دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

@dastansara_jensi

لوگوی کانال تلگرام dastansara_jensi — @dastansara_jensi D
آدرس کانال: @dastansara_jensi
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 17
توضیحات از کانال

#



‌‌











‌`
`
`

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 6

2021-09-13 23:10:07 یه پسربچه ژاپنی داره مامانشو میکنه و پدره هم داره ازشون فیلم میگیره
چ تلمبه هایی میزنه با این سن کمش

مشاهده فیلم
مشاهده فیلم
448 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:10
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 23:05:04 فیلم گاییدن ۲تا دختر دهه هشتادی تو پراید میگن زود باش الان بابام زنگ‌میزنه

https://t.me/Cdxgycbot?start=v_613d0494f3432
731 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:05
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 23:00:06 سِکس زن با حجاب افغانی با طالبان ۴ نفری به زور از کون میکننش

https://t.me/Cdxgycbot?start=v_613d049aba7c1
705 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:00
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 22:55:07 سک‌س مادر با پسر اوردم براتون، عالیه از دست ندید
https://t.me/Vhfdcgbot?start=v_613e53afbce97
712 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 19:55
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 22:50:03 پرده زنی عروس ۱۷ ساله

https://t.me/Cdxgycbot?start=v_613fa34eb2bcf
723 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 19:50
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 22:45:05 کم سن قشنگ تنگه تنگه ک.ی.ر زوری میره تو

•••••تمــــاشـــا کـــنـیــد••••
@kamsen10
403 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 19:45
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 22:40:08 حوصلم سر رفته، یکی بیاد سک.س چت کنیم ( #دخترم )
همین الان بیا پروفایلتو تکمیل کن و با کلی دختر پسر حشری چت کن
633 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 19:40
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 22:35:03 وطـنـی‌خـردسـال
کــ.یر کلفتشو میکنه ت کــ.ون دختر خردسال
چه جیغییی میکشعههه

مُـشـاهِـده فیـلـم
مُـشـاهِـده فیـلـم
786 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 19:35
باز کردن / نظر دهید
2021-09-13 22:30:07 سک.ص ایرانی پدر با دختر دبیرستانی دختره میگه یواش ایییی اروم بکن

مشاهده فیلم وطنی
مشاهده فیلم وطنی

کصشو جر داد
➣★ @ZpPorN ↯↯↯
408 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-12 12:07:57 #زندایی_سیما_وسکس_لابه_لای_در

اسم من حمید هست و داستانی که می نویسم عین واقعیته..چند من سه تا دایی دارم و سیما زن دایی بزرگمه ..یه سال دای کوچیکه من با زنش رفته بودن کربلا موقع بر گشتن ،اینو هم بگم همه دایی هام تو خونه پدربزرگم زندگی میکنن که خونه خیلی بزرگیه..خلاصه زن دایی سیما تنها کسی بود که نرفته بود منم رفته بودم خونه پدر بزرگم که با ماشینم همراهیشون کنم که دیدم فقط زن دایی م اونجاست..وقتی منو دید خوشحال شد وـگفت منو هم با خودت میبری که گفتم اماده شو...اینو بگم ک من از بچگی شنیده بودم که زندایی من اینکارس و فلان ولی فکر نمیکردم که یه روزی بتونم ترتیبشو بدم..خلاصه موقع سوار شدن اومد
جفتم نشست و وقتی که در رو بست بهش گفتم که در خرابه بزار من ببندم و خودم رو پهن کردم روش و سینه هاش رو حس میکردم و بعد از کلی معطلی در روبستم اونم انگار بدش نیومد..من تو راه به بهونه ی احوالپرسی،و خوش وبش دستم رو گذاشتم رو ران پاهاش و بهش حال میدادم..اونم که دوهزاریش افتاده بود باهام راه اومد ومثل اینکه حشری شده بود بهم گفت که حمیدجان بهتر نیست که منو برگردونی تا خونه رو اماده واسه بقیه وتا تو هستی منو کمک کنی،یه جواریی با زبون بی زبونی بهم فهموند که بریم تو خونه بقیه کارهاتوبکن منم از خدا خواسته پام رو گزاشتم رو پدال گاز به خونه که رسیدیم اوم مستقیم رفت
توی اتاقش ومنم کمی موندم تو حیاط بعد چنددقیقه رفتم پشت سرش و اروم از پشت بهش چسبیدم..با اینکه میدونستم اماده بود ولی یدفعه جا خورد واز جا پرید و خواست امتناع کنه..ولی منم با کلی ناز وعشوه شروع به ماساژ دادنش کردم واونم نسشته حال میکرد.راستش من استاد ماساژم..بعد از چند دقیقه بهش گفتم که پاشو تا کسی نیومد.اون خواست بلند نشه که من دو دستی از بغلاش گرفتم وبلندش کرد.راستش رو بخوایید نه اینکه اون نخواست ولی حسابی ترسیده بود.منم قول بهش دادم که کامل لباش رو درنیارم،اونم گفت که پس بیا پشت در بایستیم و اونجا واسم قنبل کنه که از لابه لای در بتونه همه چی رو ببینه
.منم فقط دامن و شلوارش رو پایین کشیدم وای که چه کون خوش فرم و تمیزی داشت کلی باهاش ور رفتم که اوم گفت زود باش تموش کن..منم اروم اروم کیرم رو فرستادم داخل کسش.اونم یه آهی کشید چ آهی..خلاصه منم اروم اروم تلمبه میزدم که یدفعه تصمیم گرفتم سینه هاش رو هم دربیارم.وای چه صحنه ای ،،سینه هاش رو در اوردم و گرفتم تودستم..تو همی حالت بلندش کردم از زمین به طوری که پاهاش تو هوا باشن و جیغ اونم در اومد هر چی خواستم حالت سکس رو عوض کنم اون نمیزاشت.خلاصه بعد از یه ربع خواست ابم بیاد که نزاشت توکسش خالی کنم و گفت بریزش و باسنم..منم همون کار رو کردم..بعد از اونم دوتایون رفتیم
دستشویی وخودمون رو تمیز کردیم و بعدش تو اتاق کلی همدیگه رو دستمالی کردیم و لب گرفتیم تا بعد نیم ساعت همه اومدن..از اون موقع به بعد من سکس های زیادی با سیما داشتم ،چه تو ماشین و چه خونه خالی که اگه شد واسه تون تعریف میکنم..بازم میگم که این داستان عین حقیقته
..حمید

نوشته:سعید

@dastansara_jensi
2.6K viewsTrx, 09:07
باز کردن / نظر دهید