دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

@dastansara_jensi

لوگوی کانال تلگرام dastansara_jensi — @dastansara_jensi D
آدرس کانال: @dastansara_jensi
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 17
توضیحات از کانال

#



‌‌











‌`
`
`

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2021-10-02 12:07:40 کردن_دختردایی

خاطره

خاطره من واقعی است. زمان انقلاب بود بدلیل اعتصاب عمومی من و خانواده به منزل دایی ام در شهریار رفته بودیم در زمستان وسیله گرمایشی کرسی بود و همه دور آن جمع میشدیم دختر دایی من به اسم منیر تازه داشت بالغ میشد و توجه منو بدجور به خودش جلب کرده بود زیر کرسی یک آن هوس اونو کردم و با پاهام باسنش رو لمس کردم که بلافاصله با حرکت تندی خودش رو جمع و جور کرد اما من دست بردار نبودم و مرتب سعی داشتم طوری قرار بگیرم که بتونم اون حرکت رو ادامه بدم هر روز همین عمل انجام میشد تا اینکه یه روز وقتی زیر کرسی نشسته بودم یک مرتبه خودش اومدو کنارم دراز کشید برادر کوچکترش بین ما قرار داشت من طبق معمول با پاهام قصد لمس کردنش رو داشتم و کیرم تا مرز انفجار راست شده بود وقتی پاهام رو بسمتش دراز کردم اون بر عکس همیشه پای منو لای پاهش گرفت و درست روی کوسش قرار داد معلوم بود عجیب شهوتی شده من کاملا شوکه شدم و برق شادی تو دلم جرقه زد اما بدلیل شلوغی محیط . نداشتن جای مناسب کردنش برام سخت و دشوار بود،چند روز بعد هوا کاملا سرد بود و اهل خونه برای پختن نان در تنور دور هم جمع شده بودن من از بیرون اومدم و یکراست رفتم زیر کرسی تازه بدنم گرم شده بود که دیدم در باز شد و دختر دایی وارد شد و اومد زیر کرسی کنارم کسی تو اتاق نبود که بخواد مانع کارم بشه اما بهر حال یک ترسی توی وجود هر دومون بود اینبار بجای پاهها از دستم استفاده کردم و وقتی دیدم اون براحتی خودشو در اختیارم گذاشت جسارتم بیشتر شد و سعی کرده به کوسش برسم اونهم مقاومت نمیکرد و دستم رفت توی شلوارش و سریع رسید به لای کوس گرمش وای که چه حالی داشتم در یک آن دیدم دستش رو بسمت کیرم دراز کرد منهم کیرم رو که حدود 18 سانتی میشد از توی شلوار بیرون کشیدم و دستش دادم با انگشتم کوس خیسش رو نوازش میکردم اونم کیرم رو که انگار بزرگیش براش تعجب آور بود مرتب مالش میداد تا اینکه احساس کردم یکدفعه شل شد مثل اینکه ارضا شد و کیرم رو ول کرد و بلند شد رفت این قضیه منو بدجوری پکر کرد و مدام بخاطر سهل انگار در کردنش خودم رو سرزنش میکردم بدلیل کار پدرم مجبور شدیم به تهران بر گردیم من مدام تو فکر منیر بودم تا اینکه حدود سه ماه بعد باز به منزل دایی رفتیم انگار زن دایی و بچه ها خونه نبودن فقط دایی و منیر تنها منونده بودنند برق شادی توی دلم افتاد منیر داشت توی آشپزخانه غذا میپخت نسبت به سه ماه قبل بزرگتر شده بود لباس گشادی به تن داشت که نمیشد سایز بدنش رو بخوبی حدس زد فقط میدیدم که کونش عجیب جلب توجه میکنه در یک فرصت خوب بهش نزدیک شدم و در گوشش گفتم ماشالله خوب بزرگ شدی و بهش چسبیدم و سینه هاش رو از پشت لمس کردم وای خدای من انگار دو تا لیموی بزرگ آبدار تو دستانم قرار گرفته بود از شدت شهوت نمیدونستم چیکار کنم که یکدفعه خودشو از دستانم بیرون کشید و رفت اما من دیگه نمیتونستم طاقت بیارم دایی من یک مغازه داشت که یک درش توی حیاط باز میشد ،دیدم منیر داره میره تو مغازه برای برداشتن مواد غذایی تا داخل شد من هم فرصت رو غنیمت شمرده پشت سرش رفتم تو مغازه و همینطور که داشت از تو قفسه جنس برمیداشت از پشت بغلش کردم دیگه عکس العمل نشون نداد و خودشود در اختیارم گذاشت سینه هاشو میمالیدم و کونش رو چسبونده بودم به کیرم دقیقا یک ربع به همین منوال گذشت تا اینکه دستم رو بردم و زیپ شلوارش رو کشیدم پائین و دستم رو کردم توی شورتش این وای کوسش مو در آورده بود ولی من با تجربه ای که قبلا داشتم زیاد کوسش رو لمس نکردم سریع کیرم رو از توی شلوارم بیرن اوردم و در یک آن شلوارش رو تا زانو کشیدم پائین و با تف زدن به کیرم از عقب مشغول کردنش شدم اونم معلوم بود خیلی خوشش اومده اصلا حرفی نیزد کیرم رو گذاشتم لای پاهش و شروع به عقب و جلو کردن شدم که با فشار زیاد آبم رو ریختم لای پاهش دیگه خودم رو خلاص کرده بودم و کار باقی نمانده بود سریع شلوارم رو بالا کشیدم و اونهم خودشو با شورتش پاک کرد و اصلا هم حرفی رد و بدل نشد اینطوری بود که بلاخره دختر دایی جون رو کردم یادش بخیر.....


