دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

عروس

لوگوی کانال تلگرام aroarhah — عروس ع
آدرس کانال: @aroarhah
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 11.95K
توضیحات از کانال

هات⁦♨️⁩💥

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 434

2021-07-10 18:38:07 #Part150

منو خوابوند و لبامو ول کرد و سراغ گردنم رفت. نفسای عمیق میکشید و حسابی میمکیشدش. آهای ریزم تو اتاق پیچیده بود اه .. اه و بین پام خیس شده بود. سراغ سی..نه هام رفت و نوکشونو بین دندوناش قرار داد و گاز گرفت ومیخوردشون...

-آه. آییی!

-جوووون. همینه. برام ناله کن! صدای ناله هاتو میخوام.

بیشتر گاز گرفت و میمکید. دستمو روی کمرش گذاشتم و با ناخونام چنگ زدم. صدای ملچ مولوچش تو اتاق پیچیده بود.
حسابی که سی..نه هامو کبود کرد پایین رفت و پاهامو از هم باز کرد. انگشتشو رو چاک زنو..نگیم کشید.

-آه. اووم.

لبخندی زد و با زبون لبشو تر کرد. انگشتشو داخل کرد که ملافه رو چنگ زدم.

-آه! سینان!

-جووون.

https://t.me/joinchat/R4kv6va6XOFA1e2X
https://t.me/joinchat/R4kv6va6XOFA1e2X
دنبال رمانهای #هات میگردی این رمان پر از صحنه های #داغ و#هات .. پر #صحنه ترین رمان تلگرام
چندبار #فیلتر میشه ..
‌ ‌ ‌ ‌ ‍ رمان مخصوص شب جمعه و21+

خوندن این رمان به افراد زیر 21 سال توصیه نمیشود

۱۰۰ رمان برتر قرن ۲۱ مخصوص بزرگسالان
لینک مستقیم
https://t.me/joinchat/R4kv6va6XOFA1e2X
9.5K views15:38
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 18:38:07

زیر شکم بزرگم رو گرفتم و به سختی چشم‌هام رو باز کردم. نگاهم به سالن پر از دخترهای رنگ پریده و ترسیده افتاد. ترسیده از اینکه قراره به کی فروخته بشن، به یک شیخ کثیف یا یک ارباب جوون هوس‌باز. هردو گزینه براشون بدبختی بود.

- چند ماهته؟
دستی به شکم بزرگم کشید.
- ۷ ماه.
- می‌دونی کجایی؟ اسمت آنالیه؟؟ ۲۱ سالته دیگه؟
- دبی. آره آنالی.

- به بدبختی از ایران به اینجا قاچاقتون می‌کنیم امیدوارم حداقل بتونیم خوب بفروشیمتون.
پوزخند زدم که ادامه داد.

- خیلی خوشگلی، مشتری های خوبی گیرت میاد. خیلی‌ها دختر حامله جذاب می‌خوان.

و بعد پوزخندی زد.
- شنیدم شوهرت فروختت.
پوزخندی زدم.
- اگه می‌تونی به یک مرد شصت ساله بگی شوهر. اون، این بچه رو تو شکمم کرد. حالا که مرد، پسرش منو داد دست شما.

- نمی‌خوای بچه رو؟ می‌تونم برات بفروشمش.
- نه می‌خوامش.
و بعد لرزی به تنم افتاد نمی‌تونستم از دستش بدم.
- باید چند تا تست و آزمایش بدی. بعدش فروخته می‌شی به آتاش خان

برام اهمیت نداشت چه اتفاقی برام می‌افتاد. از وقتی بچه بودم از این دست به اون دست پرت می‌شدم. مامان بی مهرم من رو به یک پیرمرد فروخت و بکارتم رو ازم گرفت. بچگی و دخترونگی‌م رو ازم گرفت و مُهرِ زن بودن رو بهم چسبوند‌.

