دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

@dastansara_jensi

لوگوی کانال تلگرام dastansara_jensi — @dastansara_jensi D
آدرس کانال: @dastansara_jensi
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 17
توضیحات از کانال

#



‌‌











‌`
`
`

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 9

2021-09-10 22:30:33 خود ا.رضایی تو حموم یه دهه هشتادی آب آور به شدت خیلی نازه آبش میاد اووف


پخش فیلم
پخش فیلم
379 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 11:19:16 خواهران جنده من

1400/06/13

خانواده خواهر

بابام نظامی بود بازنشسته شد خیلی وقت پیش،خیلی از فامیلای مامانم زمانی ک سنمون کم بود میگفتن بابات آدم خوبی نیس،با استفاده از شغلش خیلی کارا مث زن بازی و دزدی کلاهبرداری…انجام داده اما این حرفا مارو قانع نمیکرد هیچ ،باعث میشد از اون ادما هم بدمون بیاد.اما حالا ک میبینم چ بلاهایی داره سرمون میاد روز ب روز بیشتر ب حرف اونا میرسم .من رضا هستم از ی شهر دور5تا خواهر دارم اولی جنده قهاری شد من اون موقع فقط۸سالم بود ک با هر پسری دوس میشد بابام با ی پسر تو خونه گرفتش ولی با پارتی بازی نجاتش داد از دادگاه.انداختش ب ی دوماد احمقمون.اما ب جنده بازیاش ادامه داد من و بقیه خواهرام ازش خیلی شاکی بودیم و میگفتیم با اینکه بچه دار شده بازم ول کن نیس.دومی ک خیلی ب ساده بودنش میبالیدیم هم کونی شد چن بار دیدم ب بابام گفتم ولی اصلن انگار ن انگار،همه ش میگفت خودم حواسم هس.سومی ک از همه زبون دار تر بودو خودشو تو دل مامان بابا جا داد،بهش شک کردم ب خاطر همین چن روز پیش اینستاشو هک کردم دیدم داره چت میکنه با یکی و قرار میزاره واسه نیم ساعت بعد ک بره خونش منم خودمو رسوندم تا پسره رفت تو داشتم سکته میکردم همه ش قیافه بچه هاش جلو چشام بود5دقیقه منتظر موندم رفتم زنگ درو زدم ج نداد ب گوشیش زنگ زدم با استرس ج داد صداش میلرزید گفتم پشت درم درو باز کن گفت خونه نیستم گفتم میدونم هستی باز کن دیدم همه چی رو چن دقیقه معطل کرد اومد درو باز کرد گفت الکی گفتم خونه نیستم ببینم تو چیکار میکنی مثلن داشت طبیعی رفتار میکرد مستقیم رفتم دم حموم دیدم از تو قفله خواهرم دید لو رفته ب پسره گفت بیا بیرون منم تا اومد گرفتم زیر مشت خواهرم فراریش داد.چرخیدم خواهرمو دیدم تازه فهمیدم با چ سرو وضعی وایساده ی لباس بلند بدون شورت و سوتین منو ک دید رفت مانتو پوشید.با داد و بیداد بهش گفتم چرا اینکارو کردی بهش گفتم کوس میدی شروع کردم لباساشو دست زدن اونجا فهمیدم چیزی زیر لباساش نیس.گفت قضیه اینطور ک فک میکنی نیس طرف کاریابی داره واسم فرم استخدام آورده.گفتم بیشرف … برگشت گفت بین خودمون بمونه مث ی راز …گفتم حتی اگه ب باباهم بگم اتفاقی نمیفته چون اون داره تاوان پس میده دختراش جنده شدن.با دلی پر از غصه و درد زدم بیرون شروع کرد اس دادن ب کسی نگو منم گفتم از نظر من شماها جنده اید.دیگه کاری باهاتون ندارم.الانم میخوام در اولین فرصت از خونه برم ی جا تنها زندگی کنم توی درد خودم بسوزم و بمیرم.بابام ک جنده بازه خواهرامم ک جنده ن منم این وسط دارم زجر دنیارو میکشم و هیچکاری نمیتونم بکنم.هر روز هم براشون لعنت میفرستم و آه میکشم و از خدا میخوام نجاتم بده از این شرایط،قیافه م نسبت ب سنم خیلی بیشتر نشون میده و موهام سفید شده و پیر شدم.
قصه ما ب سر نرسید و زجر کشیدن من ادامه داره…تا کی؟!نمیدونم!

