دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

داستان ایرانی🇮🇷

لوگوی کانال تلگرام dastansexiranl — داستان ایرانی🇮🇷 د
آدرس کانال: @dastansexiranl
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 51.82K

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 12

2022-02-24 09:20:22 رابطه باراضیه توی حموم عمومی

1398/5/11
با سلام من بهمن قد 172 وزن 77 و اندازش هم 17 سانت .سالها پیش که 20 سالم بود پسر خالم با اینکه ی زن داشت و ی زنش رو هم قبلا طلاق داده بود ب رسم طایفه ما دختری را به قصد ازدواج فراری داد .بعد شکایت زن دومش کارشون به زندان کشید ...........بعد شش ماه زنش از زندان در اومد و با وساطت خانواده به خونه ی شوهرش برگشت ی روز عروس خانم با دختر خالم به خونمون اومدند اواخر بهار بود گیلاسهای با غمون تازه رسیده بودند مشغول گردش تو باغ بودیم مرضیه خانم برایاینکه راحت بتونه گیلاش بچینه مانتوشو دراورد و مشقول چیدن گیلاس بود و منم موقع خم وراست شدن دیدش میزدم عجب سینه و رونهایی داشت خط شورت و سوتین و بر امدگی کوسش کاملا معلوم بود .خلاصه بد جوری تو کفش بودم و از طرفی هم به خاطر کمرویی کاری هم از دستمون بر نمی اومد روز ها میگذشت و رفت و امدها و اشناییمون بیشتر میشد و تشنگی ما شدید تر یکی از این روزها مرضیه خانوم با دختر خاله کوچیکترم برا ی رفتن به دکتر خونمون اومدند و از من خواست تا ببرمش دکتر البته این در خاستا به طرز مشکوکی تو باغ ازم کرد بدین صورت که چند بار با عشوه و ناز به من گفت که ی چیزی بگم میکنی منم فکر کردم شاید پولی چیزی میخاد از طرز نگاه و خنده و خم و راست شدنش ی چیزایی متوجه شدم ....خلاصه... با هم رفتیم دکتر و ازمایش... نوبت رسید بهنمونه گیری جلو در دستشویی موندم تا نمونه ادرار شو بیاره نا گفته نمونه که موقع رفتتم تو تاکسی هم مدام خودشو بهم میمالوند..... صدای شاشیدنش هنوزم تو گوشمه بعد تحویل نمونه تو راه برگشت دلمو زدم به دریا و مسیر صحبتو منحرف کردم به سمت س.ک.س و رابطه با پسر خاله و بد شانسی و الانشم مثل من تو کف بودنو این جور حرفا از طرز نگاه و با عشوه حرف زدناشو از منمشگون گرفتناش معلوم بود که دیگه نباید معطل کنم... برگشتنی پیاده بودیم و هوا گرم وخیس عرق .... بهش گفتم بد جوری عرق کردی میدونی چی الان میچسبه ؟پرید وسط حرفمو گفت حموم...منم گفتم حموم با کی ؟بعدشم زد زیر خنده.... داشت قند تو دلم اب میشد از طرفی هم احساس میکردم شورتم داره خیس میشه ....تو فکر ی جای خوب بودم ی لحضه فکری به ذهنم رسید هیچ جایی بهتر از حمام عمومی شهر نبود}مااون وقت حموم تو خونه نداشتیم و اینم میدونستم که با توجه به این که فصل گرم سال بود حموم شهر هم خیلی خلوت و مدیرش هم اشنا و مطمعن از اینکه اگه هم متوجه میشدما رو لو نمیداد{تو افکار خودم بودم که دلمو زدم به دریا تو این لحظه به مرضیه گفتم مییای بریم حموم اونم گفت :حموم با کی ؟ با تو بعدشم هر دومون زدیم زیر خنده .حموم شهرمون ورودیش یکی بود ولی دو تا راهرو داشت سمت چپ فقط مردانه وسمت راست اولاش مردانه و نمره هابعدیش زنانه با راهروی ورودی مشترک.برای اینکه کسی متوجه با هم رفتن ما داخل یک نمره خصوصی نشه مرضیه را این طور توجیه کردم که:اول ایشون برن داخل بعد من برم . ایشون رفتند داخل و منم چند دقیقه بعد از راهرو با احتیاط رفتم داخل وسطهای راهرو بودم که درب فلزی حموم تکون کوچیکی خورد بلافاصله رفتم داخل .بله دوستان اصل داستان از اینجا شروع میشه: منم قبلا ی ساک ورزشی کوچیک و یک حوله و ژیلت و شامپو هم گرفته بودم .......وارد حموم که شدم اولش ی بوس خوشگل ازش گرفتم از طرفی هم وقت زیادی نداشتم ....اولش مانتو و شلوارشو در اوردم بعدشم شلوار و پیرهن خودمو در اوردم کیرمم شق شق شده بود و داشت منفجر میشد کیرموکه مرضیه دید دشتشو انداخت طرفشو محکم گرفت بهش گفتم مواظب باش نشکنه لباسامونو تو رختکن دراودیمو رفتیم داخل. وان روپر اب کردیمو رفتیم توش .