Get Mystery Box with random crypto!

داستانکده | DasTanKadah

لوگوی کانال تلگرام dastankadah2 — داستانکده | DasTanKadah د
آدرس کانال: @dastankadah2
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 150.27K
توضیحات از کانال

َ

Ratings & Reviews

2.00

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 7

2022-10-02 15:19:20
پیام یک ارتشی با غیرت به سرکوبگران

@Dastankadah2
5.8K views M. , 12:19
باز کردن / نظر دهید
2022-10-02 14:22:45 مدم سمت سینه هاش و از روی تاپ و سوتین با دور سینه هاش بازی میکردم و یواش یواش شروع کردم به درآوردن تاپش. چشاش خمار شده بود و صدای نفسا و آه و اوهش بلند میشد. تاپشو درآوردم و دستمو از پشت انداختم زیر بند سوتینش و باهاش بازی میکردم و گاهی هم برای اینکه بیشتر تحریکش کنم، بند سوتینشو میکشیدم و ولش میکردم میخورد به بدنش و اونم کلی حال میکرد. بعد بند سوتینشو باز کردم و سینه های سفیدش کامل افتاد بیرون. سایز سینه هاش 75 بود که هم بخاطر استایلش و هم بخاطر تحریکشون، کاملا سفت و شق و رق شده بودن. یهو یه فکری به سرم زد. شیشه شرابو برداشتم، یه کم ریختم رو سینه هاش و شروع کردم به خوردن سینه هاش.
صدای آخ و اوخشم حسابی رفته بود بالا و از روی شلوارم داشت ک یرمو می مالوند. منم گاهی دستمو میکردم لای پاشو و از روی استرجش کسشو می مالیدم. بخاطر اینکه پوزیشن راحتتری داشته باشیم و صدا هم بیرون نره، آروم بلندش کردم بردمش توو اتاق و انداختمش رو تخت و شروع کردم به خوردن سینه ها و لاله ی گوشش
همینطور ادامه دادم اومدم پایین و از نافش گذشتم و رسیدم به شلوارش. آروم آروم شلوارو از پاش درآوردم و شروع کردم به لیسیدن داخل رونش و اطراف کسش. گاهی هم با دست از روی شورت کسشو می مالیدم. اونم هی سرشو اینور اونور تکون می داد و با دستاش گاهی سرمو می گرفت و گاهی چنگ میزد به تخت بعد دستمو انداختم دو طرف شورتش، اونم فهمید که میخوام شورتشو دربیارم، با بالا آوردن کمر و ک ونش باهام همکاری کرد. خلاصه دیگه لخت مادرزاد ولو شده بود رو تخت اما من هنوز لباسام تنم بود که یهو با یه حرکت سریع تیشرتمو از تنم درآورد و شروع کرد به باز کردن دکمه های شلوارم و تو یه چشم به هم زدن شلوار و شورتمو درآورد و ک یرمو گرفت توو دستش و شروع کردن به خوردن. اونجا فهمید اسپری زدم ولی فقط خندید. منظره ک ونش رو هوا بود خیلی تحریک کننده بود، منم با یه دستم لای ک ونشو می مالوندم و با یه دستمم سینه هاشو. بعد از چن دیقه ساک زدن سرشو آوردم بالا خوابوندمش رو تخت و شروع کردم به خوردن کسش. نوک زبونمو تیز میکردم و سعی میکردم تا اونجا که میتونم تحریکش کنم. با یه دستم شکمشو نگه داشته بودم و با انگشت اون دستم آروم آروم شروع کردم به تحریک داخل کسش، اونم که خیلی وقت بود سKس نکرده بود، داشت دیوونه میشد. صدای آخ و آخوش بلندتر شده بود و حالا دیگه بدنشم تکون میخورد و هی سعی میکرد با بالا آوردن شکم و ک ونش بیشتر لذت ببره. بعد که دیدم حسابی آماده شده، اسپری و شراب هم اثرشو گذاشته، کاندومو کشیدم و یه بالش گذاشتم زیر کمرش، از مچ پاهاش گرفتم آوردم بالا و پاهاشو از هم باز کردم و آروم آروم سر ک یرمو مالوندم به کسش که با التماس ازم خواست ک یرمو بکنم تو کسش.
خیلی دوس داشتم بدون کاندوم بکنمش ولی فکر کردم به ریسکش نمی ارزه.
یواش یواش شروع کردم به فرو کردن و تلمبه زدن. دستامو ستون کردم دو طرفش و با قدرت تمام میکردمش و اونم که حسابی داشت لذت میبرد هی ازم خواهش میکرد تندتر بکنم.
بعدش برای تنوع و به تقلید از فیلمای پورن و برای اینکه کمی دیرتر آبم بیاد مدل داگ استایل گرفتیم. کمر و شکمو تا اونجا که میتونست داد سمت پایین که کونشو خوب بالا بیاد. منم پشتش زانو زدم و حالا دیگه با یه حرکت تا ته ک یرمو کردم تو کسش و با یه دست کمرشو میدادم پایین و با یه دستمم از زیر کسشو می مالوندم که لذتش بیشتر بشه. چن دیقه ای هم اینجوری کردمش و بعد یه بالش گذاشتم زیر شکمش و کامل خوابوندمش رو تخت، ک ون گرد و خوش فرمش اومده بود بالا طوری که حسابی دلم میخواست این بار از ک ون بکنمش ولی از اونجایی که خیلی از زنها از این کار خوششون نمیاد و اذیت میشن منم بیخیال ک ونش شدم و دوباره ک یرمو کردم تو کسش و این بار خودمم خوابیدم رو بدنشو و ممه های سفت و خوش فرمش رو می مالیدم و لاله گوش و گردنشو میخوردم و اونم حسابی کیف میکرد و تو اون حالتم چن دیقه ای کردمش و دیگه داشتم ارضا میشدم که با تمام توانم میکردمش و اونم هی خواهش میکرد که تندتر بکنمش...
لحظه ارضا شدنم درست همزمان شد با ارضا شدن اون. خیلی حال کردم که با هم ارضا شدیم، چون هم موقع ارضا شدن بدنش میلرزید و خودشو تکون میداد که خیلی لذت بخش بود هم ضدحال میشد اگه اون ارضا نمیشد. همینطور که روش خوابیده بودم آروم ماچش کردم و اونم یه لبخندی زد و معلوم بود خیلی حال کرده.
امیدوارم از شنیدنش لذت برده باشین.