نوشته: علی

@dastansara_jensi
1.6K viewsTrx, 09:07
باز کردن / نظر دهید
2021-09-27 17:32:46 خواهر_زن_حشری_من




سلام من سروشم میخام از اولین سکس به جز زنم براتون بگم من دو تا خواهرزن دارم که کوچیکه خیلی حشریه داستان از اونجا شروع شد که شوهر زینب{اسمش زینب ست}واسه ماموریت یه ماهی رفت ماموریت از اونجا که با زن من خیلی جوره قرار شد برم شهرشون وبیارم خونمون اخه دویست کیلومتری با هم فاصله داریم صبح زود راه افتادم سمت شهرشون حدودای ده رسیدم خونشون دیدم هنوز اماده نیست گفت تا یه استراحتی کنی منم یه دوش بگیرم بریم منم دراز کشیدم تازه داشت چشام گرم میشدکه دیدم یه صدایی از حموم میاد اروم بلند شدم دیدم بلللللللللللللههههه خواهرزن محترم از غیبت شوهره استفاده کرده ودوست پسرشو اورده خونه ولی انتظار نداشته من به اون زودی برسم خونش ... داشتم یواشکی از در دید میزدم که گفت بریم اتاق زود پریدم ودراز کشیدم اول زینب اومد بیرون دوبار صدام کرد منم حسابی خودمو زدم به خواب وقتی مطمن شد خابم به پسره که حدودا 25ساله بود اشاره کرد اونم یواش رفت اتاق خواب مصی هم پشت سرش وقتی دیدم اخخخ واوووفشون بلند شد یواش وب کمو برداشتم رفتم سمت اتاق از پنجره ای که بالای در بود کم کم ازشون فیلم گرفتم اول مصی کیر علی رو گرفت دستش وبا یک ولع خاص چپوند دهنش یک ساکی میزد که کیرم داشت پر میکشید واسش بعد سگی خابیدن وخوردن شروع شد تو این اوضا که کامل داشتم فیلم میگرفتم فکری به سرم زد وقتی کس لیسی و ساک تموم شد همینکه علی دمرش کرد و گذاشت تو کسش اومدم پایین رفتم جام دراز کشیدم و مصی رو صدا کردم طوری از رو کیر علی پرید پایین ولباس تنش کرد که باید سرعتش تو کتاب گینس نوشته بشه وقتی اومد بیرون کامل مشخص بود که داره به همه کسم فحش میده گفت بیدار شدی سروش گفتم اره چون نمیخاستم بفهمه که خبر دارم گفتم میرم بنزین بزنم بیام تا اومدم بیرون علی رو راهی کرد ورفت تو
تا برگشتم خونه دیدم اماده شده ولی کامل مشخص بود داره واسه کیر میمیره بالاخره راه افتادیم وسط راه وب کمو کشیدم بیرون دادم دست مصی بهش گفتم یک کلیپ باحال توش هست نگاه کن تا دکمه وب کمو زد وکیر علی تو دهنشو دید 5دقیقه ای خشکش زد ولی کمی خودشو جمع کرد وقتی دید کارازکار گذشته گفت پس عمدا وسط کار صدام کردی خندیدم و گفتم اخه اگه علی کامل میکردت به من حال کامل نمیدادی خندید گفت اگه سختم نیست برگردیم خونه گفتم واسه چی گفتش میخام حال اساسی بهت بدم تا داشتیم برمیگشتیم دکمه شلوارمو باز کرد کیر کلفتم که دیگه داشت خودشو جر میداد رو گرفت تودستش یه وووااااااااااییییی گفت وبدش گفت که این از کیر علی وشوهرش بزرگتره تا برسیم خونه حسابی ساک زد واشک سروش کوچولو رو دراورد بااینکه بیشتر اب کیرمو خورد بازم لباسام کثیف شد وقتی رسیدیم جلو خونه با کنترل درو زد ورفتیم داخل از پارکینگ تا اتاق تو بغلم بود تو اتاق اول لباسهامو در اوردم و دراز کشیدم رو تخت اروم نشست کنار تخت وباز شرو کرد به خوردن دوباره کیرم شق کرد گفتم حالا سگی برگشت وقتی زبونمو گذاشتم رو کسش اووووووووووووف کوره اجرپزی بود اتش داشت میزد بیرون ده دقیقه ای کس وکونشو لیسیدم بعد خابوندمش رو تخت پاهاشو داد بالا اول کمی با سر کیرم کشیدم رو لبای کسش بعد یهو چپوندم تو کسش یک جیغی کشید که فکر کنم همسایشونم فهمید کردن تو کسش شروع کردم تلمبه زدن بعد ده دقیقه گفتم میخام بزارم کونت اولش قبول نمیکرد گفت با اینکه کیر علی نصف کیر منه نذاشته بذاره کونش ولی من عاشق کونش بودم گفتم نترس طوری میزارم کونت که کمتر دردت بیاد بعد رفتم از اشپزخونه روغن مایع رو اوردم با شکم خابوندمش رو تخت مقداری ریختم رو کونش وشروع کردم ماساز دادن با انگشتم روغنو میکردم سوراخ کونش اونم طوری اخخخخخخواوووووووووفففففف میکرد که نگو بعداز کمی مالیدن کمی هم روغن مالیدم به کیرمو دو تا بالش گذاشتم زیر شکمش اول با سر کیرم کمی مالوندم بعد تا نصفه کیرم کردم تو کونش باز جیغ کشید وشروع کرد به گریه یک دقیقه ای گریه میکرد ولی یواش یواش شروع کرد ااااففففففففف واووووووووف داشتم تلمبه میزدم وبا دستم کسشو میمالوندم که دیدم دستم خیس شد فهمیدم ارضا شده منم تلمبه رو سریترش کردم وابمو ریختم تو کونش وخابیدم روش زیر سنگینیم کونشو تکون میداد وبا اب تو کونش بازی میکرد نیم ساعتی روش خابیدمو بلند شدم گفتم پاشو حاضر شو بریم یک بوس محکم از لبم گرفت وگفت درسته کونمو جر دادی ولی ممنون تا حالا نه شوهرم نه علی اینطور ارضام نکرده بودن عصر بود که رسیدیم خونه ما تو مدتی که خونه ما بود چند بارم باهم حال کردیم که اگه خواستید براتون تعریف میکنم........