کرستشو در اوردمو سینه های همچو بلورشو کردم دهنم داشتم یک سر میک میزدمو اونم اخخخو اوخ میکرد. شاید باورتون نشه سینه هاش اینقدر دست نخورده بود که ادم حض میکرد}اخه شوهرش بعد اینکه خودش از زندون در اومد هنوز تو زندون بود و فقط ی شب زندگی و ی بار س.ک.س با هم کرده بودند {نوک یکی از سینه هاش با اینکه چند دقیقه میکش زدم ولی از تو گوشت بیرون نمی اومد.بگذریم بعد مختصر دوش گرفتن سیربغلش کردمو لباشو کردم دهنم بعدش شورتشو وشورتمو در اوردم و کیرمو کردم لای پاش .موی کوسش کمی زیاد بود ژیلتو دادم بهش تا خودشو اصلاحکنه بعد خابوندم روی سکو و رفتم روش با اینکه کوسشو خشک کرده بودم ولی اب کوسش یک سره جاری بود )یک کوس سفید و گوشتی وبدون هیچ گونه زایده یا لبی عین کوس بچه رو سکو به پشتخابوندمو به صورت شروع 6.9 شروع کردیم به ساک زدن .طعم ترش اب کوسش هنوز یادمه بعد چند دقیقه ساک زدنو اخ و اوخ کردن ....او نو نشوندم لب سکو و خودش کیرمو گرفت به ارومی تپوند تو کوسش واییییییداخل کوسش خیلی داغ بود من داشتم تلمبه میزدم و ایشون هم اخ و اوخ میکرد تا اینکه گفت سرعت تلمبه رو بیشتر کن تا این که ارضا شد و اب منم اومد و پاشوندم تو صو
2.5K views06:20
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 21:34:33 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
2.5K views18:34
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 21:32:20 ﺯﺍﺩﻩ ﺧﻮﺷﮑﻠﻢ ﺭﻭ ﭼﻮﭼﻮﻟﻢ ﺑﺎﻻ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺯﺑﻮﻧﺸﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ ﮐﺴﻢ ﻭ ﺗﺮﺷﺤﺎﺕ ﮐﺴﻤﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺣﺸﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﯼ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺑﺎ ﭼﺸﺎﯾﻪ ﺁﺑﯽ ﻭ ﻧﺎﺯﺵ ﺑﻬﻢ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻗﺮﺑﻮﻧﺶ ﺑﺮﻡ ﻫﺮﭼﯽ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﭘﺎﻫﺎﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺎﻻ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﺳﻮﺭﺍﺥ ﮐﻮﻧﻤﻮ ﻟﯿﺲ ﺑﺰﻥ ﺯﺑﻮﻧﺸﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﻢ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﻟﺬﺕ ﺟﯿﻎ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﺁﻭﺭﺩﻣﺶ ﻭ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﮐﺴﻤﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﺗﻦ ﺗﻦ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺟﯿﻎ ﺯﺩﻡ ﻣﻦ ﮐﺴﺸﻮ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﻭﻧﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﮐﺴﻤﻮ ﯾﻮﻫﻮ ﺟﯿﻐﻢ ﺭﻓﺖ ﻫﻮﺍ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪﻡ ﺑﻌﺪﻡ ﮐﺴﺸﻮ ﻣﺎﻟﯿﺪﻣﻮ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﻟﯿﺲ ﺯﺩﻡ ﺑﺮﺍﺵ ﺗﺎ ﺩﺭﯾﺎ ﻫﻢ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺻﺐ ﻟﺨﺖ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﻫﻢ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﯾﻢ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﻣﻨﻢ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﻮﻥ ﺗﺮ ﺷﺪﻡ ﺭﺍﺑﻄﻤﻮﻥ ﺻﻤﯿﻤﯽ ﺗﺮ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮ ﺷﺪﻩ ﭼﻬﺎﺭﺷﻨﺒﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﺎﺩ ﭘﯿﺸﻢ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺷﺐ ﻣﯿﺒﺮﻣﺶ ﺧﻮﻧﻪ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﻦ ﺑﺎ ﺩﺭﯾﺎ ﻋﺸﻘﻮ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎ ﻋﻮﺿﺶ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ .

نوشته: Mr.Shahvani

@DastanSexIranl
2.3K views18:32
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 21:31:46 خواهر زاده خوشگلم دریا

1398/5/10

ﻋﺼﺮ ﺑﻮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺩﮔﺎﻩ ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﻬﻤﻮﻧﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﻮﻣﺪﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ 6 ﺗﺎ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻫﺎ . ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮐﯿﻨﮓ ﻣﻬﺮﺁﺑﺎﺩ ﺳﻮﯾﯿﭽﻮ ﺯﺩﻣﻮ ﻧﺸﺴﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺍﻟﻮﻭﻭﻭ ﺳﻼﺍﺍﻡ ﺧﺎﺍﺍﺍﻧﻮﻭﻭﻡ ﺩﺭﯾﺎ : ﺳﻼﻡ ﺧﺎﻟﻪ ﺟﻮﻥ ﺧﻮﺑﯽ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ
ﺳﻼﻣﺘﯿﺖ ﺧﺎﻟﻪ ﺟﻮﻥ ﺗﻮ ﺧﻮﺑﯽ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﺩﺭﯾﺎ : ﺧﻮﺑﻢ ﺧﺎﻟﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺧﯿﻠﯽ
ﻗﺮﺑﻮﻧﺖ ﺑﺮﻡ ﻣﻨﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﺎﻣﺎﻧﺖ ﺧﻮﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ : ﻣﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺪﺑﺎﺷﻪ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺷﻤﺎﻝ ﺁﺧﺮﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎ ﮊﯾﻨﻮﺱ ﺍﯾﻨﺎ
ﺗﻮ ﭼﺮﺍ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺧﺎﻟﻪ . ﺩﺭﯾﺎ : ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﺷﻨﺒﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺳﻄﺢ ﺯﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺨﻮﻧﻢ
ﺁﻓﺮﯾﻦ ﺧﺎﻟﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺯﺑﺎﻧﺘﻮ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯿﺪﯼ ﺩﺭﯾﺎ : ﺁﺭﻩ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺎﻟﻪ ﺟﻮﻧﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻓﻮﻟﻪ ﮐﻤﮑﻢ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺩﯾﮕﻪ ‏( ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ
_ ( ﭘﺲ ﻣﯿﮕﯽ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺳﻤﯿﻪ ﺧﺎﻧﻢ ﺩﺭﯾﺎ : ﺁﺭﻩ ﺧﺎﻟﻪ ﺟﻮﻥ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﮕﻢ ﺑﯿﺎﯼ ﺍﻣﺸﺐ ﭘﯿﺸﻢ ﻫﻢ ﭘﯿﺸﻢ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﺗﻨﻬﺎﻡ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻫﻢ ﮔﺮﺍﻣﺮ ﺭﻓﻊ ﺍﺷﮑﺎﻝ ﮐﻨﯿﻢ ﮔﻔﺘﻢ : ﺧﺐ ﺧﺎﻟﻪ ﺟﻮﻥ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﺍﻻﻥ
ﺩﺭﯾﺎ : ﺧﻮﻧﻪ ﻫﺴﺘﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﻭﺍﯾﺴﺎ ﻣﯿﺎﻡ ﺩﻣﺒﺎﻟﺖ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﭘﺮﻩ ﻫﻢ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮﯾﻢ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﺮﺩﻭ ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﺩﻣﺒﺎﻟﺶ ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﺪ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﺮﮐﺲ ﺟﺎﯾﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩﻡ ﻃﻔﻠﮑﯽ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﻟﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺭﻓﺘﻪ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺸﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﺶ ﻓﮑﺮ ﻗﺮ ﻭ ﻓﺮﺷﻪ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﻫﻤﯿﻨﺠﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ ‏( ﺑﺎ ﺣﺮﺹ ‏)
ﺧﻼﺻﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﭽﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﻣﺎ ﺷﺎﻧﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻢ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﺎ 18 ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﻻﻏﺮﻩ ﻭ ﺑﺪﻥ ﺳﻔﯿﺪ ﻣﺜﻪ ﺑﺮﻑ ﻣﻮﻫﺎﺷﻢ ﻣﯿﺪﻩ ﺗﻮ ﭼﺸﺶ ﻭ ﭼﺸﺎﯾﻪ ﺁﺑﯽ ﺧﻮﺷﮑﻞ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﯾﻪ ﻗﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺳﺘﺎﯾﻠﺶ ﺗﻮ ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﯿﻠﻮﺭ ﺳﻮﯾﻔﺖ ﻫﺴﺘﺶ ﻋﺰﯾﺰﻡ . ﺧﻼﺻﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﭽﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﻭﻧﻢ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﺍﻭﻣﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺁﺭﯾﺎﺷﻬﺮ ﺑﺮﺵ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻭﯾﻼ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺳﺮﯾﺎﻝ ﺷﻤﯿﻢ ﻋﺸﻘﻮ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍﺵ ﭘﺎﺳﺘﺎ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻣﻮ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﺟﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﯾﮏ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﺫﺭﻩ ﺗﻮ ﺭﺧﺖ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﺎﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺗﻮ ﺣﺮﻓﺎﺵ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻟﻪ ﺳﻤﯿﻪ ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﻨﯽ ﺁﺧﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﮔﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻤﺘﺮ ﻫﻤﻮ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺲ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﺗﻮﯾﻪ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ 29 ﺳﺎﻟﻤﻪ ﻭ ﺗﺮﺷﯿﺪﻡ ﺁﺭﻩ؟ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﺧﺎﻟﻪ ﺟﻮﻥ ﺧﯿﻠﯿﻢ ﺩﻟﺸﻮﻥ ﺑﺨﻮﺍﺩ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮﺩﮔﯿﻮ ﺧﻮﺵ ﺍﻧﺪﺍﻣﯽ ﻗﻨﺪ ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﺁﺏ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺮﺳﯽ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﯾﻮﻫﻮ ﺧﻨﺪﺵ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ ﺑﺎ ﻟﺤﻦ ﺟﺪﯼ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺸﻪ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻪ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻧﻤﯿﮕﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﮕﻮ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺼﻒ ﺟﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﺮﺱ ﻭ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻟﻪ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﻦ ﺩﺍﺧﻞ ﻭﺍﮊﻧﻢ ﺍﻧﮕﺸﺘﻤﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮔﻔﺖ ﻭﺍ ﮔﻔﺖ ﺧﺎﻟﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻌﺎﯾﻨﻢ ﮐﻨﯽ ﺗﻮ ﻣﺎﻣﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﺎﺷﻮ ﻟﺒﺎﺳﺘﻮ ﺩﺭﺁﺭ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ ﯾﻪ ﺷﺮﺕ ﺍﺳﺘﺮﺝ ﺯﺭﺩ ﭘﺎﺵ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻧﻢ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺎﻟﻪ ﭘﺎﻫﺎﺗﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﮑﺜﯽ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﭘﺎﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭﻭﻭﯾﯿﯿﯿﯽ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﭼﯽ ﻣﯿﺪﯾﺪﻡ ﯾﻪ ﮐﺲ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻣﺜﻪ ﮔﻞ ﺑﻪ ﭼﻮﭼﻮﻝ ﺗﭙﻞ ﻭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﻫﺎﯾﻪ ﺭﯾﺰ ﻃﻼﯾﯽ ﺭﻭ ﮐﺴﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻧﻤﯿﺸﺪ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﺼﻮﺭﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﻟﻤﺴﺶ ﮐﻨﻢ ﺑﻐﻠﺶ ﮐﻨﻢ ﺣﺴﻪ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺟﺎﻟﺐ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺴﻢ ﺑﻬﺶ ﺗﻮ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻋﻮﺽ ﺷﺪ ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺭﯾﺎ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻫﺴﺘﺶ ﮐﻪ ﻣﻦ ﭘﻮﺷﮑﻮ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻣﻮ ﮐﻮﻧﺸﻮ ﻣﯿﺸﺴﺘﻢ ﻧﮕﺎﺵ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﺎﻫﺎﺷﻮ ﺑﺎﺯ ﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻭ ﭼﺸﺎﺷﻮ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩ ﻣﻌﺎﯾﻨﺶ ﮐﻨﻢ ﺩﺳﺘﻤﻮ ﺑﺮﺩﻡ ﺳﻤﺘﺶ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺭﻭ ﭼﻮﭼﻮﻟﺶ ﺑﻪ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﭼﻮﭼﻮﻟﺶ ﯾﻪ ﭼﻮﭼﻮﻟﻪ ﻧﺮﻡ ﻭ ﺩﺍﻍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﺣﺸﺮﯾﺶ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﺣﺲ ﺑﺪﯼ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺁﺧﻪ ﻣﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﻋﻤﺪ ﺗﺤﺮﯾﮑﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﻧﮕﺸﺘﻤﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﮐﺴﺸﻮ ﺑﻪ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﻋﻘﺐ ﺟﻠﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻭﻝ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺣﻠﻘﻮﯼ ﻫﺴﺘﺶ ﻭ ﭘﺮﺩﺵ ﻋﻘﺐ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺣﺪ ﻧﺮﻣﺎﻟﻪ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﺮﻣﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﺤﺮﯾﮑﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻌﻨﯽ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ 18 ﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎ ﻭﺿﻊ ﻣﺎﻟﯽ ﻧﺴﺒﺘﺎ ﺧﻮﺏ ﯾﻨﯽ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﺣﻠﻘﻮﯼ ﭼﯿﻪ ﭘﺲ ﺣﺘﻤﺎ ﻓﯿﻠﻤﺶ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺧﺎﻟﻪ ﺳﻤﯿﻪ ﺟﻮﻧﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺁﺭﻭﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﺷﺪﯼ ﺩﺭﯾﺎ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻟﺤﻦ ﺳﮑﺴﯽ ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻫﻬﻮﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺪﺍﺭﯼ ﮔﻔﺖ ﺁﺭﻩ ﺳﻤﯿﻪ ﺟﻮﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﻤﻮ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﮐﺴﺶ ﻭ ﻟﺒﺎﺷﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﮐﺴﺶ ﺧﯿﺲ ﺧﯿﺲ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻟﺒﺎﺵ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﻟﺒﺎﺷﻮ ﺯﺑﻮﻧﺸﻮ ﻣﯿﮏ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﻤﻮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﺶ ﻟﻨﻘﺪ ﻟﺒﺎﺷﻮ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﺩﺭﺩﺵ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﻭ ﻃﻔﻠﯽ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﮔﺮﺩﻧﺸﻮ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﺩﻣﻮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﻻﻟﻪ ﮔﻮﺷﺸﻮ ﺗﺎ ﮔﺮﺩﻧﺶ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻣﻮ ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺭﻭﻡ ﺁﻩ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺳﻤﯿﻪ ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺍﺯ ﺭﻭﯾﻪ ﺷﻠﻮﺍﺭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﮐﺴﻢ ﻭ ﮐﺴﻤﻮ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﯾﻪ ﻧﺎﺯﺵ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪ ﺷﻠﻮﺍﺭﻣﻮ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﮐﺴﻤﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﺮﺕ ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﻧﺮﻣﻢ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﻃﺎﻗﺘﻢ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪ ﺩﺳﺘﺎﻣﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺗﻮ ﻣﻮﻫﺎﺵ ﮐﺸﯿﺪﻣﺶ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﭼﺴﺒﻮﻧﺪﻡ ﺭﻭ ﮐﺴﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺨﻮﻭﺭﺵ ﺷﺮﺗﻤﻮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﺲ ﮔﻮﺷﺘﯽ ﻭ ﺗﭙﻠﻮ ﻗﺮﻣﺰﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺟﻠﻮﺵ ﺑﻮﯼ ﺳﮑﺴﯽ ﮐﺴﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﮐﺴﻢ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺑﻮﯼ ﺳﮑﺴﯽ ﻣﯿﺪﻩ ﺩﻣﺎﻏﺸﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﮐﺴﻢ ﻋﻤﯿﻖ ﺑﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﭼﻨﺘﺎ ﺑﻮﺳﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻟﯿﺴﯿﺪﻥ ﺯﺑﻮﻧﺶ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﺭﻭ ﮐﺴﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺁﺳﻤﻮﻧﺎ ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺍﻭﻧﻘﺪﺭ ﻟﺬﺕ ﻧﺒﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺯﺑﻮﻥ ﺧﯿﺲ ﻭ ﮔﺮﻡ ﺧﻮﺍﻫﺮ
2.1K views18:31
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 18:58:22 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
2.9K views15:58
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 18:52:48 سلام اسم من امين ٢١ سالمه ساكن كرج اون اتفاق مال ٦سال پيشه…
هر سال با دايي و زن دايي و خاله و شوهر خالم ميريم شمال يادمه ما سال ٩١ با فاميلامون رفتيم شمال خونه ي اون يكي خالم.من از ١٣ سالگي تو كف زن داييمم اسمش عسله ٣٤ سالشه خيلي كون گنده اي داره و ممه هاي ٧٥ پرتقالي خلاصه يه فرشته ايه كه دومي نداره موهاي مشكي چشماي قهوه اي روشن خيييييليييي خوووب بود
من شمال عصرا با پسر خالم كه بچه شماله ميريم زمين چمن اونروز سه ساعت بازي كرديم منم كه خيس عرق خسته كوفته در اومدم پسرخالم چون خودش تو تيم بازي ميكنه
گفت من ميمونم يه هفته ديگه بازي داريم اقا من پياده رفتم تا خونه ي خالم
١٠ دقيقه اي رسيدم ديدم خونه خاليه بوي گند عرق ميدادم خواستم برم حموم كه زنداييمو
ديدم دور سرش يه حوله بود و دور خودشم يه حوله كه فقط خط ممه هاش از بالاي حوله معلوم شده بود منم كه كيرم بد جور شق كرده بود و داغ شده بود و تو كف ممه هاي زنداييم بودم سلام كردم اونم جواب داد ديدم داره به شلوارم نيگا ميكنه كه كيرم شق كرده و بود و خيلي خيت بود ازش پرسيدم بقيه كجان گفت رفتن بازار گفتم چرا تو نرفتي
گفت من سرم درد ميكنه…
من كه داشتم از شق درد ميمردم تندي لباسمو در اوردم و با شرت رفتم حموم
تو حموم همش به عسل فكر ميكردم گفتم چي ميشد اون مال من ميشد
از حموم در اومدم عسلو ديدم پشتش به منه با سوتين و شرت داشت لباس مي پوشيد
منم كه لخت بودمو فقط شرت پام بود يه لحظه برگشت و كيرمو ميديد كه هي بزرگ و سفت تر ميشد اومد جلو و كيرمو از رو شرت گرفت داشت با سر كيرم بازي ميكرد منم كه داشتم ديوونه ميشدم دستشو كرد تو شرتم واااااي دستاي داغ و سكسيشو حس ميكردم
سرشو اورد جلو منم بي معطل باهاش لب دادم لباي سكسي و داغش و ميخوردم سينه هاي بزرگش به سينم چسبيد سفت شد منم بي معطل ممه هاشو ميماليدم دستمو از توي سوتين كردم تو ممه هاش خيلي داغ و سفيد بود محححححشر بود ديگه وحشي شدم هلش دادم تو تخت كون گندشو ديدم بد جور حشري شدم از پشت سوتينشو باز كردم
ديوانه وار ممه هاشو ميخوردم اه و اوه ميكرد ميگفت كافيه كافيههه برو كونمو بكن منو جررر بدههههه حرف تموم نشده بود كه سريع باهاش لب گرفتم لباشو ٥ دقيقه خوردم دستمو كردم تو شرتش معلوم بود كه پشماشو زده چه رطوبتي تو شرتش بود!!!!چه كس خيسي داشت همونجا شرتشو در اوردم
وااااي خداااا چي دارم ميبينم يه كس صورتي و تپل و سفيييد و يه كون گنده خييييلي گننندهههه و سفيد محكم به كونش زدم كون سفيد و داغ و نرمشو ميماليدم يهو عسل نشست شورتمو كشيد پايين كيرمو كه ديد گفت واااي به سنت نميخوره اينقد كير بزرگي داشته باشي اون زمان كيرم ١٦ سانت بود كيرمو با دستاي نرم و داغش گرفت به دهنش نزديك كرد و خورد همينطوري ساك ميزد زبونشو تو دهنش دور كيرم ميچرخوند كيرمو در اورد و هي ميكرد تو دهنش هي در مي اورد و هي ميكرد تو دهنش بعدش تند تند ساك زد داشت ابم ميومد كه كيرمو در اوردم و كير خيسمو ميزدم به صورتو دماغ و لباش بعدش پاشو بردم بالا با دستم كيرمو گرفتم و كردم تو كونش نميرفت تو پس نشستم لبه ي تخت و سريع سوراخ كونشو ليس ميزدم با كسش با يه زبون و با يه ليس هم كسش و هم كونش رو خيس كردم كسشو اينقد ليس زدم و چوچولشو مي مكيدم كه يهو لرزيد و ارضا شد
بعد تو سوراخ كونش تف كردم و كيرمو با فشار كردم تو كونش فقط تا سرش رفت تو كونش خيلي تنگ بود چند بار عقب جلو كردم با فشار خيلي آه آه ميكرد و جيغ ميزد با جيغش منو حشري تر ميكرد بعد تونستم تلمبه بزنم سريع كيرمو در اوردم و كردم تو كس تنگش با دو بار كير جابجا كردن رفت تو ديوانه وار تلمبه زدم عين برق و سريع همينطوري ٥ دقيقه تلمبه زدم تا ارضا شد گفت كافيه گفتم من كه ابم نيومده!
گفت پس سريع بكن تو كونم و ابتو همونجا بريز گفت چشم بغلش كردم از پشت و كيرمو با سه بار تلاش كردم تو كونش واااااااس چه كون داغي
خييييييييللللللييييييي حال داد خيييلي همينطوري تلمبه زدم بعد ٥ دقيقه حس كردم ابم داره مياد
بدنمو بيشتر به بدن داغش چسبوندم ديوانه وار تلمبه ميزدم داشتم ديوونه ميشدم كه ابمو همونجا خالي كردم
بعدش رفتيم حموم و تو حموم با هم ور رفتيم يا ساك خوشگل هم برام زد كه ابم اومد…
اميدوارم خوشتون اومده باشه.