@dastansara_jensi
1.6K viewsTrx, 08:19
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 11:18:20 چه حالی‌ داد کس زن داداش کوچیکه

سلام به دوستان شهوتی، بردیا هستم .
بریم سراصل موضوع:
بنده پنج تا زن داداش دارم که همشون مذهبی و چادری و نمازخون هستن ولی کوچیکترین زنداداشم که همسن خودمه ازهمشون خوشگلتر و خوش استیل‌تر کمتر مذهبیه اسمش شکوفه و الان سی دو سالشه بدنش خیلی گوشتی و رو فرمه، کونش نسبتا بزرگ و قمبل و سینه هاش واقعا معرکه هستن، سایزشو نمیدونم ولی بزرگ و سفت هستن، قبل ازاینکه با داداشم ازدواج کنه روزایی که داداشم نمیتونست باهاش حرف بزنه چندیقه تلفنی باهم حرف میزدیم و درباره داداشم ازم میپرسید و همین باعث شد کم کم حرفامون به سمت چیزای دیگه هم بره که همین دلیل براین شدکه بعداز ازدواجشون زنداداشم با من خیلی راحت باشه و خیلی لباسای سکسی و باز جلوم میپوشید، هروقت میرفتم خونه داداشم حداقل دوهفته اونجا میموندم و داداشم ساعت شش صبح میرفت سرکار و هفت غروب برمیگشت و من و زنداداشم هرروز میرفتیم بیرون واسه خرید و پارک و……

خلاصه اینکه خیلی باهم راحت بودیم اما هنوز خط قرمزی بینمون بود تااینکه تابستون پنج سال پیش داداشم و زنش اومدن خونه ما و داداشم دوروز موند و بعد برگشت شهرستان سرکارش و شکوفه به مدت ده روز خونه ما موند، شبا من و مادرم تو حیاط میخوابیدیم و بابام و شکوفه و خواهرکوچولوم که کلاس پنجمه تو خونه میخوابیدن تااینکه بعداز سه شب شکوفه گفت میخواد شبا پیش ما توحیاط بخوابه، شب اول مامانم وسط خوابید ولی شکوفه چون میترسید تا صبح با من حرف میزد اما شب دوم شکوفه وسط من و مامانم خوابید، مامانم هم کاملا به ما اعتماد داشت و تشک سه نفرمون بهم چسبیده بود، البته تمام مدتی که شکوفه اومد تو خانواده ما من همش تو کفش بودم و بیادش جق میزدم اما جرأت نداشتم کاری بکنم، خلاصه شب سوم بودکه شکوفه توحیاط پیش ما میخوابید که نصف شب بیدارشدم برم دسشوی که دیدم شکوفه پشتش سمت منه و کون قمبلش از پتو زده بیرون، خیلی حشری شدم…

رفتم دیشوی و برگشتم همش توفکرش بودم تااینکه به پهلو شدم و یواش یواش به سمت شکوفه میخزیدم، کیرمو درآوردم و حاضرش کردم که اگه جرأت کردم و بهش چسبیدم حداقل کیرم آماده باشه که کونشو از رو شلوارش لمس کنه، خلاصه بعداز یکساعت ترس و لرز و خزیدن موفق شدم کیرمو به کون شکوفه بچسبونم اما به مدت چندیقه اصلا تکون نخوردم تااینکه شکوفه یه تکونی بخودش داد و کونشو بیشتر قمبل کرد و همین باعث شد کونش کاملا به کیرم و رونام بچسبه، بازم چندیقه تکون نخوردم ولی حسابی خیس عرق شده بودم و تندتند نفس میزدم و آب دهنمو قورت میدادم که بخودم جرأت دادم و دستموگذاشتم رو کمر شکوفه و کم کم دستموبه کونش و شکمش و پستوناش رسوندم ولی هیچ حرکتی نمیکرد، سرمو بلند کردم که صورتشو نگاکنم که دیدم چشاش بازه و اونم عرق کرده، یکم ترسم ریخت و کاملا تمام بدنمو بهش چسبوندم و دیگه محکم سینه و کونشو میمالیدم و کیرمم که خیس و سیخ شده بود به کونش فشار میدادم و تکون میخورم، دستموبردم روکوسش که دستموگرفت و با دست خودش دستمو به کوسش میمالید اما حتی یک کلمه هم حرف نزدیم.