نوشته: Gandoo


@Dastankadah2
6.2K viewsنازی, 11:22
باز کردن / نظر دهید
2022-10-02 14:21:39 سک س پر دردسر اما به یاد موندنی
1398/4/15
دوست دختر
سلام
خیلی از داستانایی که اینجا میخونی، واقعا داستانن و زاییده توهم نویسنده س. مثلا پسره اومده میگه من اولین بار 16 سالم بود که سkس کردم، اونم بی هیچ مقدمه ای، اونوخ نیمساعت تلمبه زدم تا آبم اومد!
آخه بچه جون تو آبت کجا بود؟ تو با اون سن و سال، به دو متری کس که برسی آب روغنت قاتی شده رفتی پی کارت.
بگذریم...
این خاطره برای چند سال قبله که من ۳۰ ساله بودم و هنوز وایبر و تلگرام و این گوشی های هوشمند همه گیر نشده بود. توی یکی از شبکه های اجتماعی عضو بودم. یادم نیست کی و چطور و به درخواست کدوم یکیمون، اما دو سه ماه مونده بود به آخر سال، پریسا توو لیست دوستام بود. ناگفته نمونه که عکسشو نزاشته بود و توو مشخصاتشم زده بود متاهل. منتها از اونجا که وقت زیادی رو توو گروه میگذروند و معمولنم شبا تا دیروقت آنلاين بود، حدس زدم که متاهل نیست (و بعدنم فهمیدم که حدسم درسته) اما بخاطر اینکه مزاحمش نشن نوشته بود متاهل.
یکی دو هفته گذشت و ما به بهانه های مختلف یه هم پیامای خصوصی می دادیم و اینجوری سر رفاقت باز شد و اونجا بود که فهمیدم از شوهرش جدا شده ولی بخاطر دخترشون، شوهره کماکان توو خونه اینا رفت و آمد میکنه اما هیچی بینشون نیست. به قرار گذاشتیم که همديگه رو ببینیم
تا قبل از اومدنش همش نگران بودم که نکنه خوشگل نباشه، تا اینکه اومد و دیدم نه، خیلی چیز باحالیه. هم خوشگل بود، هم استایلش خوب بود و از همه مهمتر، خیلی لوتی و بامرام بود (این آخری رو بعدا فهمیدم)
دو سه باری با هم بیرون رفتیم ولی خیلی روم نمیشد بهش پیشنهاد سkس بدم، یه دلیل دیگشم این بود که مکان نداشتم.
خلاصه یکی دو ماهی گذشت و نزدیک عید بود که خودش به زبون اومد و گفت برام مهمه که بدونم توی سkس کارتو بلدی یا نه. منم گفتم باشه، امتحان می کنیم.
هفته اول عید کلید یه مکان افتاد دستم و باهاش فیکس کردم که بیاد. قبلشم اسپری رو جاساز کردم توو دستشویی که سkسمو به تاخیر بندازه.
آدرسو پیدا نمیکرد، واسه همین اومدم سر کوچه که از اونجا با هم بیاییم توو خونه. خلاصه اومد و با هم حرکت کردیم بسمت خونه. همین که من در آپارتمانو باز کردم که بریم داخل یهو یه صدای مردونه ای گفت پریسااااا...
برگشتم دیدم یه مرد میانسال که بنظر معتاد میومد، داره میاد طرف ما. من کوپ کرده بودم، با خودم گفتم به گا رفتم، این شوهرشه، اما خب به هر زوری شده سعی کردم به خودم مسلط باشم.