@dastansara_jensi
692 viewsTrx, 14:32
باز کردن / نظر دهید
2021-09-27 17:31:54 یه_سکس_خوب_بادوس_دخترم





سلام خدمت همه دوستان عزیز من امیر هستم این داستان کاملا واقعی هست .مت قدم ۱۸۱ وزنم ۶۰ کیرم ۱۸ سانت سنم ۲۵ یک روز که از دانشگاه بر میگشتم توی مسیر دختری دم ایستگاه اتوبوس وایساده بود .این (موضوع مال مرداد ۹۶ هست ) چون هوا گرم بود خیلی از این دختر که اسمش نیلوفر بود خواهش کردم سوار شه یعنی در واقع بتونم مخ بزنم با کلی چرب زبونی گفتم من سمت میرداماد میرم تا به مسری بزارین در خدمتتون باشم که قبول کرد سوار شد خونشون سمت ونک بود تو راه کلی هر زدیم و از دانشگاه واینا گفتیم تا یکم اوکی تر شد باهام و سرد نبود ،به ونک که رسیدیم خواست پیاده شه شمارشو گرفتمو دست دادیم و پیاده شد شب کلی صحبت تو تلگرامو اینا تا کم کم دلش راضی شد که دوست باشیم باهم بعد از ۱ ماه دوستی گاهی شب ها شیطنت میکردیم جفتمون ولی حرف از سکس نمیزدیم تا اینکه اواسط شهریور قرار شد ناهار بریم سمت جاده چالوس ویه رساوران غذا بخوریم رفتیم توراه کلی خندیدیم دستشو بوس میکردم قربون صدقش میرفتم تا رسیدیم چالوس ناهارو خوردیم قلیون کشیدیم موقع برگشت بود یکم حس شیطنت داشتم دستمو میزاشتم رو پاش از رون تا زانوشو هی دست میکشیدم (نیلوفر قدش۱۷۳ بود وزنش ۵۳ سینه هاش۷۵ ۷۰ بود ) بهش گفتم نیلوفر ازت یه خاسته ای داشتم میشه گاهی باهام شیطنت داشته باشیم اگه تو ام دلت رازی باشه گفت تا چه حدی باشه گفتم همین تو ماشین مالیدنو اینا چیزی نگفت حسی که خودشم رضایت داشت اروم دستمو تا سمت کوصش بردم از رو ساپورت اروم دست کشیدم وسط کوصش یکم پاهاش شول کر خجالت میکشید بعد یکم مالش دستشو اوردم سمت کیرم که اونم یکم اروم میمالید تا رسیدیم خونه شبش کلی تکس میگفت خیلی داغ کرده بودم گفتم منم خیلی تا بعد کلی صحبت راضیش کردم یه جلسه باهم سکس داشته باشیم تا اینکه از یکی از دوستام خونشو واس چند ساعت گرفتم که مجرد بود کلی استرس داشتم رفتم دنبال نیلوفر به خودش خیلی رسیده بود اونم یکم میترسیدو دل هوره داشت رفتیم خونه دوستم کیلیدو گرفته بودم درو باز کردیم رفتیم داخل اول همونجوری روی مبل تو بغل هم بودیم یکم جفتمون کپ بودیم بعد اروم صورتشو گرفتم سمت خودم اروم لبمو گزاشتم رو لبش اروم همو میبوسیدیم دستمو بوردم سمت سینش از رو مانوش سینشو میمالیدم دستمو از زیر بدم سینشو گرفتم گرد بود خیلیی برجسته نبود ولی حس قشنگی داشت اروم اروم لباساشو دراوردم اونم مال منو دراورد رفتیم سمت اتاق رو تخت خوابوندمش پاشو باز کردم اروم شروع کردم براش خوردن تا دیگه اهو نالش بالا رفته بود که کیرمو بوردم سمت صورتش گفت من از این کار بدم میاد عشقم میشه نکنم اینکارو قبول کردم چون دختر بود به حالت سگی خوابید کرم برداشتم سوراخ کونشو چرب کردم کیر خودمم چرب کردم گزاشتم دم سوراخش اروم کصشو میمالیدم خیلی تنگ بود هرکار کردم تو نمیرفت دردش میومد میخاست بره خودشو میداد جلو یکم انگشت کردم تا جا باز کنه اروم گزاشتم کمرشو سفت گرفتم سر کیرمو کردم تو که یه جیغ زد گففت درد دارم درش بیار کمرشو بوس میکردم قربون صدقش رفتم گفتم جا باز میکنه یکم گذشت همینجوری اروم اروم این کارو ادامه دادم تا نصف کیرم توش بود اروم عقب جلو کردم سینش میمالیدم خیلی درد داششت تا براش ادی بود ولی میگف امیر دارم میسوزم نمیدونم بعد ۳۰ ۳۵ دقیقه ابم اومد ریختم لای سینش کیرمو که دراورده بودم یکم خون بود یکم جا باز کرده بود بافتای پشتش نزاشتم ببینه بترسه رفتیم خودمونو شستیم دوباره بوسو بغل اومدیم از خونه بیرون یه دوتا اب میوه خوردیم . بعد این قضیه ۳بار دیگه سکس کردیم که اگه خوشت ون اومد براتون مینویسم ممنون خوندین و ببخشین طولانی شد .


