2021-07-10 07:46:07
#part5
خودمو رو تخت عقب کشیدم و دستامو ضربدری روی سینه هام گذاشتم.با همون چشمای خیس نگاش کردم و لب زدم:
- میخوام برم!
بی توجه به حرفی که زدم، دوباره نزدیکم شد، مچ هر دوتا پامو گرفت و طوری طرف خودش کشوندم که سرم به پشتی تخت کوبیده شد.پاهامو روی شونه های انداخت و با همون پوزخند روی لبش گفت:
- وقتی داشتی میومدی اینجا بهت نگفتن باید چیکار کنی نه؟ پس بذار من بگم بهت...میخوام بکنمت!
کلاهک برآمدگیشو چند بار وسط پام بالا و پایین کرد.
- خیسش میکنم راحت بره تو! نمیذارم درد بکشی.
عضوشو یه خورده تو فرستاد که صدای نالم در اومد و با اخرین توانم نالیدم:
- دخترم!
- دخ..دختری؟
نفسشو کلافه بیرون فرستاد و در حد چند ثانیه ازم جدا شد و گفت:
- عیبی نداره راهای دیگهای هم هست! بجای سوراخت از دهن خوشگلت کار میکشم، عیبی نداره!
- اما م...
هنوز جملم کامل نشده بود که سرمو محکم به سمت مردونش فشار داد.مجبور شدم دهنمو وا کنم و عضو بزرگشو تو دهنم بفرستم.کلاهک مردونگیش که به ته حلقم خورد با لذت ناله کرد.
سر دو تا پاهام نشسته بودم، نمیدونستم چطوری باید کارمو کنم، خودشو دستشو توی موهام فرو کرد و سرمو عقب و جلو کرد و گفت:
- دندون نزن!
خودشو محکم به ته حلقم میکوبید و اجازه نمیداد حتی واسه نفس کشیدن ازش جدا شم.دست ازادشو پایین اورد و سینهی کوچیکم بین دستش گرفت و خمار لب زد:
- چوچولتو بمال! میخوام همزمان با من آبت بیاد!
چشمای خیسمو بالا کشیدم و بهش نگاه کردم،پوزخندی زد و با خباثت لب زد:
- نکنه میخوای خودم انجامش بدم؟
از فکر کاری که میخواست کنه لرز تو تنم نشست
سرمو عقب و جلو کردم و بر خلاف میلم دستمو روی چوچولم گذاشتم.سیلی نسبتا محکمی به سینم زد و گفت:
- انگشتاتو تکون بده، زود باش.
انگشتای لرزونمو یه خورده تکون دادم که موهامو محکم کشید و با سرعت مشغول کارش شد.مردونگیش هر بار به ته حلقم میخورد و بعد دوباره کارشو تکرار میکرد.همین که ازم جدا شد عقی زدم و هر چی تف تو دهنم بود روی پارکتای کف اتاق ریختم.جلوم روی دو زانو نشست و با چشمای خمار شده نگام کرد، دستشو روی دهن خیسم کشید و گفت:
- نشنیدی چی گفتم نه؟
بیحال فقط نگاش کردم.دستمو گرفت و روی مردونگی خیس و کلفتش گذاشت و گفت:
- با این انگشتای کوچولت به این اقا پسر حال بده!
بالافاصله بعد از تموم شدن حرفش کمرمو گرفت و روی زمین خوابوندم.حالا جای انگشتای ظریف و کوچیک منو دست بزرگ و پهن خودش گرفته بود.مجبورم کرد دستمو روی مردونگش خیسش عقب و جلو کنم.انگشتاشو با اب دهن خودم خیس کرد و بعد روی چوچولم گذاشت و همونطور که میمالیدش گفت:
- وای به حالت همزمان با من ارضا نشی!
شروع به مالیدن مردونگیش کردم و فیاض همونطور که به من خیره بود تند تند دستشو بین پام میکشید.حرکت دست منم ناخودآگاه تند تر شد.فیاض نالهی تو گلویی کرد و سیلی محکمی بین پام کوبید و با شهوت زمزمه کرد:
- بیا برام! بیا.
حرفاش و حرکت تند دستش باعث شد بدنم لرز کنه و چند ثانیه بعد شل و ول کف زمین پهن شم!
- ارضا شدی!
https://t.me/joinchat/5uiOj2wT1CM5YzE0
https://t.me/joinchat/5uiOj2wT1CM5YzE0
محیا پرستار تازه کاری که تو خدمات جنسی کارمیکنه و وظیفه اش تحریک مرداییه ک مشکل جنسی دارن و توروز اول کاریش گیر استاد خشنش میافته
2.4K views04:46