تو کسش، اولش خیلی دردش گرفت چون کس مهسا خیلی کوچیک و تنگ بود ولی انقد حشری بود که از درد کشیدنم داشت لذت می‌برد، کیر عمار تا ته تو نمی‌رفت ولی با این حال داشت حال می‌کرد، مهسا دیگه هیچی حالیش نبود ولی فهمیدم که خیلی داره درد میکشه و این درد با لذت قاطی شده، روی کیر عمار پر شده بود از آب کس مهسا برگشت و مهسا نشست رو زمین از شدت فشار تمام بدن و صورتش سرخ شده بود عمار می‌خواست از پشت بکنه که مهسا نذاشت، عمار دراز کشید مهسا روش خوابید و کیر کلفتشو کرد تو کسش و احمد هم از پشت آروم آروم کرد تو کونش و منم رفتم جلو صورتش که کیرمو بخوره، به جرات میتونم بگم بهترین لحظه زندگیش بود هیچوقت اینجوری ندیده بودمش، بدجوری داشت پاره میشد انقد حشری بود که نمیتونست کیر منو بخوره فقط کرده بود تو دهنش و نفس هاش تند تند می‌خورد به کیرم، مهسا عاشق اینه که اب کیر بریزه تو کونش و میگه اینجوری کونم خوشگل میشه، به احمد میگفت بکن کونمو جرر بده آبشو میخوام کونم ابتو میخواد بینهایت حرف هاش حشری بود و همش میگفت ابتو بریز تو کونم جرش بده تا اینکه احمد تا ته کیرشو فشار داد و آبشو ریخت تو کون مهسا و مهسا هی میگفت جووون جووون میخواااام، احمد ک بلند شد یه لحظه دیدم کیر کلفت عمار تا ته
985 views14:19
باز کردن / نظر دهید
2021-10-08 12:46:54 سکس وطنی لو رفته
زهرا به پسر عموش از کص میده انقد دردش میاد که هی میگه حمید کص ننت حمیدم کونشو چک میزنه بدتر میگادش

مشاهده فیلم
2.7K views09:46
باز کردن / نظر دهید