دیگه ازاین لحظه خیالم راحت شدکه میکنمش، دیگه طاقت نداشتم بیشترازاین تحمل کنم چون کیرم داشت منفجرمیشد ازشدت شهوت، با کمک خودش شلوار و شرتشو کشیدم پایین و کیرموگذاشتم وسط کونش اما شکوفه پاهاشو بازکرد و با دستش کیرموگرفت گذاشت در کوسش منم منظورشوگرفتم، هم کوس شکوفه خیس و لیزشده بود هم کیرمن و هیچ نیازی به آب دهن و کرم نبود، آروم آروم فشاردادم که سرکیرم رفت توکوسش و چندیقه به همین حالت موندم و تااینکه دوباره پاهاشو بازکرد و منم کیرمو تا ته کردم تو کوسش ولی وااااااااااای جاتون خالی که چقدر داغ و تنگ و لیز و سکسی شده بود، بخاطراینکه مادرم متوجه نشه نمیتونستیم حرف بزنیم و اه و ناله کنیم و با سرعت سکس کنیم، مجبور بودیم آروم و بی سروصدا ادامه بدیم ولی دستام رو ممه های سفت و نازش بود و چندلحظه یبار لباشو میبوسیدم، خلاصه حدودا نیم ساعت اروم اروم کیرمو تو کوسش عقب جلو کردم تااینکه آبم اومد و همشو تو کوسش خالی کردم.

بعد از اون شب پنج باردیگه هم شبا همون ساعت سکس میکردیم ولی درطول روز سه بار فرصت گیرمون اومد که تو خونه درست حسابی سکس کنیم و هر سه بارهم از کوس کردمش هم گذاشتم کونش که همیشه آرزوشو داشتم، خلاصه بعداز اون چندروز داداشم اومد و رفتن ولی از اون موقع تاالان تقریبا ماهی ده بار باهم سکس میکنیم که تو قسمتهای بعدی داستان سکسهای داغ و شهوت انگیز و حشری کنندمون رو براتون تعریف میکنم مخصوصا سکسی که با شکوفه و دوست تهرانیش کردم و سکسی که من و پسر صاحبخونشون دونفری باهاش کردیم خیییییییلیییی حال داد.
پایان...

@dastansara_jensi
1.4K viewsTrx, 08:18
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 05:30:05 اینم فیلم خود ارضایی ریحانه‌پارسا کیفیت فول بدون هیچ سانسوری

مشاهده فیلم
417 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 02:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 01:30:06 زود عضو بشید
645 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 22:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 00:30:04 کلی داستان صکسی ، مادر پسر و برادر خواهری چنل زیر
https://t.me/joinchat/B7hB7dUFF2dhOGRk
621 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 21:30
باز کردن / نظر دهید
2021-09-10 00:06:44 کاملا واقعی
دوربین جاساز کرده از اندام خواهر19سالش تو حمام فیلم گرفته

دانلود فیلم
دانلود فیلم
745 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 21:06
باز کردن / نظر دهید
2021-09-09 23:50:05 فیلم سک س پسر 17ساله با خاله هاش پشمام که کصی میدن بهش وطنی

وایی چه کونی دارن خاله هاش
398 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:50
باز کردن / نظر دهید
2021-09-09 23:45:03 فیلم سک س پسر 17ساله با خاله هاش پشمام که کصی میدن بهش وطنی

وایی چه کونی دارن خاله هاش
407 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:45
باز کردن / نظر دهید
2021-09-09 23:40:07 اوف یه فیلم vip خردسال اوردم تایم 1ساعت
دوتا دختر کمسن با یه مرد کیفیت بالا


مشاهده فیلم
681 views#𝖯𝖤𝖳𝖱𝖮𝖲, 20:40
باز کردن / نظر دهید