نوشته: Amir17.17

@dastansara_jensi
610 viewsTrx, 14:31
باز کردن / نظر دهید
2021-09-27 17:31:39 سکس_سه_نفری_باجناق_ودوست_دخترش




سلام من جابر هستم
این سومین بار دارم داستان میفرستم اما نمیدونم چرا تو سایت نمیاد
این داستان برمیگرده به سه سال پیش
من یه باجناق دارم که خیلی باهاش میرفتم قلیون سرا و همونجاا با هم گپ میزدیم
اوایل حرفای سکسی ما محدود شده بود به حرف زدن درباره فامیلای خانم هامون
اما کم کم حرفهای خصوصی تر درباره تجربیات سکسی به هم میزدیم
یک بار تو حرفام از طولانی بودن زمان سکسم و اینکه گاهی اوقات اینقدر سکسم طولانی میشه که ادامه نمیدم باهاش صحبت کردم.
چند روز از این موضوع گذشته بود که بهم گفت آریا شاگردش رو میشناسی؟؟ منم گفتم آره
بهم گفت من حدود یک سال با مادر آریا رفیقم.
من که وقتی اینو ازش شنیدم مغزم سوت کشید، چرا که من حتی یکبار ندیده بودم این زن سر تو کوچه بالا بیاره به کسی نگاه کنه.
بهش گفتم چجوری مخش رو زدی که برام توضیح داد مشکل جنسی شوهرش و آغدم امکان نزدیکی خوب برای اون باعث شد بیاد سراغم.
بگذریم یه روز که باجناق داشت از کارایی که با مادر آریا کرده میگفت گفت که مادر آریا از من سکس سه نفره می خواد.
منم تو تو ذهنم اومدی و تو رو پیشنهاد دادم.
منم از خدا خواسته گفتم باشه مشکلی نیست.
قرار گذاشتیم فرداییش با هم بریم سمت دریا و یه اتاق کرایه کنیم، 
قبول کرد و فردا با ماشین رفتم دنبالشون که بیرون شهر منتظرم بودن
تا خود اون خونه ای که به زحمت کرایه کردیم و مرده گیر داده بود شناسنامه می خوام هیچ صدایی از مادر آریا در نیومد
حتی گاهی حس میکردم ناراضیه
اما بعدش بهم گفت که استرس داشته و میترسیده
وقتی رفتیم تو خونه با باجناق رفتن تو یه اتاق و من تو سالن موندم تا ببینم چی میشه
بعداز ده دقیقه باجناق صدام زد رفتم تو و وقتی بدن سفیدش رو دیدم برق از سرم پرید 
مادر آریا مربی بدنسازی با چهره ای برنزه و بدنی میزان و فوق العاده خوش تراش بودکه من نتونسته بودم از پشت لباسهای سنگینی که میپوشید تشخیصص بدم