یارو اومد، پریسا بین ما دو تا قرار گرفت و سعی میکرد اونو آروم کنه که یارو یه مشت انداخت بطرف من و تقریبا گوشه مشتشم خورد تو صورتم.
منم گفتم پریسا این مرتیکه کیه؟ بهش بگو شلوغ بازی درنیاره وگرنه لهش میکنم اينجا. خلاصه پریسا هم با تمام توانش داشت یارو رو آروم میکرد و ازمون خواست که سه نفری بریم توو خونه و صحبت کنیم. من فکر کردم اینا نقشه کشیدن که منو تیغ بزنن یا چیزی شبیه این. برای همین گفتم من صحبتی ندارم با کسی و از همونجا پیچیدم تو خیابون و رفتم. از یه طرف خوشحال بودم که از اون مخمصه درومدم، اما از طرف دیگه ریده شده بود توو حالم که نه تنها عشق و حالی نکردم بلکه یارو شوهرم داشته و هر آن ممکنه بیان دنبالم!
توو همین فکرا بودم که گوشیم زنگ خورد. نگاه کردم دیدم پریسایه. جواب ندادم. دوباره زنگ زد. این بار جواب دادم گفت کجایی؟ گفتم به تو چه ربطی داره؟ دیگه به من زنگ نزن.
گفت نادر این حرفا چیه میزنی، بیا تا برات توضیح بدم. گفتم چه توضیحی؟ برا چی به من دروغ گفتی؟ زد زیر گریه و گفت بخدا این شوهر سابقمه، منتها هنوز فک میکنه کسی حق نداره با من باشه و چون بخاطر دخترمون زیاد میاد توو خونه من، یه چیزایی حدس زده، واسه همین امروز منو تعقیب کرده و بعدشم اون ماجرایی که خودت دیدی رو پیش آورد. الانم گورشو گم کرد رفت. مونده بودم چی بگم. از یه طرف هنوز مطمئن نبودم که پریسا راست میگه از طرف دیگه هم دو تا موضوع ترغیبم میکرد که حرفاشو باور کنم. یکی سkس با پریسا که بنظرم جذاب میومد
و دوم اینکه موقعی که من داشتم میرفتم نه پریسا و نه اون یارو، عکس العمل خاصی نشون ندادن و این خودش می تونست به معنای این باشه که نه اون یارو شوهر پریساست و نه نقشه ای در کاره.
خلاصه برگشتم. بنده خدا کلی توضیح داد که این مرتیکه دیوونه س و... منم دیگه کوتاه اومدم و رفتیم تو خونه. یه کم پذیرایی و بعدش پریدم توو دستشویی اسپری رو زدم و اومدم بیرون دیدم دمش گرم، یه شیشه شراب اعلا هم با خودش آورده و گذاشته رو میز. جاتون خالی، چند تا پیک بسلامتی هم زدیم و داغ شده بود که نشستم کنارش. اونم مانتوشو درآورده بود و یه شلوار استرج آبی و یه تاپ سفید تنش بود که از بالای تاپ کمی از سینه هاش بیرون بود و خداییش چون ورزش میکرد استایل معرکه ای داشت. همینطوری که دستمو انداخته بود دور گردنش، شروع کردم به خوردن لباش. اونم نشون داد که خیلی کارشو خوب بلده. بعدش آروم آروم او
5.9K viewsنازی, 11:21
باز کردن / نظر دهید
2022-10-02 13:18:44
#ارتش_فدای_مردم
#مردم_برای_ارتش

