دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

@dastansara_jensi

لوگوی کانال تلگرام dastansara_jensi — @dastansara_jensi D
آدرس کانال: @dastansara_jensi
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 17
توضیحات از کانال

#



‌‌











‌`
`
`

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 3

2021-09-20 11:18:56 سکس_با_پسرعموی_شوهرم




سلام.اسم من هماست .۳۱ ساله ام یه فرزندم دارم .یکم تپلم باسن خوشگل و دلفریبی دارم 
میخوام یه خاطره لذت بخش همراه عذاب وجدان رو براتون بگم .
شوهرم یه پسرعموی مجرد داشت که معمولا باهاش تفریح میرفتیم .ارتباطمون با وایبر و ارسال پیام های معمولی آغاز شد تا کم کم به پیامهای سکسی کشید .
شوهرمن از لحاظ مبل جنسی سرد و من برعکس خیلی گرمم.
در ده سال زندگی مشترک ما ۱۵ بار رابطه از جلو داشتیم .
بقیه یا اقا کون میکرد یا لاپایی و ساک بیشتر از ابن نمیکشید.
وقتی به سعید گفتم قضیه رو تعجب کرد .چت های شبانه ما ادامه داشت تا یه روز منو به خونه مجردیش دعوت کرد .
خیلی میترسیدم ولی رفتم .وقتی رفتم اونجا از وحشت ضربا ن قلبم خیلی بالا بود و استرس زیاد داشتم 
ولی همین که دستای سعید نوازش وار رو صورت و چشامو لبام نشست اروم شدم کمی .
وفتی لباشو رو لبام گذاشت خیلی لذت بردم .گرم بود وپراحساس.


منم که تشنه بودم حسابی همراهیش کردم .
دستش اروم اروم پایین رفت واز یقه باز لباسم دستشو به ممه های ۸۵ م رسوند خیلی ماهرانه نوازش میداد .منم که حشریم خودم حرارت بدنمو حس میکردم خیلی بالاس به دزخواست سعید لباسمو در اوردم وسعید با دبدن سوتین قرمزم بیشتر از قبل حشری شد و گردن و ریرگلومو لیس میزد و با دوتا دستش سینه هامو فشار میداد همونجور زبونشو پایین پایین اورد تا بالاخره به کلوچه های خوشمزه رسید و اونا رو خورد .منم صدام رلته لود لالا و دلم میخواست اون کیر شق شده شو که ابنجور بهم فشار میاورد ببینم .
منم بادستم شورت رکابی پاشو دراوردم و کیر بزرگ و خوش تراشش زد بیرون 
سعیدم که ماهرانه سینه هامو میمکیدشلوارمو دراورد و با زبونش سراغ کسم رفت .همش قربون صدقه کسم میشد .و چندتا لیس زد من دلم مبخواست جیغ بزنم فکر نمیکردم ابنقدر بی حنبه باشم با چندتا لیس ابنجوری بشم واقعا استاد بود تو خوردن زبونشو تو کسم کرد ارضا شدم .
منم برای اینکه لطف سعید جبران کنم شروع کردم با ساک زدن .تو ساک زدن واقعا ماهر بودم سعیدم میگفت باساک ابم نمیاد ولی تا اون کیر خوش تراش و خوشمزشو تو دستم گرفتگ و اول کلاهک سرشو چندتا لیس زدم بعدم کم کم همه شو تو دهنم کردم و تا پیین بالا کردم دفعه سوم ابش اومد یکمش تو دهنم ریخت و بقیه شو تو صورت و لای سینه ام .خیلی لذت بخش بود سریع خودمو تمیز کردم اومدم خونه ولی عذاب وجدان برای شوهرم داشتم .
سعیدم اول همین طور بود بعد بهم دلداری داد و گفت وفتی شوهرت نه تو کست میزاره نه دوست داره کست و بخوره حقشه .
بعد از اونم چند مرتبه دیگه باهم رابطه داشتیم .در فرصتا بعدی مینویسم .


