دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

هوسباز

لوگوی کانال تلگرام havasbazroman — هوسباز ه
لوگوی کانال تلگرام havasbazroman — هوسباز
آدرس کانال: @havasbazroman
دسته بندی ها: محتوای بزرگسالان (18+)
زبان: فارسی
مشترکین: 5.34K

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها 322

2021-11-01 09:41:41
36 views06:41
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:24   بی‌دی‌اس‌ام ارباب‌برده
خشن‌ انتقام‌ جویی‌ تجاوز‌ سادیسمی‌‌ اروتیک

دستام رو بالای سرم به یک قلاب روی سقف آویزون و پاهام رو به تخت محکم کرد...نمی‌تونستم تکون بخورم.

صداش خشن و تهدید کننده بود...دستور داد:
" به‌ اربابت‌ تعظیم‌ کن ."

نمی‌تونستم تکون بخورم، سعی کردم کمی خم شم اما نمی‌شد، کمرم کشیده شده بود و مثل چوب مستقیم بود!

" ارباب... " صدام به زحمت از گلوم بیرون میومد.
" ارباب‌ چی ؟!"

غرش سرد و سخت صداش وحشتزده م میکرد، بغض کرده بودم...ناله کردم:

"من نمیتونم ارباب..."
"نمی‌تونی؟! نمی‌تونی تعظیم کنی؟"

"ارب...آآآآآآآآه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه‌ه"

ضربه ی شلاق بی‌رحمانه به کمرم نشسته بود.صدا توی گلوم شکست، به سختی نفس می‌کشیدم...

این‌بار نعره‌ی‌ شلاق که توی هوا میچرخید رو شنیدم، بدنم منقبض شد، منتظر ضربه بعدی بودم...

https://t.me/joinchat/_O7CyrRdT3oxOWJh
https://t.me/joinchat/_O7CyrRdT3oxOWJh
پسر سادیسم‌ داره‌ و از درد کشیدن‌ دختر‌ لذت‌ میبره‌‌ دخترک‌‌ سرکش‌ و شکنجه‌ میده

https://t.me/joinchat/_O7CyrRdT3oxOWJh

BDSM HOT KHASHEN
46 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:24 ضربه‌ای به پایین تنم زد که جیغم هوا رفت و تفی رو صورتش انداختم.
_بنال ببینم اون حرومی کجاس!
#ضربه‌ی دیگه‌ای زد و #موهامو کشید.
_میگی یا همینجا #حاملت کنم؟
_عوضی کی با تج*اوز اعتراف میگیره؟ولم کن تو که دختربودنمو گرفتی!
تنمو #چنگ زد و گردنمو #مکید!
_چه داغی.‌‌...عجب لعبتی بودی و من خبر نداشتنم....میخوای همینجا یه توله‌ی کاکل زری بکارم برات؟
کمربندشو رو تنم #کوبوند و #عربده‌ی بلندی کشید...
_دردم میاد ولم کن #عوضی!
#نفسام به شمارش افتاده بودن و دیگه جونی تو #تنم باقی نمونده بود!
_جیغ #بکش برام تا از #شکنجت دست بکشم....
_من هیچ کاری نمیکنم.
_کاری رو که گفتم بکن....واگرنه بقیه افسرای این خراب شده رو صدا میزنم تا چندتایی خدمتت برسیم!
بغض کردم و خفه شدم!بعید نبود!هرکاری #دلش می‌خواست میکرد.
_خوب یا بنال اون نامزد #حرومیت کجاست یا کاری میکنم #زجه بزنی و همینجا از #خون ریزی #بمیری....

https://t.me/joinchat/aWKPrOT0ZFJkM2Y0

سرگرد سادیسمی که به زندانیا‌ تج*اوز میکنه و با وحشی گری شکنجشون میکنه.....

https://t.me/joinchat/aWKPrOT0ZFJkM2Y0
31 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:24
دیوونگی فَقط اون موقعی که
حرارتِ بدَنت میخوره به
تَنم
26 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:23
هَمِـه یِ دُنیـارو هَم بِگردی آخَـرش مَـن دورِت میگـردَم:)
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
29 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:23 ‌ــ حالا چکار کنیم فادیا داره میاد بالا بدو بیا بریم بیخیال فیلم شو


وحشت زده لبمو به دندون کشیدم که با استرس دستمو کشید و سمت راه پله ها برد.
نه! نمیتونستم بزارم با اون فیلم ازم سو استفاده کنه.