- پیر که نیست؟
خندید.
- نه ۳۵ سالشه. عمارت بزرگی داره، خودش خواسته یک دختر حامله رو بگیره. نمی‌تونه بچه دار شه.

بی اراده قهقهه زدم.
- مگه اون می‌خواد حامله شه؟ یعنی چی؟

- نه اون نمی‌تونه با کسی رابطه داشته باشه. دلیلش رو نمی‌دونم، یک چیزی در مورد گذشته‌شه. سعی کن خیلی از گذشته‌ش نپرسی که قاطی می‌کنه. یک نوزاد دختر می‌خواد که این هم دلیلش رو نفهمیدم، نمی‌دونی چقدر دختر رو پس اورده. دخترا دیوونه‌ش بودن، با اینکه اصلا آدم خوش اخلاقی نیست. رفتی اونجا مواظب خودت باش. سعی کن پسِت نیاره که بعدا به بدبختی فروخته می‌شی. هرکس از زیر دستش در اومده، رفته کلفتی.

پوزخند زدم، چقدر راحت در موردش حرف می‌زد.

- اگر بتونم کاری کنم باهام باشه چی؟
خندید.
- اگه بتونی...

https://t.me/joinchat/sWrEEzL43-Y0YWRk

رمان تــتــو (کنیز خان)

#بزرگسال #رازآلود #هیجانی #عاشقانه

9.6K views15:38
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 18:37:14 #عشق_ارباب_62 موهای بلند و حالت دارمو از بالا جمع کردم و حاضر شدم. امروز کار فروغ زودتر تموم میشد پس جلوی محل کارش قرار گذاشتیم تا من برم پیشش. میخواستیم کمی قدم بزنیم و هم اینکه دنبال طاها بریم و از مدرسه بیاریمش. مانتوم و تنم کردم و از در حیاط خارج…
5.9K views15:37
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 07:41:00
قطارای هندی که همه روی سقف سوار میشن رو فراموش کنید !
این قطار مخصوص ثروتمندان هندیه
مجهز به اتاق خواب
اتاق اسپا
اتاق بدنسازی
بار
رستوران
5.8K views04:41
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 07:39:39
سیستم ضد سرقت بانک
5.6K views04:39
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 07:39:00
تبلیغات جالب و خیره کننده در یک ایستگاه مترو با ترکیب تکنولوژی و واقعیت که تاثیر بسیار زیادی بر مخاطب میگذارد
4.4K views04:39
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 07:38:49
آبفشان استروکور در ایسلند یکی از خطرناکترین چشمه‌های آب گرم دنیا، به گونه‌ای‌ست که هر چند دقیقه یک بار، آب را به ارتفاع ۳۰متر به بیرون پرتاب می‌کند.
واقعا حیرت انگیزه!
5.7K views04:38
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 07:37:50 رفتم توی آشپزخونه وچای ساز رو به برق زدم واز توی کابینت بسکویت های کنجدی درآوردم. چندتایی اش رو توی یه بشقاب چیدم وبقیه اش رو برگردوندم توی کابینت. بشقاب رو توی سینی گذاشتم. وقتی چای دم اومد برای خودم ریختم تاخنک بشه. قهوه ساز رو به برق زدم تا برای هارون…
5.7K views04:37
باز کردن / نظر دهید
2021-07-10 07:36:40
زندگی را تمام و کمال زندگی کن...
و سپس، و فقط پس از آن، چشم از دنیا بپوش. هیچ جایی از زندگی را بدون زیستن پشت سر نگذار.

اروین د یالوم

صبح بخیر زندگی
5.6K views04:36
باز کردن / نظر دهید
2021-07-09 21:12:27
𝓨𝓸𝓾'𝓻𝓮 𝓶𝔂 𝓯𝓲𝓻𝓼𝓽 𝓪𝓷𝓭 𝓵𝓪𝓼𝓽 𝓵𝓸𝓿𝓮!
تُو اولین و آخرین عشق منی
دوستت دارم






┄•●❥
5.8K views18:12
باز کردن / نظر دهید