2022-02-24 15:58:09
مامان
سلام لطفا اگه داستانو دروغ میدونید یا حتی واقعی میدونید ولی بعدش میخواید فحش بدین از الان بگمم فوحشا به توان 10 واسه ماماناتون و داستانو نخونید. کسی مجبورتون نکرده بیاید داستانو بخونید بعدم فحش بدین.ضمنا فک نکنید مامانای شما خیلی سالم موندن. اینو خیالتون راحت.
خاطره ای که میخوام واستون تعریف کنم مربوط به سال 70 میشه اون موقع 10 سالم بود. مامانم 42 سالش بود و فوق العاده حشری بود. یادمه وقتایی که با بابام س.ک.س میکردن همش داد میزد سربابام که کیرتو زود نکشش بیرون و اون ته نگهش دار که حسش کنم. یا همش میگفت کیرت کوتاهه و حسش نمیکنم. منم تا صبح کیرم سیخ میموند و هیجان داشتمو گوشامو تیز میکردم صداهاشونو بشنوم.
یبار با مامانم رفته بودم مغازه یه مرده اونجا بود 2 تا زن داشت یه خیابون فاصله داشتن با ما. تو مغازه بودیم اون مرده با مامانم حرف میزد منم کنار بودم اولش حرفای عادی زدن با هم. بعد که روش به مامانم باز شد دیدم بهش گفت خوب جوووون موندی و روپایی و از این حرفا. سینه هات رو فرم هستن. مامانمم با خنده چادرشو زد کنار گفت اگه خوشت میاد بیا ببینشون. اون مرده هم یواشکی گرفتشون تو دست و گفت عجب انارایی داری. فقط تو این مغاره از این انارها پیدا میشه یبار بخورمشون مامانمم خندید گفت بیا بخورشون.
بعدم بهش گفت زیر لحاف با شوهرت بهت خوش میگذره؟ از شوهرت راضی هستی مامانم بهش گفت راستش نه زیاد همه که مال تو نیستن 2تا 2 تا راه بندازن مال شوهرمو اصلا حسش نمیکنم. انگار از اون بریدن زدن به مال دیگران!
مامانم که چادرش کنار گرفته بود و اونم داشت بدنشو نگاه میکرد مرده پشت دستشو کشید به کوس مامانم که کنار وسایل وایساده بودن. دقیقا یادمه دست راستشو میزد رو کوس مامانم میگفت چقدم تپله حق داری این چاه عمیقه انگار. یه چیز دراز مثه مال خودم باید بره توش. مامانمم خندید گفت خب بکن توش کسی جلوتو نگرفته. چادرشم جوری گرفته بودکسی نبینه دست اون مرده کجاشه. خلاصه اون روز گذشت و یه چند وقتی گذشته بود. یبار سر ظهر بود با بچه ها بازی میکردیم بر میگشتم خونه. رسیدم نزدیک خونمون دیدم اون مرده از خونمون زد بیرون. منم یه ترانس برق نزدیک خونه بود همونجا نشستم و وانمود کردم تو
سایه نشستم و اونو ندیدم. اونم ندیدو رد شد رفت. قلبم اومده بود تو دهنم جورایی حس کردم طرف اومده اناراشو خورده و چاق عمیق مامانمو حفر کرده و رفته.
تا رسیدم در خونه دیدم در حیاط فقط رو همه و جفت نشده رفتم تو حیاط دیدم وای مامانم لخت لخت کنار حوض واساده و شلنگ ابو گرفته رو خودش. هم کوسشو دیدم کمی موش داشت هم سینه و همه جاشو. تا منو دید جیغ کشیدو خم شدو دستاشو گرفت جلو کوسش. بعدم دوید سمت در ساختمون که من نبینمش دیدم بغلاش و کون گردش کلا قرمز شده و موهاشم بهم ریختست. حدس زدم بعله همسایه محترم اومده و حسابی مامانمو گاییده و الانم داره خودشو جمعو جور میکنه.
کار بابامم جوری بود که صبحا میرفت و ساعت 6-7میمومد خونه مامانم خیالش راحت بود که تنهاست. منم نامردی نکردم یه نقشه به ذهنم رسید که س.ک.سشو ببینم حالا یا با بابام یا با اون مرده. یه پریسکوپ درست کردم و اماده تو حیاط خونه جاسازش کرده بودم که اگه یه موقع سر عملیات سر رسیدم بتونم بدون اینکه دیده بشم تماشا کنم.
گذشت تا دیدم یه روز تو کوچه بازی میکردیم با بچه ها دیدم اون مرده سیگار به دست نزدیک میشد. ضربان قلبم بالا رفت و حدس زدم الانه که بیاد خونمون. و همینطورم شد رفت وارد خونه ما شد. ظهر گرما بود و کسی نبود. منم به بچه ها گفتم من برم خونه بعدازظهر میام بازی.
بدو اومدم در رو بسته بود. از تیر برق کنار دیوار رفتم بالا دیدم کسی تو حیاط نیست پریدم وسط حیاط خونمون و بدو رفتم سر وقت پریسکوپ و رفتم پشت خونمون که انباری هم اونجا بود اول یه جاساز تو انباری درست کردم که به وقت نیاز پناهگاه باشه بعدم پریسکوپ رو گذاشتم لبه پنجره و با تیکه چوب لای آجرا فیکسش کردم تکون نخوره که داخل پذیرایی رو دید میزدم. دیدم مرده که اسمش تیمور (مستعار) بود نشسته رو زمین مامانم واسش اب اورد و نشست روبروش سرشم لخت بود موهاشم خیلی بلند بودن اونم ابو که خورد بلند شد شلوارشو دراورد با شورتش همزمان و یه خرطوم فیل بین پاهاش اویزون شده بود مامان
م تعجبی نکرد واقعیتش چون حداقل یبارو میدونم دیده بودش.
بعدم با دست واسه مامانم تکونش داد اومد سمتش مامانمم کمی با دست باهاش ور رفت دیدم سریع قد کشید و به جرات میتونم بگم 2 برابر کیر بابام بود که قبلا اتفاقی دیده بودمش. مامانم هم کیرشو گرفته بود دستش و میمالیدش بعدم شروع کرد ساک زدن واسش. مرده کیرشو حسابی برق انداخته بود تخمای خیلی بزرگی داشت. اصلا باورم نمیشد اون کیره تو مامانم جا بشه.
مامانمم کلی کیر همسایمونو لیسیدو خوردش. اون مرده هم لباساشو دراورد فقط جوراباش
1.4K views12:58