2022-10-03 19:41:01
زن شوهرداری که منو خامِ خودش کرد
1398/4/25
زن شوهردار
سلام به دوستان عزیزم
این داستان کاملا واقعی هست و دلیلی نداره بخام وقتتونو الکی بگیرم و دروغ بنویسم
من ساکن یکی از شهرهای خراسان رضوی و مجردم
ظاهرم معمولیه و یه مقدار چاق و برعکس بعضیا ادعایی توی خوشتیپی ندارم و ظاهر ساده ای دارم
بریم سراصل ماجرا
با چنتا از دوستان توی تلگرام یه گروه زدیم که چنتا پسر و دختر داخل گروه بودن یکی از این دخترا که شوهر هم داشت واسمشو میزارم نرگس نمیدونم چی شده بود که از من خوشش اومده بود از اون بگم که قیافه خیلی خوشگلی داشت ولی خیلی چاق بودو شکم داشت وقدش متوسط بود که چاقی ش خیلی تابلو بودو خیلی هم حشری چون شوهرش اصلا اینو آدم حساب نمیکرد من اینو از دوران دبیرستان میشناختم که خونشون سمت خونه ما بود ولی وقتی میرفت دبیرستان هرکی بهش تیکه مینداخت جواب نمیداد و به قول خودمون تُخس بود بعد ازدواجش شوهرش دیگه از این خوشش نمیومد و همش تحقیرش میکرد و بهش خیانت میکرد. به قول خودش دوست دختر داشت و شبا وقتی میومد خونه روی شرتش همیشه لکه آب منی بود ولی من اصلا اهل رابطه با زن شوهردار نبودم و بهش رو نمیدادم تا اینکه به یکی از دوستام گفته بود که من از محسن خوشم میاد و اونم گفته بود محسن اهل رابطه با متاهل نیست
گذشت وگذشت تا اینکه منو راضی کرد که برم خونشون وبهش گفته بودم فقط میام باهم صحبت کنیم ونهایتا در حد بوسیدن در حد پنج دقیقه وبعدش میرم شوهرشو دوتا بچه هاش خونه نبودن
من بهش زنگ زدم که نزدیک خونه م گفت درو باز میکنم آهسته بیا تو خونه هوا هم گرم بود و فکر کنم مردادماه بود رفتم داخل اولش باچادر رنگی اومد استقبالم و خواست دست بده که منم دست دادم بهش اونم یه نیشخند زد بعدش چادرو انداخت یه تیشرت وشلوارک تنش بود اومد نزدیکم وبدون مقدمه چسبید بهم و ازم لب گرفت وهرکار کردم حریفش نشدم ومنم شروع کردم به بوسیدنش وبهش گفته بودم اگه بخاد اتفاقی هم بیوفته نهایتا فقط بوسیدن که دستشو گذاشت روی ک یرم ومیخاست منو حشری کنه که لباسشو داد بالا وسینه های بزرگش که ۹۵بودن رو انداخت بیرون منم حشری شده بودم ولی به خودم قول داده بودم کاری نکنم فقط یه چند دقیقه از هم لب گرفتیم و به یه بهانه از خونه ش اومدم بیرون و بعد اون زنگ زدناش وپیام دادناش بیشتر شد و رابطمون خیلی خوب شد که منم دیگه به کلی خامش شده بودم و دیگه به فکر گناهش نبودم که باهم قرار گذاشتیم هفته سه روز با ماشین بیاد دنبالم اول شب بریم توجاده همو ببوسیم وبرگردیم که کسی نبینه که این اتفاق افتاد و سه چهار مرتبه رفتیم بیرون شهر وتوی یه پارکینگ بین جاده ای میمالیدمش واونم حشری میشد ومیگفت که بکنمش ولی من قبول نمیکردم تا اینکه ازم خواست فقط یبار باهم رابطه داشته باشیم که خونه خواهرشو خالی کرد ومنم یه قرص ترامادول قبلش خوردم و رفتم خونه خواهرش وقتی که در رو باز کرد ورفتم تو باورم نمیشد خودش باشه واقعا مثل عروسک شده بود و عطر خوشبویی زده بود که سریع دست بکار شدیم رفتیم توی اتاق خواب ومنو انداخت روی تخت شروع کرد لب گرفتن منم کم نمیاوردم وهمراهیش کردم دیگه باید خودی نشون میدادم ولباسای همو درآوردیم و جاتون خالی هرنوع پوزیشن که بخاین انجام دادم روش چون قرص خورده بودم یه لیست دقیقه ای طول کشید تا آبم بیاد واونم تو این مدت دوبار ارضا شد که گفتم آبم داره میاد که گفت بریز روشکمم منم در آوردمو ریختم رو شکمش از بس شکمش بزرگ بود اونم که دراز کشیده بود مثل یه کاسه همه آبم وسط شکمش جمع شده بود وبعدش رفتیم حموم ومن اومدم بیرون که این رابطه دوسال طول کشید فقط یه اخلاق گوهی که داشت بعد سkس سگ میشد وپاچه میگرفت وتا دو روز قهر میکرد ولی دوباره خودش میومد وآشتی میکرد اصلا فازش مشخص نبود حتی یه بار هم که شوهرش رفته بود استخر یکی از شهرای نزدیک شهرمون رفتم خونه خودش ولی بیشتر رابطمون توی خونه خواهرش بود ویبار هم خونه خودمون آوردمش توی همه سkسا اگه قوی ترین قرص تاخیری هم که میخوردم یه حرکت میزد که آبم میومد اونم اینکه وقتی من دراز کشیده بودم پشت بهم ک یرمو خودش میکرد تو کسش چون چاق هم بود ک ونش ژله ای بود با یه حرکت مستم میکرد وبا چنتا تلمبه زدن آبم میومد وقتی هم که ساک میزد کل ک یرمو میکرد تودهنش که واقعا باید تو این قضیه بهش دکترای افتخاری میدادن و تخمامو میخورد که چون من قلقلکی بودم وخودش هم میدونست خیلی این کارو انجام میداد که تخمامو با سر زبونش لیس میزد تا اینکه خودش گفت میخام دیگه به شوهرم خیانت نکنمو وبیا رابطمونو تموم کنیم که منم استقبال کردم که توقع داشت من قبول نکنم وگفت بیا واسه آخرین بار سkس کنیم که آخرین بار هم خونه خواهر جنده تر از خودش بود که واقعا خودشو آرایش کرده بود و به محضی که رسیدم شروع کردیم لب گرفتن ازهم ولباسامونو در آوردیم وهمه پوزیشنای قبل واون اصل کاری که منو مست میکرد وآبم سریع میومد وبهم خیلی وابسته شده بود مثلا رو
4.8K viewsنازی, 16:41