صدام کرد و گفت بیا ببینم چی داری اینقد ازش تعریف میکنن
شلوارمو در آوردم و رفتم جلوش سرپا ایستادم
دستش رو آورد جلو و شورتمو کشید پایین و کیرم رو کشید سمت دهانش و شروع کرد به ساک زدن کیر دوتایی مون
حسابی از دیدن باسن سکسی ش وقتی دراز کشیده بود و ساک میزد حال میکردم
رو تخت برگشت و گفت جی جی هام مال شما، ما هم شروع کردیم به خوردن سینه هاش دستم رو بردم سمت کسش و با دست تحریکش کردم کم کم صدای ناله ش میومد که سرموقع حل داد سمت کسش منم که عاشق خوردن کس بودم دیوونش کردم دیگه جیغ میزد
شروع کردم به کردن و اون هم همینجور جیغ و ناله میزد
باجناق هم داشت از لب میگرفت و بیشتر تحریکش میکرد که بهش گفت از عقب بذار باجناقم شاخ در آورده بود گفت تو این یک سال یک بار هم اجازه ندادی از عقب بکنمت المیگی از عقب بذار با یه کیر تو کست 
گفت می خوام الان
گفتم من از عقب بکنم گفت نه تو کیرت بزرگ جرم میده و نذاشت
من رفتم پایین و اون اومد رو من و از جلو کردمش و باجناق شروع کرد به فشار دادن کیر دم سوراخ کونش وااآاای نمیدونین چه حالی میداد وقتی کیر باجناق با کیرم از پشت یه پرده برخورد میکردد
دو دقیقه نشده بود که باجناق کارش تموم شد و آبشو ریخت تو سوراخ کونش 
باجناق گفت من شما رو تنها میذارم و دوباره میام 
وقتی رفت بیرون مامان آریا زیر گوشم گفت خیلی زود کارش تموم میشه من باز می خوام
گفتم من پیشتم نترس 
تو هر پوزیشنی که بلد بودم کردمش و اونروز چون واقعا داشتم از حس دو طرفه ما لذت می بردم سکسم چهل دقیقه طول کشید
ازش خواستم از عقب بکنمش و تو اوج لذت قبول کرد
وقتی گذاشتم تو کونش باجناق که هی میرفت و میومد گفت دوباره بیام و اون قبول کرد که باجناق از جلو و من از عقب بکنیمش 
واقعا فریاد میزد و می ترسیدم که کسی متوجه بشه
آبم داشت میومد که بیرون کشیدم و گفتم آبشو چیکار کنم گفت بیار میخورمش
باحناق از حسودی داشت دق میکردد


گفت مال منو چرا نخوردی گفت هییییییییس
کیرم رو اونقدر مکید تا تمام آیم خارج شد
بعداز اون ماجرا اون دیگه سه نفره نمی خواست و فقط با من میپریدتا امروز


نوشته: جابر

@dastansara_jensi
545 viewsTrx, 14:31
باز کردن / نظر دهید
2021-09-26 17:14:50 لـ.ز دوتا دختر حشـ. ری وطنی ک‍.ـ.ص دوستشو لی‍.س میزنه میگه جوون

مشاهده فیلم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastansara_jensi
1.5K viewsTrx, 14:14
باز کردن / نظر دهید
2021-09-26 17:13:51 طاها و نیما




سلام
نیما هستم 19 ساله اهل شمال.182 قدم و 80 وزنم.از بچگی هم درس خون بودم و هم شیطون و دنبال دختر بازی.اولین سکس زندگیم تو سن 15سالگی اتفاق افتاد.از بچگی فقط به دخترا فکر می کردم و سکس باهاشونو تو ذهنم تجربه می کردم تا اینکه تو 15سالگی با یه چهره ی جدید تو مدرسه روبرو شدم.یه پسر سفید با بدن پر و موهای خرمایی با یه کون گرد و ژله ای به اسم طاها.تو همون بار اول که دیدمش گفتم باید اینو بکنم.از خوش شانسی من اون درسش ضعیف بود و من هم شاگرد اول.مدرسه هم جمعه ها کلاس برگزار میکرد که بچه زرنگ ها به ضعیف تر ها درس یاد بدن.چند هفته گذشت و من رفته رفته اونو بیشتر دست مالی می کردم.از دست زدن به کمر رفته رفته رسید به مالیدن رون و از پشت چسبیدن و مالوندن کیرم به اون کون نرم.البته اون همه رو شوخی به حساب میاورد.مشکل من این بود که غیر از طاها،یک نفر دیگه هم بود که مزاحم بود.تول فکر کردم که به سعید هم بگم و با هم بکنیمش ولی فکر کردم که این تیکه همش مال منه.پس منتظر یه غیبت از سعید بودم تا طاها خانم رو زن خودم کنم.بالاخره روز موعود رسید.پنج شنبه سعید بهم گفت که نمیتونه بیاد و من تو کونم عروسی بود.جمعه که وارد کلاس شدم،طاها رو نیمکت نشسته بود.گفتم:
-چه پسری
+سلام،خوبی؟
-مرسی،سعید نمیاد...منم و تو،مواظب باش
خندید و گفت:
+شروع کنیم؟
-ولش کن درس رو...بیا امروز استراحت کنیم.
از اونجایی که اون کون ژله ایش گشاد بود سریع قبول کرد و گفت خب چی کار کنیم؟
-کیرمونو دربیاریم مال هر کی بزرگ تر بود اربابه
خندید و گفت بی ادب...جدی میگم
-منم جدی میگم...ناز نکن دربیار
+چرا اخه؟
-می خوام بکنمت چون
انتظار این حرف رو نداشت ولی بدش نیومد و یه لبخند کوچبک زد.منم تا چراغ سبزشو دیدم،سریع خودم کیرمو که داشت میترکید درآوردم و گرفتم تو دستم.وقتی کیرمو دید تعجب کرد و گفت صد درصد ارباب تویی.کیرشو که درآورد دیدم یه کیر نازک و کوچیک داره که انگار مال بچه هاس.گفتم بهش که بیاد کیرمو بگیره و بماله.اونم گوش کرد و کیرمو گرفته بود تو دستش و می مالید.
-دوس داری کیرمو؟
+اره...خیلی...چه بزرگه
-بوسش کن پس
اروم سر کیرمو بوس کرد و منم از فرصت استفاده کردم و کیرمو هل دادم تو دهنش...گرم بود و من داشتم دیوونه میشدم.کیر اونم شق شده بود که به زور 12سانت میشد.یکم دندون میزد ولی من رو ابرا بودم.آبم داشت میومد که کشیدم بیرون از دهنش.شلوارشو در آوردم و اون کون قلمبه یهو افتاد بیرون...وای که دیوونم میکرد.ارئم کونشو انگشت کردم.خیلی تنگ بود.اخ و اوخش رفت بالا و گفت که نمیدم و از این جور حرفا.تخماشو اط پشت مالیدم و حاشو خراب کردم و دیگه اخ و اوخش از روی لذت بود.یکم که گذشت حسابی گشادش کرده بودم و تا 3تا انگشت تو کونش بود.حالا دیگه نوبت اصل کاری بود.کیرمو با دست میزون کردم و سرشو کردم تو کونش.
+اووووووووف...درد داره...اووووف
-بالاخره کردمت...دیدی زن من شدی؟
+آره...جووووون...اخخخخخخ
دیگه اروم شروع کردم به تلمبه زدن...رفته رفته تند ترش میکردم و چند بار زدم به کونش که کون سفیدش سرخ شد.آبم داشت میومد که محکم بغلش کردمو کیرمو تا ته کردم تو کونش و کل آب کیرمو ریختم تو کونش.یه چند لحظه بی حرکت شدیم و لباشو آورد جلو و لزم لب گرفت.لباش نرم و داغ بود و شد اولین لب زندگیم.
کیرمو که از تو کونش در آوردم کونش مثل تونل باز یده بود و خیلی بد راه میرفت.بعد از این ماجرا دیگه فرصت پیش نیومد که بکنمش و این شد یکی از دو باری که گی کردم.
مرسی که خوندین