#پایان
@DastanSexIranl
2.7K views15:52
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 18:51:28 دمش گرم خوب بهم حال داد

سلام امید هستم25ساله. داستانی که میخوام تعریف کنم برمیگرده به زمان سربازی که تهران بودم. قدم 175 وزنم 75 باچهره ای معمولی.توو خدمت پام از مچ در رفت برای اینکه بتونم مرخصی بگیرم خودموو زدم به موش مردگی و رفتم بیمارستان پاموو گچ گرفتم به زحمت تونستم 7روز استعلاجی بگیرم.یه جفت عصاء خریدم رفتم ترمینال جنوب برای ساعت 6 عصر بلیط گرفتم به مقصد شهرمون.سوار اتوبوس شدیم و کلا 20 نفر بودیم و قسمت انتهای اتوبوس خالی بود.اولین عوارضی اتوبان تهران .قم اتوبوسمون خراب شد و ایراد جزئی پیدا کرد.همه از اتوبوس پیدا شدیم منم با عصاء پیاده شدم. چنددقیقه ای که گذشت دیدم یه زنه تقریبا 33.34 ساله بااندامی مناسب و آرایشی نسبتا غلیظ . همینجور که راننده ماشین رو درست میکرد رفت سمت راننده و با خوشرویی ازش پرسید کی درست میشه عجله دارم..... همینجا بود که فهمیدم خانم اهل حاله.بدلیل اینکه داستان طولانی نشه از اینجا به بعد براتون خلاصه میکنم. آقایی شما باشین همونجا سرصحبت رو باهاش باز کردم بعد دعوتش کردم کیک ساندیس خوردیم شمارشوو گرفتم اسمش مریم بود.یه دختر 12ساله داشت و فکر میکنم مطلقه بود. شب توو مسیر زنگ زدم آمد کنارم عقب اتوبوس که فقط خودم بودم نشست. نیم ساعتی صحبت کردیم فهمیدم خانم خیلی حشریه منم یه سرباز کف کرده. و پایه هرخلافی هم هست (نشگی و چتی ) و کلی سینه هاش و کسشوو از زیر مالیدم آه آه میکرد اونم کیرمووو مالید. قول خونه خالی رو ازش گرفتم روز بعد که رسیدم شهرمون سریع گچ پاموو باز کردم و بارفیقم که اکثرا خونشون خالی بودهناهنگ کردم و بساط نشگی و چتی شب هم ردیف کردم.شب رفتم دنبال مریم جون و باهمون رفیقم نشستیم سه تایی نشه و چت کردیم یک ساعتی که گذشته منو مریم توو فضا بودیم لب تو لب شدیم پیچیدیم بهم.رفیقم هم بلندشد از اتاق رفت بیرون. رفتیم رو تخت یکنفره ی رفیقم خوابیدیم همیدگرو لخت کردیم شروع کردم مه مه های 75 رو خوردن آه نالش بلندشده بود. شما تصور کنید سرباز کف کرده که بودم توو فضا هم
بودم چ حالی به مریم حشری دادم.همه جاشوو لیس زدم.به کمر خوابید یه پاشم گذاشتم رو شونم.اوووووف جوووووون. کیرم که 17 سانت و خوش فرم هست. کردم توو کس پر آبش و شروع به تلمبه زدن کردم. مریم فقط اوووف اووووف و ناله میکرد 20 دقیقه ای تلمبه زدم آبم با فشار اومد ریختم روی شکم و سینه هاش.چون دستمال کاغذی نداشتیم مریم با شورتش منی هارو پاک کرد.منم رفتم به رفیقم یه تعارف زدم که بیا بکن. گفت نمیکنم حالا نمیدونم چرا. بعد که بامریم حرف میزدم میگفت پات شکسته بود دلم برات سوخت باهات دوست شدم ولی فکر نمیکردم بکن باشی خخخخخ. توو این 7روزی که مرخصی بودم 2بار دگه هم به همین ترتیب
هربار هم با یکی از رفیقام کردیمش.که اگر دوست داشته باشین داستان اونا هم براتون تعریف میکنم.بعداز خدمت هم چندباری تنهایی از کس و کون کردمش.خدا برکتش بده خوب بهم حال میداد.