نوشته: هما
‌ @dastansara_jensi
8.2K viewsTrx, 08:18
باز کردن / نظر دهید
2021-09-20 11:18:40 شب عروسی با زنم

  

سلام من سامانم 29 سالمه و 1 ساله که ازدواج کردم ، قدم 178 و کیرمم تقریبا 18 سانته ، این قضیه برای 1 سال پیشه یعنی موقع ای که عروسی کردم ! از دوران دانشگاه سارا (زنم) ـو میشناختم خیلی با هم صمیمی بودیم ، اما بگم که با چند تا دختر دیگه هم بودم ، بالاخره بعد از چند سال تصمیم به ازدواج گرفتیم و... با هم رابطه نداشتیم ، من مشتاق بودم اما اون میگفتتا قبل نامزدی نه ، البته چند باری از هم لب گرفته بودیم و وقتی هم مست میشد و میفتاد تو بغلم ی خورده میمالوندمش!


خلاصه گذشت تا شب عروسی ، بعد از آتلیه با ماشین رفتیم تو باغی که مراسم بود ، طبق معمول دیر کرده بودم ! مهمونا قرار بود از ساعت 7:30 بیان و تازه 8:45 بود که ما رسیده بودیم ، همینطور تا وسطای مراسم گذشت تا گفتن وقت رقصه تانگوئه عروس و دوماده!! منم که البته بلد نبودم باس میرفتم دست سارا رو میگرفتم میاوردم وسط ، به هر سختی ای که بود رقصیدم و آخرش یهو دی جی ـهه برگشت گفت داماد باید عروسو ببوسه ، منم آروم لپای سارا رو بوسیدم اون خیلی خجالت کشید اما بعد دی جی گفت: از اینا نه! از اوناش و ی چشمک به من زد ! منم دلو جرئتمو جمع کردمو لباشو بوسیدم ، سارا که دیگه داشت از خجالت آب میشد!! به محض اینکه لبمو از رو لباش برداشتم رفت اونور باغ البته خیلی عادی و ریلکس رفت تا کسی فکر نکنه ناراحت شده ، اما من فهمیده بودم که ناراحت شده ، منم رفتم دنبالش ، گفتم چی شد؟ گفت آبرومونو بردی ! گفتم چرا؟ گفت خر خودتی اما لحن حرف زدنش جوری بود که معلوم بود حشری شده ، منم که نمیخواستم شبمون خراب بشه دستاشو گرفتم و بوس کردم و گفتم ببخشید فک نمیکردم ناراحت بشی عزیزم ، اونم به من با کلی اکراه دستمو گرفتو و رفتیم و مراسم ساعت 1 بود که مراسم تموم شد و ما برگشتیم خونه ی خودمون ، مامان و بابای من و اون تا نزدیکای 2 - 2:30 خونه ما بودن اما بعد رفتن و شب نموندن ، من سریع لباسامو عوض کردم و رفتم تو تخت ، سارا قبلا لباسای خونشو پوشیده بود و اومد کنار من خوابید ، دست راستشو گذاشت رو شونه ی راست بدنمو ی لب ازم گرفت منم خیلی داغ شدم و دستاشو گرفتمو کشیدمش رو خودم ، هی از هم لب میگرفتیم و تو اون حالت قشنگ چاک سینه هاش معلوم بود و سوتینم نداشت ، با خوشحالی بلوزشو در آوردم اول گردنشو خوردم تا رسیدم به سینه هاش سینه هاشو هم میمالوندم هم نوکشونو گاز میگرفتم ، که یهو آروم با کلی آه و ناله در گوشیم گفت جرم بده ناکس ، منم شلوار و شورتشو با هم کشیدم پایین چرخوندمش اول کسشو هی میخوردم تا اینکه دوباره گفت ناکس جرم بده ، زودباش! منم نامردی نکردم بلند شدم ، گفتم پشت کن به من ، گقت از کس نه از کون ، گفتم پشت کن حرف نباشه! برگشت و من کیرمو آروم از پشت گذاشتم دم کسش و آه و ناله هاش زیاد شد با دستش کسشو ی خورده باز تر کرد منم کیرمو فشار دادم به چیزی نخورد و دفعه بعد که آوردم بیرون و بردم تو ی جیغه خیلی بلند زد و از بغل کیرم خون میومد و فهمیدم پردش پاره شد بعد شروع کردم پشت سر هم تلمبه زدن ، حدودا 15 ربع تلمبه زدم گفتم بریزم توش؟ گفت گه خوردی بده بخورمش ، درآوردم کیرمو کرد تو دهنش چند تا جلق هم برام زد و تمام آبمو خورد . ی لب دیگه ازش گرفتمو گفتم عاشقتم ، اونم هیچی نگفت و گفتنم میخوام از پشت جرت بدم ، عزیزم ، معلوم بود دوست نداره اما گفت فقط یه امشب! با دستش باز کرد سوراخ کونشو و کیرمو فشار دادم تو خیلییییییییییی تنگ و داغ بود ، داشتم دیوونه میشدم ! میگفت نکن کسکش نکن درد داره و آه و ناله میکرد و من هی محکم تر تلبمه میزدم ، اونم با کسش ور میرفت اول آب اون اومد و بعد من 2 بار آبم اومدو هر 2 بار آبمو ریختم تو کسش ، بعدشم ی دور کسشو خوردم تا آبش اومد ، گفتم عزیزم دیگه فقط برا خودمی! تا صبح کنار هم لخت خوابیدیم و بعد از چند ماه که هر شب سکس داشتیم تصمیم به بچه دار شدن کردیم ، الانم زنم حاملس و منتظر پسرمونیم