@Dastankadah2
7.0K views M. , 10:18
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 23:16:28 داستان

 
مریم همسایه کون گنده



اسم من کیوان است.ما یه همسایه داشتیم تو شهرستان کوچک خودمان در غرب کشور. خیلی ناز و خوشکل نبود اسمش مریم(مرم)بود. ولی یه هیکل خوب و 20 داشت.سینه پر باسنای بزرگ که اگه دامن می پوشید خط شورتش دیده می شد.که کلی حال میکردم.و تو حموم به یادش جلق می زدم تا جای که از کمر بیوفتم.از شانس خوب من خونشون آب شهری نداشت و واسه آب میومد خونه ما آب می برد.منم که نمی دونستم سکسیه یا نه واسه همین یه روز که اومده بود خونه ما واسه آب یه جوری خودمو بهش چسپوندم. انتظارشو داشتم هیچی نگفت و فقط لبخند زد با خودم گفتم تمومه.دیگه به فکر اسپری و کاندوم هرچی از این مزخرفات بود افتادم.2

روز بعدش اومد خونه ما خونه ما هم خالی بود تا اومد تو درو بستم لبامو کذاشتم رو لباش واونم شروع به لب گرفتنم کرد داشت زبونشو تو دهنم میچرخوند که بهش گفتم بریم تو تا کسی ندیده. بله آقا جاتون خالی تا بردمش تو شروع به کندن لباساش کردم یه سوتین قرمز تنش بود اول نمیزاشت ولی بعدن که کمی با چوچوله ش بازی کردم و از بالا شروع به خوردن گردننش کردم یه دستم تو سینه هاش بود.دهنمو بردم طرف لاله ی گوشش و شروع به خوردنشون کردم به طرف سینه هاش رفتم وشروع به خوردن نوک پستوناش کردم .دیگه کاملا حشری شده بود.کاملا تسلیم من شدبود. منم که از قبل اسپری زده بودم.آماده جر دادن کونای بزرگش بودم.سرتونو درد نیارم لختش کردم خودمم لختو پتی شدم بعده کلی حال کیرمو بردم طرف دهنش که واسم ساک بزنه قبول کرد یه طوری میزد آدم فکر میکرد کارش این بود.میگفت تو فیلما یا گرفته.حالا کیرم راست وشق شده بود بهش گفتم روشکم بخابه با تعجب گفت مگه می خای چه کار کنی؟گفتم میخام بزارم توش .گفت فکر کردم فقظ میخای با هم حال کنیم . گفتم حرف اضافه موقوف میخام بزارم تو کونت. به هر شکلی بود سوراخشو آماده کردم.اول با یه انگشت دور سوراخش میجرخیدم بعد که دیدم جواب میده کردمش دوتا از اونجا که اعصاب تحریکی زنانه بیشتر تو قسمت اولای سوراخه کونه دیگه حشری شده بود داد میزد بکن توش بکن توش.منم از خدا آروم سرکیرمو طرف سوراخ تنگش بردم باید بگم کون و کوسش سفید سفید بود.تا سره رفت تو صداش در اومد منم محکم با دستم دهنشو گرفتم پدر سوخته دستمو گاز کرفت منم واسه تلافی با سرعت تمام کیرمو بردم تو وداشتم با تلمبه های که میزدم حال میکردم اون بدبختم داشت ناله می کرد.دیگه وقت عوض کردن بار بود.