نوشته: نیما

@dastansara_jensi
1.5K viewsTrx, 14:13
باز کردن / نظر دهید
2021-09-26 17:13:37 گاییدن_زن_جیگر_توعروسی





سلام من فرزاد هستم. 31 سالمه و 2 ساله كه ازدواج كردم. من خيلي شهوتي هستم و عموما تو دوران قبل ازدواج هم هفته اي دو سه بار با دوست دخترام سكس داشتم. بعد از ازدواج زنم خيلي پا نمي ده و حداكثر هفته اي يه بار بهم كس مي ده ديگه ساك زدن و ... بماند. خاطره اي براتون تعريف مي كنم مربوط به ارديبهشت 93 است.


عروسي يكي از بستگانمان بود كه تو يه باغ بزرگ گرفته بودن. تو عروسي يه دختري رو ديدم كه خيلي خوشگل بود پرسيدم اين كيه؟ گفتن زهراست. باورم نمي شد. زهرا دختره يكي از فاميلهامون بود كه دماغ بزرگي داشت و يه بار شوهر كرده بود و طلاق گرفته بود و شنيده بودم كه دوباره شوهر كرده. گفتن دماغشو عمل كرده و زيبايي صورت هم عمل كرده. شوهرش يه مرد بدقيافه بود كه معلوم بود معتاده. تو مراسم حسابي هم عرق خورده بود. ديدم كه با زهرا رفتن تو ماشين و به زهرا هم عرق داد. برگشتن زهرا روبروي ما نشسته بود .و پاشو انداخته بود روي پاش. يه لباس راسته بلند پوشيده بود كه زيرش ساپورت مشكي پوشيده بود. چون حواسش نبود وقتي پاهاشو انداخته بود روي پاش تا زير رانش معلوم بود. يه لحظه فكر كردم اين خودشه كه من بايد امشب بگامش. رفتم تو نخش رفت كه برقصه و برقارو كه خاموش كردن من كه قيافه خوبي هم دارم رفتم كه برقصم و به بهانه اي هي خودمو به زهرا مي ماليدم. ديدم زهرا فهميد برگشت به سمت من و بهم لبخند زد بعد با هم رقصيديم و يه لحظه پشتشو به من كرد و من تو تاريكي و شلوغي از پشت بغلش كردم و احساس كردم كه كلفتي و برجستگي كيرمو روي بدنش و كونش حس كرده بود. در گوشش گفتم زهرا جون بيا بريم كنار ماشين من كارت دارم. فكر نمي كردم بياد ولي اومد. دستشو گرفتم و تو راه تا ماشين من كه پشت باغ بود تو بغلم بود اصلا تو حالت عادي نبود.و داشتم سينه ها شو مي ماليدم. به ماشين كه رسيديم بغلش كردم و لباشو بوسيدم. بعد به جعبه عقب ماشين تكيش دادم و لباسشو دادم بالا ساپورتش از اين نوع جورابي بود كه قيمت وسط رانش لخته. شرت سفيدي پاش بود. آرام شرتو كشيدم پايين و بدون مقدمه يه تف زدم سر كيرم و فرو كردم تو كسش. يه جيغ بلند زد كه من ترسيدم. خيلي تنگ بود. اصلا حاليش نبود چه بلايي دارم سرش مي آرم. فقط داشتم تلمبه مي زدم. چه كس تنگي داشت لامصب. اصلا انگار دو شوهرش نكرده بودنش . برش گردوندم و در سوراخ عقبشو با روغن براق كننده داشبورد چرب كردم و كيرمو دادم تو كونش . اصلا انگار كون نداده بود. خيلي آخ آخ كرد و جيغ كشيد تا رفت توش و قتي داشتم مي كردمش به خودم كفتم اين جگر حالش خوب بشه اصلا ديگه بهم نمي ده. سريع دوربين گوشيمو روشن كردم و از لحظه گاييدن كونش فيلم گرفتم. بعد برش گردوندم و در حال گاييدن كوسش هم ازش فيلم گرفتم. آخرش هم آبمون ريختم روي زمين بعد با گوشيش يه تك زنگ به خودم زدم تا شمارش بيفته. و بعد رفتم حدود 10 دقيقه بعد ديدم اونم اومد. بعد از شام يه مقدار حالش خوب شده بود و فهميده بود چه بلايي سرش آوردم. با يه نفرتي به من نگاه مي كرد. آخر مراسم از كنارش رد شدم گفت كثافت تو اون كاررو با من كردي پدريتو در مي آرم. بهش گفتم ايميلتو برام اس ام اس كن تا ديگه گه نخوري. ديدم اس ام اس كرد. منم رسيديم خونه چند تيكه از فيلمها رو براش فرستادم و بهش اس دادم كه نگاه كنه. بعد از چند دقيه جواب داد آشغال چي مي خواي از من؟ گفتم فردا تو مراسم پاتختي مي ياد زير زمين خونه پسر عموينا(پاتختي تو خونه پس عموم برگذار مي شد و مردا هم شركت مي كردن) مي ياي قسمت موتور خانه و يه كس و كون حسابي بهم مي دي و الا تو مراسم فيلما رو براي همه مي فرستم. فردا من از اول رفتم تو موتور خانه حدود 20 دقيقه بعد ديدم زهرا هم اومد پايين. يه كت آبي تنش بود با يه دامن بلند كه اونقدر تنگ بود كه نگو. گفتي چي از جونم مي خواي . گفتم سريع دامنتو در بيار دامنشو در آورد. سريع يه تف زدم سر كيرم و نشستم رو زمين و گفتم بيا بشين رو كيرم. با اكراه اومد و كسش كه خشك هم بود به زور كير كلفت منو تو خودش جا داد . داشت از درد مي مرد ولي اگه جيغ مي زد صداشو مي شنيدن. حساب از كس كردمش بعد برش گردوندم و گذاشتم تو كونش . بعد دوباره كردم كسش و هر چه تقلا كرد نذار كه آبمو بريزم تو كسش نتونست و آبمو با فشار زياد تو كسش خالي كردم. بعد بهش ادرس دفترمو دادم و گفتم پس فردا ساعت 3 بياد دفتر مي خوام جرش بدم. اونم گرفت و رفت. دو رو بعد اومد شركت و حسابي گاييدمش. به زوربهش گفتم بايد منشي من بشي و بعد از يه هفته تقلا شوهرشو راضي كرده بود و گفت موافقت كرده . الان از اون موقع منشي منه. البته بيشتر بهم كس و كون مي ده تا كاري انجام بده. اون تونسته جاي خالي كسو تو زندگيم پر كنه.


نوشته: فرزاد

@dastansara_jensi
1.3K viewsTrx, 14:13
باز کردن / نظر دهید
2021-09-26 17:13:25 زنداداش_کیر_دوست





سلام خدمت شما دوستام من امید 28 از تهران هستم حدود 2سال پیش بود که یک شب خونه تنها بودم که زن داداشم شروع کرد به اس دادن به گوشیم اولش خوب بود اما بعد از چند تا اس دادن شروع کرد به اسمس های سکسی نمیدئنم چی شد که به یک باره منم شروع کردم به جواب دادن که یک دفعه به جاهای باریک کشیده شد وحرف از خوردن کیرشد که اونم گفت من دوست دارم اون تازه باداداشم نامزد کرده بود فردای اون روز لحظه شماری میکردم از سر کار برگردم خونه بلخره ساعت5شدو امدم خونه از شانس خوب هم هیچکی خونه نبود اولش که همو دیدیم از خجالت اب شدیم اما بعد از چند دقیقع که رومون باز شد چشمامون رو یستیم از خجالت هم شروع کردیم به لب گرفتن بعد دستم رو کردم توی شرتش وشروع کردم به مالیدن کوسش و بعد حشری شده بود بعد اونم کیرمو گرفت تو دستش شروع کرد به مالیدن بعد از چند دقیقه لب گرفتن کیرم رو گرفت و شروع کرد به خوردن کارمون تموم شدو تا چند روزی که همدیگرو میدیدیم رومون نمیشد به هم نگاه کنیم 
تا یک هفته بعد که رفته بود خونه خودشون بهم اس داد کجایی منم جواب دادم خونه گفت کسی خونمون نیست تا شب میای پیشم منم که از خدا راضی بودم گفتم چرا نه اماده شدمو رفتم خونشون در زدم درو باز کردو رفتم تو دیدم با لباس تورتمام امد جلوم هیچ وقت اون لحظه رو از یادم نمیره تا چند لحظه هنگ بودم بهم گفت چیه گفتم هیچی شروع کردیم به لب بازی ولخت شدیم شروع کرد به خوردن کیرمو از خود بی خود شده بودم بعد گفتم اجازه میدی از عقب بکنم اول قبول نمیکرد بعد راضی شد کمی روغن بدن اورد مالیدم به اون کون سفیدو سفتش و کیرم و گذاشتم در سوراخشو شروع کردم به کردن اول ش کمی سرو صدا میکرد بعد یواش یواش شروع کردم به کردن از عقب خیلی حال میداد کم کم به نفس نفس افتاده بودیم که یک دفعه گفت بریز تو منم که از خدا خواسته ریختم تو افتادیم بغل هم نیم ساعتی و بعد رفتیم با هم دوش بگیریم که تو حموم هم یک بار دیگه ازعقب باز کردم بعد از اون هفته ای یکی دو بار با هم برنامه داشتیم داستان بعد رو از شب عروسی براتون میگم اگه دوست داشتین ........................ه