نوشته:‌سامان
@dastansara_jensi
6.8K viewsTrx, 08:18
باز کردن / نظر دهید
2021-09-20 11:18:22 پگاه زن داییم
پگاه زنی بود سبزه با اندامی باریک و قدی متوسط و سبک وزن با اندامی خوش تراش.خیلی باهاش صمیمی بودم یعنی هر وقت خونشون بودم خیلی تحویلم میگرفت و با هم رابطه خوبی داشتیم.از من چند سالی کوچکتر بود.خودش وداییم تنها زندگی میکردن و بچه ای نداشتن.
یه روز که رفته بودم خونشون برای کمک به داییم رفتم که برم توالت در رو که باز کردم دیدم زنداییم روی توالت نشسته یه باره خوشکم زد هم من هم اون بیچاره انتظارش رو نداشت تو اون وضعیت با هم رو به رو بشیم برای چند ثانیه ای تو شوک بودیم یه باره چشمم افتاد پایین که به خودم اومدم و زود در و بستم.داییم تو اطاق خوابشون داشت قاب میزد به دیوار.من رفتم نشستم رو مبل و تنم یخ کرده بود.داییم صدام زد و گفت بیا کمک کن تا این کمد رو جا به جا کنیم بلند شدم رفتم کمکش پگاه که اومد بیرون خجالت میکشیدم نگاش کنم و سرم همش پایین بود.
اومد لباسش رو عوض کرد که بره باشگاه یه مانتو کنف کرم رنگ تنش کرد از کنار کمرش بند میخورد و پهلوش معلوم بود رنگ بدنش رو خیلی دوست داشتم سبزه روشن بود.بهش یواشی گفتم پگاه بدنت پیداس تا به نگاه کرد زود رفت تو اطاق درستش کرد و اومد بیرون بهم گفت تاپ ریرش کوتاه بود ممنون که گفتی والا نمیدونستم چی میشد.
طرز لباس پوشیدنش رو دوست داشتم خیلی راحت بود جلوی من راحت میگشت بدون اینکه بخواد خودشو بپوشونه.یه روز داییم گفت داره میره خرید کنه برو همراش من باید برم مغازه برای فردا شب تولد مادرشه و میخوان سولپرایزش کنن.منم حوصلم تو خونه سر رفته بود و لباسمو عوض کردم و آماده رفتن شدیم پگاه ماشینش رو اورد و دوتایی رفتیم بازار کلی خرید کردیم و رفتیم خونه مادرش.به خونه که رسیدیم اومد کلید بندازه در رو باز کنه هر چی دنبال کلید گشت پیداش نکرد و گفت مثله اینکه فراموش کردم کلید رو بیارم حالا چکار کنیم که یه باره گفت راستی میشه بری رو دیوار نگاه کنی که در قفله یا نه آخه مادرم بعضی اوقات که میره سر کار یادش میره درارو رو قفل کنه.منم دورچین دیوار رو پریدم گرفتم خودمو کشیدم رو دیوار و پریدم تو حیاط راست میگفت در قفل نبود.در رو باز کردم و اومد تو من وسایل رو اوردم تو و گذاشتم تو حیاط و گفت باید به اینجا هم برسم و یکم آب و جارو کنم.من جارو رو برداشتم که حیاط رو جارو کنم که گفت من میرم تو لباس عوض کنم خودم جارو میکنم اگه زحمتی نیست صندلی ها رو بیار تو منم رفتم صندلی ها رو بردم تو خونه. که یه باره دیدم یه دامن کوتاه بالای زانو کره تنش با یه تاپ بندی.خیلی راحت اومد رفت و شروع کرد جارو کردن.چه ساقهایه نازی داشت یه باره نمیدونم چی شده من و اون اونجا تنها بودیم و شاید....خلاصه کارم تمو شد و رفتم کمکش کنم تا رفتم رو به روش که بگم جار رو بده من تا جارو کنم وااااای چه دیدم لای پاش و شرت سفیدی که پاش بود دیونه شدم دستش رو گرفتم گفتم زندایی بلند شو برو تو میوه ها رو بشور اینطوری که تو نشستی داری جارو میکنی نه فکر خودتی نه من گفت چی شده مگه یه نگاهی یه لای پاش کردم و گفتم خودت ببین آخه نمیدونی من قلبم ضعیفه یه نگاهی به خودش انداخت و بلند شد قرمز شده بود از خجالت گفت خوب من میرم تو میوه ها رو میشورم و منم مشغول جارم کردن شدم تمو که شد داشتم آب پاشی میکردم که اومد بیرون گفت من میرم یه دوش بگیرم کارت تموم شد چایی رو آماده کردم از خودت پذیرایی کن تا بعد بریم گفتم باشه تو راحت باش.
@dastansara_jensi
6.0K viewsTrx, 08:18
باز کردن / نظر دهید
2021-09-20 11:18:09 دمش گرم خوب بهم حال داد