من خودم رو پشت خوابیدم اونم طوری که پشتش به شکمم بخوره اومد سوراخشو با کیرم تنظیم کرد و آرام آرم اومد پایین با دستام باسناشو گرفتم و بهش فهموندم کار کارخودته .خودت پایین وبالا کن وا چه حالی داشت.دیگه وقت آبیاری بود داشت کم کم آبم میومد تا اونجا که حالیمه باید دوبار خانوم به ارگاسم رسیده باشه چون خیلی محکم به خودش می پیچید.منم که داشت آبم میومد زود مدلشو عوض کردم هردوتا پهلو به پهلو میخاستم ببینم اون نامردای فیلم سکس چه حالی میکردن از اونجا که شکمم یه خورده بزرگ بود فایده نداشت.کردمش مدل کردی(kurde)اونو به پشت خابوندم منم پاهاشو بلند کردم از اینجا نمای کسش خیلی خشکل بود سفید با لبای کوچیک تازه موهش داشت سرشونو در میاوردن(تازه با ژلت زده بود)کیرمو محکم تو سوراخش کردم وبرای اینکه خوب راحت بشم تا آخر کیرمو می بردم تو و درش میاوردم.

از اونجا که یادم رفته بود یه چیزی پهن کنم تا فرش ها کثیف نشه دیگه منم بهش نگفتم آبمو کجا خالی کنم.تا جایی که جا داشت کیرمو فشاردادم تو و همون جا آبمو خالی کردم دیگه نا نداشتم.بلندش کردم و لباس هشو تنش کردم خودمم همین طور .و تا دم در همراهیشرکردم و کوزشم واسش پر آب کردم.وقول داد که دفعه آخرش نیست.بازم میاد.داشتم از خوشحالی پر در میاوردم که زنگ در خونه به صدا در اومد گفتم کیه با صدای کلفت و مردونه گفت درو واکون وای بابام بود صورتم مثل گچ شده بود بگم که خونمون دو نبش بود در فرعی کوچک و به سمت خونه عسلکم(مریم) بود .درب بزرگه تو کوچه اصلی بود.زود مریمو ردش کردم رفت درو رو بابام باز کردم یه پس کله بهم زد گفت بی ناموس (فحش اصلی بابام)چرا درو وانمی کنی.منم گفتم دستشوی بودم.نامسب تا رفتیم تو گفت یه بو عجیب میاد.منم خودمو زدم به گیجی گفتم .ها .چی. کی؟ ولی دو بار دیگه اون کونا را کردم دیگه حسابی سوراخش بزرگ شده بود .هی هی هی

نوشته: کیوان

@Dastankadah2
12.4K viewsنازی, 20:16
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 21:58:43
چندبار نگاه کردمش، چقدر دقیق و خلاصه این موجود رو مورد تحلیل و بررسی قرار داد
@Dastankadah2
11.2K views M. , 18:58
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 20:22:34
ادب کردن یک بسیجی

@Dastankadah2
11.1K views M. , 17:22
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 20:21:48
سیدعلی دهه نودی هاشو فراخونده

@Dastankadah2
10.5K views M. , 17:21
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 20:21:34
زن زندگی آزادی

@Dastankadah2
10.3K views M. , 17:21
باز کردن / نظر دهید
2022-10-01 20:20:35
تهران - ولیعصر ۹ مهر

@Dastankadah2
10.1K views M. , 17:20
باز کردن / نظر دهید