2021-07-11 19:28:28
#عطش_راهبه
#part_56
از این حرکت یهویش جا خوردم
کم کم به خودم اومدم و شه.وتم زیاد تر شد.
دستی دور گردنش حلقه کردم و عمیق به خودم فشارش دادم
عقب عقب رفت منو تکیه داد به دیوار سنگی.
خودش رو فاصله داد با چشم های سرخ شده گفت : اخ سالارم داره می ترکه تو چی داری لوسی همینکه می ببینمت راس*ت می کنم
حجابم رو برداشتم و لباسم رو شل کردم..
با ناله گفتم : دارم میمیرم الن وقت رو با حرف های الکی هدر نده شروع کن..
امر خندید و گفت : شه.وت ران
راست می گفت من واقعا شه.وت ران بودم...دیدم همینطور وایساده کاری نمی کنه
خودم رو کش دادم سمتش
و بعد لب هام رو گذاشتم روی لب هاش و شروع کردم به بوسیدن..
دوباره فشارم داد به دیوار.
لباش رو از لبام تا پوست گردنم کشید ...منم اه و ناله سر دادم..
تموم لباش رو کل بدنم چرخوند تا اینکه رسید به سی.نه هام چشم هاش برقی زد..
_جووون اینا رو اوممم چه بزرگن..
با حالت خرابی گفتم : بخورشون
بااین حرفم خم شد و دهنش رو به سی.نه هام رسوند و لباش رو چسبوند به ن.وک سی.نه ام و شروع کرد به خوردن و مک زدن..
_اومممم عالیه....اره بخور اه بخور اره..
با شدت می خورد و لی**س می زد.
دیگه شه.وت به اوج خودش روسوند...
دستی گذاشتم روی بازوش و گفتم : اخ تورو خدا دارم میمیرم..می خوام جرم بدی...
انداختم روی زمین...پاهام رو باز کرد...دامن لباسم رو در اورد شلوار نپوشیده بودم فقط شور**ت پوشیده بودم.
_جوووون چه خ*یس شده کلا شو*رتت اب برداشته..
خودم رو ول دادم و گفتم : در بیار زود باش...چشمکی بهم زد و بعد اروم شور**ت رو در اورد..تکون ارومی خوردم.
سرش رو وسط پام فرو برد و شروع کرد به خوردن.
یه لی**س زد که چشم هام رو اومد روی هم دیگه...خودم رو بالا کشیدم و زدم روی زمین..
دردی توی کمرم پیچید...ولی توجه نکردم شه.وت کل بدنم رو گرفته بود...و فقط به لذت فکر می کردم...
اونقدر خورد تا لرزیدم و با فشار مایعی ازم خارج شد و من کامل ار.ضا شدم.
امر خندید :جووون...
چه ابی تو چقدر هاتی دختر
https://t.me/joinchat/cf03fS2xQOw1ODJk
10.8K views16:28