سلام امید هستم25ساله. داستانی که میخوام تعریف کنم برمیگرده به زمان سربازی که تهران بودم. قدم 175 وزنم 75 باچهره ای معمولی.توو خدمت پام از مچ در رفت برای اینکه بتونم مرخصی بگیرم خودموو زدم به موش مردگی و رفتم بیمارستان پاموو گچ گرفتم به زحمت تونستم 7روز استعلاجی بگیرم.یه جفت عصاء خریدم رفتم ترمینال جنوب برای ساعت 6 عصر بلیط گرفتم به مقصد شهرمون.سوار اتوبوس شدیم و کلا 20 نفر بودیم و قسمت انتهای اتوبوس خالی بود.اولین عوارضی اتوبان تهران .قم اتوبوسمون خراب شد و ایراد جزئی پیدا کرد.همه از اتوبوس پیدا شدیم منم با عصاء پیاده شدم. چنددقیقه ای که گذشت دیدم یه زنه تقریبا 33.34 ساله بااندامی مناسب و آرایشی نسبتا غلیظ . همینجور که راننده ماشین رو درست میکرد رفت سمت راننده و با خوشرویی ازش پرسید کی درست میشه عجله دارم..... همینجا بود که فهمیدم خانم اهل حاله.بدلیل اینکه داستان طولانی نشه از اینجا به بعد براتون خلاصه میکنم. آقایی شما باشین همونجا سرصحبت رو باهاش باز کردم بعد دعوتش کردم کیک ساندیس خوردیم شمارشوو گرفتم اسمش مریم بود.یه دختر 12ساله داشت و فکر میکنم مطلقه بود. شب توو مسیر زنگ زدم آمد کنارم عقب اتوبوس که فقط خودم بودم نشست. نیم ساعتی صحبت کردیم فهمیدم خانم خیلی حشریه منم یه سرباز کف کرده. و پایه هرخلافی هم هست (نشگی و چتی ) و کلی سینه هاش و کسشوو از زیر مالیدم آه آه میکرد اونم کیرمووو مالید. قول خونه خالی رو ازش گرفتم روز بعد که رسیدم شهرمون سریع گچ پاموو باز کردم و بارفیقم که اکثرا خونشون خالی بودهناهنگ کردم و بساط نشگی و چتی شب هم ردیف کردم.شب رفتم دنبال مریم جون و باهمون رفیقم نشستیم سه تایی نشه و چت کردیم یک ساعتی که گذشته منو مریم توو فضا بودیم لب تو لب شدیم پیچیدیم بهم.رفیقم هم بلندشد از اتاق رفت بیرون. رفتیم رو تخت یکنفره ی رفیقم خوابیدیم همیدگرو لخت کردیم شروع کردم مه مه های 75 رو خوردن آه نالش بلندشده بود. شما تصور کنید سرباز کف کرده که بودم توو فضا هم
بودم چ حالی به مریم حشری دادم.همه جاشوو لیس زدم.به کمر خوابید یه پاشم گذاشتم رو شونم.اوووووف جوووووون. کیرم که 17 سانت و خوش فرم هست. کردم توو کس پر آبش و شروع به تلمبه زدن کردم. مریم فقط اوووف اووووف و ناله میکرد 20 دقیقه ای تلمبه زدم آبم با فشار اومد ریختم روی شکم و سینه هاش.چون دستمال کاغذی نداشتیم مریم با شورتش منی هارو پاک کرد.منم رفتم به رفیقم یه تعارف زدم که بیا بکن. گفت نمیکنم حالا نمیدونم چرا. بعد که بامریم حرف میزدم میگفت پات شکسته بود دلم برات سوخت باهات دوست شدم ولی فکر نمیکردم بکن باشی خخخخخ. توو این 7روزی که مرخصی بودم 2بار دگه هم به همین ترتیب
هربار هم با یکی از رفیقام کردیمش.که اگر دوست داشته باشین داستان اونا هم براتون تعریف میکنم.بعداز خدمت هم چندباری تنهایی از کس و کون کردمش.خدا برکتش بده خوب بهم حال میداد.