#پایان
@azadidastan
2.2K views15:51
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 15:01:23 پیشنهاد ویژه

پرداخت درب منزل
بدون هیچ نوعه پیش پرداخت امن خرید کنید

تمامی اجناس سکسی از جمله #دیلدو
#انواع ویبراتورها #عروسک #قرصها و غیره رو خرید کنید و هزینشو درب منزل پرداخت کنید

لینک خرید
https://t.me/+_fVwMtCTcAM2OTVk
3.0K views12:01
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 15:00:33 دارم گفتم چی گفت دلم میخواد هر وقت بازم هوس کردیم با هم باشیم و از همدیگه لذت ببریم گفتم اخه همسرتون چی اون اگر بفهمه منو و شمارو میکشه زهرا خندید و گفت قرار نیست کسی بفهمه مگه نه ؟گفتم باشه . بعد از اولین سکسم با زهرا که اخرش حالم گرفته شده بود سکسهای بعدیمون دیگه احساس پشیمونی عذاب نداشتم و الان که 29 سالمه حساب گائیدن کس و کون زهرا را دیگه از دستم در رفته اینقدر که باهاش سکس کردم و اون کون خوشگلشو اینقدر گائیدم که نگو . این بود ماجرای اولین سکسم با یه خانم جذاب .
نوشته: حمید