نوشته:‌ امید

@dastansara_jensi
1.2K viewsTrx, 14:13
باز کردن / نظر دهید
2021-09-26 17:13:09 فامیل_نزدیک_صاحبکارم






سلام من مهدی هستم 23ساله اندامی زیبایی دارم چند سالی بدن سازی کار میکنم حالا بریم سر اصل مطلب من یه روزی توی یکی از نانوایی های یه روستا کار میکردم روز اول که رفتم سرکار یه خانومی برای خرید نان اومد نانوایی یه خانومی با اندامی زیبا و چه کونی داشت این خانم یه همسری داره که هرماه یکباربه خونش میاد یدونه هم پسر 10ساله داره .من به اون خیلی خیره شدم اون روز 
چندماهی گذشت این خانم هم برای خرید نان می آمد تا که یه روزی من از شاطر اجازه کرفتم برم یه سیگار بخرم اومدنی اون جلوی در وایساده بود که ناگهانی با آن برخورد کردم کیرم خورد به کون اون زنه خیلی بد بهم نگا میکرد.اینم بگم ازفامیلای نزدیک صاحب نانوایی بود.تا که یه روز این نتونست بیاد نان بگیره زنگ زد به صاحب نانووایی گفت برام یه بسته نان بده بیاره شاگردت منظورش من بودم.ساعت هول هوش 12بود که بچه ها از مدرسه نیامده بودند صاحب نانوایی یه بسته نان آماده کرد گفت بده ببر به اون خانم من هم خونشون بلد بودم رفتم در زدم کوچه خیلی خلوت بود وقتی در باز کرد چادر سرش نبود رفت چادرش سرش بندازه بیاد بعد از چند دقیقه صدا زد بیا داخل بده به من نان هارو من رفتم داخل نون هارو دادم بهش راه افتادم که بیام بیرون گفت اقامهدی همسرم یه ماهی رفته ظرف شویی مون آب میده می تونی اون درست کنی منم گفت باشه یه نگاهی بکنم وقتی داخل خونه شدم رفتم سمت آشپز خانه خم شدم ببینم از کجا چکه میکنه دیدم باید با آچار ببندم درست میشه برگشتم بگم که یه آچار بیاره یه صحنه ی باور نکردنی دیم که خانومی بدون چادر باشلواری تنگ و بایه بلوزی که سینه هاش زده بیرون روبرو شدم.کیرم داشت میترکید همون لحظه اومد دستاشو گذاشت رو شونه هام لباشو جلو آورد باهم لب رفتیم بغلش کردم بردم روی مبلا خوابوندمش ولباساشو در آوردم و شروع به خوردن سینه هاش ادامه دادم آنقدر شهوتی شده بود که می گفت مهدی ترو خدا بذار تو کسم.شرتش رو که در آوردم چه کسی تپل رنگ برنزه ای داشت بعد شروع کردم به لیس زدن آن بعد از چند دقیقه که کیرم داشت میترکید آوردمش بیرون وچندضربه با کیرم زدم به کسش و آروم آروم گذاشتم داخلش آن قدر تند تند میزدم که اونم از هوش رفته بود حدود نیم ساعتی تلمبه زدم داشت آبم می یومد که کفتم کجا بریزم گفت بریز رو کسم من آبم ریختم رو کوسش بعد لباسامو زود پوشیدم چون نزدیک بود پسرش از مدرسه در بیاد زود از خونه خارج شدم و بعد از اون باهم سکس داشتیم تا الان شاید تا یه ماه دیگه برن از روستا به خاطر شغل شوهرش نمیدونم چیکار کنم حالا اولین داستانم بود.


نوشته: مهدی
@dastansara_jensi
1.4K viewsTrx, 14:13
باز کردن / نظر دهید
2021-09-20 11:44:59 این ویدیو رو بفرستید واسه پسرا ببینم چه واکنشی نشون میدن قشنگ این دیوص ابهت و ابرومون رو با یه فیلم گاییـ.:د

مشاهده فیلم
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastansara_jensi
8.5K viewsTrx, 08:44
باز کردن / نظر دهید