@dastansara_jensi
5.9K viewsTrx, 08:18
باز کردن / نظر دهید
2021-09-18 05:30:02 350 فیلم آبدار و سسکی گذاشتم چنل زیر
https://t.me/joinchat/mSpgeOsLYhk2ODVk
287 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 02:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-18 02:43:50 فیلم خرد...سال ایرانی

مشاهده ی فیلم
مشاهده ی فیلم
مشاهده ی فیلم
80 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 23:43
باز کردن / نظر دهید
2021-09-17 23:52:28 کلی داستان صکسی ، مادر پسر و برادر خواهری چنل زیر

https://t.me/joinchat/B7hB7dUFF2dhOGRk
https://t.me/joinchat/B7hB7dUFF2dhOGRk

زود عضو بشید
342 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:52
باز کردن / نظر دهید
2021-09-17 23:40:41 لنگای یه دختر 11 سالع رو داده بالا و از پشت فرو میکنع توووش

مشاهده فیلم
مشاهده فیلم
200 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:40
باز کردن / نظر دهید
2021-09-17 23:30:06 مادر و پسر
برا پسر 12 ساله اش میخوره
اوففف

مشاهده ی فیلم
329 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-17 23:20:06 دختر و پسر 13 ساله ی ایرانی تو حموم شیطونی میکنن

مشاهده ی فیلم
360 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:20
باز کردن / نظر دهید