2022-07-19 09:18:02
یک ، بازم داشت کم حوصلگی کار دستم میداد که با یه لحن تکراری و همچنان صمیمی گفت خیلی داغیا ،
_ ببخشید
نه منم داغم … اشکال نداره…ولی تا همینجا کافیه اعتمادمو از بین نبر
_چشم…بریم دور بزنیم؟گرمه بستنی میچسبه
+باشه ولی تهش همین پارک…خوب؟
_چرا پارک ، خوب میرسونمت نزدیک خونتون
+نه منظورم اینه بریم خونه و بریم پیش دوستامو بریم قهوه خونه و بریم بیرون شهر دور بزنیم و اینا نداریم
صد البته …
راه افتادیم واسه دور دور ، تمام مدت نگام میکرد و گاهی دستمو میگرفت
تو راه خیلی فکرا تو سرم اومد
نکنه دزده؟نکنه کیف قاپه؟نکنه طعمس واسه ماشین؟
ولی نه نمیشد…چشمش خیلی غمگین بود و خیلیم ترسو و خجالتی … جور در نمیومد
نگاهش داغم میکرد ترکیبی از شهوت و خواستن و ترس و استرس ، نمیتونستم هضمش کنم
پیاده شدیم بریم کافه
_برو بالا منم پارک کنم میام
انگار ساعت شنیمتحرک بود ، تراشیده و بی نقس ، با ناز راه میرفت
بوی عطرش هنوز تو دماغم بود
چم شده بود؟من هیچوقت هیز نبودم همیشه نگام رو زمین بوده!
ماشینو پارک کردم و رفتم بالا وقتی دیدمش از نو ذوق کردم
چتریای قشنگش رو صورتش بود با لبخند نگام میکرد
بی نهایت با نمک و سکسی
×اه بس کن پسر چرا ته همه فکرات میشه سکس…ادم باش
خودمو جمع و جور کردم و نشستم جلوش دو تا شیک شکلات سفارش دادیم ، اون مشغول خوردن شد من مشغول تماشا
نی سفید رو لبای صورتیش
یه لیوان تقریبا مشکی تو دستاش که سفیدی دستاشو بیشتر تو چشمم میاورد
بی اختیار دستمو گذاشتم رو دستش
+چقد چشمت مهربونه
_نه نیست
× قرار نبود دیگه کسی اینو بهم بگه…
با اخم نگاش کردم
+میدونی تو قد بلند و چهارشونه ای … صدات بمه … به اندازه کافی ترسناکی
_خوب؟
+اما اینا چیزیو عوض نمیکنه پشت اخمت بازم چشمت مهربونه
_اگه نوشیدنیت تمومه بریم؟
+بد اخلاق… نخیر مونده
_باشه میرم دسشویی صورتمو اب بزنم بعدش بریم
+باشه چشم
اخخخ نباید اینطوری میگفت…وقتی میگه ببخشید وقتی اینطوری میگه چشم اون جونور عصبی و سلطه گره درونمو بیدار میکنه…حس مالکیتمو…حتی کیرمم سفت میشه
وقتی از دسشویی برگشتم دیدم متین و خندون اماده نشسته منتظره بیام
رفتم سمت صندوق
_خانوم خسته نباشین چقد شد؟
*حساب شده
با اخم سارارو نگاه کردم
_چی با خودت فک کردی؟رفتم دسشویی که بپیچونم تو حساب کنی؟
*اقا ایشون اول که اومدن کارتشونو دادن گفتن حساب کنیم بعد بیاریم
هنوز با اخم منتظر جوابش بودم
+ببخشید نمیدونستم ناراحت میشی
_نشدم،فقط یه لحظه جا خوردم ، ممنون
چیزی نگفت ، فقط چشماشو کمی ریز و درشت کرد و لبخند زد ، همچنان با لحن اروم و مهربون از گارسون تشکر کرد و خیلی اروم انگشتاشو لای انگشتام گره زد و اروم سمت در حرکت کرد
داشت روحو روانمو ارضا میکرد
دستشو تو دستم محکم کردم و رفتیم سمت ماشین
ده دقیقه ای تو سکوت دور زدیم
_بخشید داد زدم…بوست کنم؟
+دیدی مهربونی…باشه ولی کوتاه تو خیابون بده
به راهم ادامه دادم و ولومو زیاد کردم…
ولومو کم کرد!
+بوس نمیکنی؟
_با اخم گفتم من مهربون نیستم احمق
رنگش پرید … انگار بغص کرد!!!
گفتم : چته…منظورم نادون بود نه که فحش بدم
+ادمی نیستم که کم فحش شنیده باشه ولی صداتو کلفت نکن هول میکنم دست خودم نیست
_ هنوزم میشه بوس کنم؟
+اره
_طولانی و لب
+اقا دیگه … خجالت میکشم بعدم خیابونه ها
چیزی نگفتمو مسیرو سمت یه پارکینگ عمومی عوض کردم و پارک کردم
خواست پیاده شه که گفتم کجا میری ! بشین مگه نگفتی بوس کنم
دستمو گذاشتم روی رونشو فشار دادم
تا گفت اخ لبای کوچیک و صورتیشو گذاشتم بین لبام و محکم میک زدم اول ساکن بود اما بعد همراهی کرد
چقد نرم و داغ بود ، با هربار بوسه ع
9.2K viewsنازی, 06:18