@DastanSexIranl
2.9K viewsedited  12:00
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 14:59:17 جلوی کسش وای هر چی کسشو میدیدم انگار از دیدنش سیر که نمیشدم بیشتر حریصتر و دیونه ترم میکرد دیگه مثل توی فیلمها که مرده کس زنه را میخوره دهنمو چسبوندم لای چاک کسش و زبونمو کردم تو کسش اون مزه شوری اب کسش و چشیدم با اینکه اولین بارم بود مزه کس رو میچشیدم ولی اصلا ازش بدم نیومد بلکه منو بیشتر و بیشتر تحریکم کرده بود تا کسشو بیشتر بخورم دیگه عین تو فیلمها هرچی دیده بودم رو روی کس ناز زهرا انجام دادم زهرا هم داشت بینهیات کیف میکرد و هی با اه و ناله میگفت وای حمید دیونم میکنی اخ وای کسمو بخور کسمو بخور همش ناله میکرد و میگفت کسمو بخور بلیسش کسم مال توه اخ ای جون منم دیگه انگار حرفه ای بودم تو کس لیسی تصمیم گرفتم مثل تو فبلمها سوراخ کونشم بلیسم زبونمو بردم روی سوراخ کونش وای که چه کونی چه کونی دیونه کننده بود برام دیگه واقعا داشتم خودکشی میکردم کس و کونشو باهم میلیسیدم زهرا دیگه داشت جیغ میزد از خوشی هی سرمو روی کسش فشار میداد و ناله میزد که یهوئی به ارگاسم رسید و پندتا جیغ کوتاه و خفیف کشیدو سرمو بین پاهاش فشار میداد بدنشو هی منقبض میشد که فهمیدم یه ارگاسم فوق العاده رو تجربه کرده یه چند ثانیه ای سرم بین پاهاش بود منم کیف میکردم از رونهای تپل و گوشتیش کسشو میبوسیدم و زهرا با هر بوسم به کسش ناله میکرد البته بوسه هام روی چوچوله اش بود تمام صورتم خیس شده بود از اب کس زهرا زهرا یکمی بیحال شده بود که پاهاشو گرفتم از هم باز کردم کیرمو گذاشتم دم کسش و گفتم دوست دارم بکنمت زهرا خانم و کیرمو کردم تو کسش زهرا یه اخخخخخخ گفت و منم دیگه حالیم نبود کیرم برای اولین بار داشت مزه کس کردنو میچشید داشتم محکم میکردمش زهرا هی اخ و اوخ میکرد و میگفت تورو خدا یواشتر یواشتر هی میگفت اخ کسم اخ کسم وای کسم جر خوردم یواشتر یواشتر ولی من حالیم نبود و داشتم وحشیانه میکردمش نمیدونم چند دقیقه شد که منم داشتم ارضا میشدم که دیگه تندتر کسشو کردم لحظه اخری که نزدیک بود ابم بیاد و کشیدم بیرون و یه اه بلندی کشیدم و همزمان ابم پاچید رو شکم و سینه های زهرا و افتادم روش نفس نفس میزدم وای که عجب لذت فوق العاده ای رو تجربه کرده بودم واقعا بینظیر بود اولین تجربه کس کردنم روی بدن نرم لطیف زهرا ولو شده بودم و جون نداشتم بلند بشم و نفس نفس میزدم که یهوئی انگار مغزم به کار افتاد چکار کردم زودی از روی بدن زهرا بلند شدم زهرا هم که اونم داشت نفس نفس میزد و تو حال لذت گائیده شدنش بود وقتی دید من مثل جن زده ها از روش بلند شدم و شوکه هستم فهمید چمه زودی منو گرفت دوباره خوابوند رو خودش گفت هیچی نیست حمید جون هیچی نیست نترس عزیزم ما با هم انجامش دادیم نترس نترس سرمو تو بغلش گرفته بود و نوازشم میکرد و دلداریم میداد نمیدونستم چم شده بود نزدیک بود بزنم زیر گریه . حالم بعد از کردن کس زهرا دگرگون شده بود نمیدونستم باید چکار کنم گیج و در مونده شده بودم همیشه وقتی فیلم سکسی میدیدم فکر میکردم وقتی با یه زن بخوابم سر حال میشم ولی الان یه بغضی توی گلوم گیر کرده بود نمیدونستم چرا ولی زهرا همش نوازشم میکرد و میبوسیدم و قربون صدقم میرفت تا اینکه یکمی حالم بهتر شد و فکر کردم اگر خب زهرا نمیخواست هرگز چنین چیزی رخ نمیداد و این ارومم میکرد زهرا گفت حمید جون نترس عزیزم من باعث شدم تا این اتفاق بیافته تو مقصر نبودی ولی حالا که تونستیم با هم این همه لذت ببریم ازت یه خواهشی دارم گفتم چه خواهشی زهرا بهم گفت اول اینکه این ماجرا باید فقط بین من و تو مخفی بمونه با هیچ کسی درمیون نزاری گفتم چشم بعد گفت من ازت یه خواهش دیگه ای هم
2.7K views11:59
باز کردن / نظر دهید