سرجام متوقف شدم که نگار عصبی آروم گفت:

ــ داری چه غلطی میکنی؟


بدون اینکه جوابشو بدم دستمو از دستش بیرون کشیدم و سمت اتاق تندی رفتمو گفتم:

ــ برو نگار....برو پایین من الان میام

سری به تاسف ازین کله خرابیم کشید و #پشت بهم با دو ازم دور شد.
معطل نکردم و سراغ کشو هاش رفتم که تند تند و با عجله همه چیو بهم ریختم.


حتی متوجه اومدن کسی به داخل مطب نشده بودم.
با پایین کشیده شدن #دستگیره بهت زده نگامو به در انداختم.

در باز شد.
لعنتی زیر لب گفتم و سریع خیز برداشتم زیر میز و دستمو رو #دهنم گزاشتم، تا صدای نفسای تند و هیجان زدم به گوشش نرسه.

خوشحال از فلش توی دستم که لحظه آخری پیداش کردم فقط تو فکر این بودم که چجوری از این #مخمصه جون سالم به در ببرم...

اما انگار شانس باهام یار نبود.
دو جفت #کفش مردونه مشکی و براق مقابل میز وایستاد.

آب دهنمو قورت دادم و با چشمای درشت شده #میخ اون کفشا شده بودم.

انگار متوجه سنگینی نگام به کفشا شد که رو یه #زانو نشست و با لبخند کجی که صورتشو ترسناک تر از قبل کرده بود، خیرم شد و لب زد:

ــ اوه بیب، ببین چی پیدا کردم اینجا
یه موش کثیف کوچولو که قراره حسابی ادبش کنیم.

سرشو بالا گرفتو انگار که کسیو مخاطب قرار میده ادامه داد

ــ مگه نه سپهر؟

آب دهنمو پر صدا قورت دادم که چشمای #وحشی و قرمز شدشو بهم انداخت و یه دفعه......

https://t.me/joinchat/TMaLxK4yZ96-9lfi

https://t.me/joinchat/TMaLxK4yZ96-9lfi

فادیا دختر مغرور و سرتقی که با دوستاش شرط بسته مخ دکتریو بزنه که از قضا سادیسم داره ولی خبر نداره همش بازیچه شده و چه نقشه ای واسش کشیدن با فیلمی که دست دکتره میوفته شبونه به مطبش میره و......
31 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:23 - من دوستدارم زنم همجوره #تمکینم کنه و تمام #پوزیشن های جنسیو بلد باشه #زن داداش.

این حرف رو در حالی زد که من #لخت روی تخت خوابیده بودم و سعی می کردم با دستام #سینه و #بین_پام رو بپوشوندم.

با خشم دستم رو کنار زد و غرید:
- بردار دستاتو #زن داداش.

آب دهنم رو پرصدا قورت دادم که بالای سرم ایستاد و گفت:
- من عاشق 69 شدنم.

زبونم رو روی لبم کشیدم پرسیدم:
- 69 یعنی چی؟!

بدون مکث مردونگیش رو وارد دهنم کرد، روی تنم خوابید و گفت:
- #زبون بزنی، #بهشتتو با دندون پاره می کنم.

آلتش زیادی بزرگ بود، با اولین لیسی که زد ینی بازی شروع شده و سعی کردم براش درست بخورم.

- آفرین، مثل آبنبات فقط #لیس بزن.

زبونش که به بهش.تم میخورد کل تمرکزم رو هم بهم ریخته بود.

آه و ناله هام با اون حجم مردونگیش خفه می شدن و بی طاقت وول میخوردم.

دلم می خواست به جای زبونش از ک.لفتش استفاده کنه اما انگار از این بازی خوشش اومده بود.

- تا ارض.ا نشدم ادامه میدیم.
می خوام آب.مو بیاری و تا قطره آخرش رو بخوری.

از این کار بدم میومد، خواستم عقب بکشم که پاهاش رو دور گردنم حلقه کرد و...

https://t.me/joinchat/BkhHiMhfWJ85ZWQ8
https://t.me/joinchat/BkhHiMhfWJ85ZWQ8
نگار زنی که گیر مردی با ناتوانی جنسی و امیال عجیب و غریب میفته و...
#مناسب‌برای‌یادگیری‌پوزیشن‌های‌جنسی
33 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:23 _ یه طوری وانمود نکن که تا حالا زن لخت به عمرت ندیدی!

از دیدن صحنه ی روبه روم خشکم زده بود آب دهنم رو به زور قورت دادم روژان لخت بدون هیچ لباسی با موهایی باز جلوم وایستاده بود و داشت لبخند می زد...

_ چیه ؟ ماتت برده

روژان دلبرانه می خنده

_ این چه وضعشه دختر ؟

قهقهه می زنه... و با سکسکه می گه...

_ دکتر باشی ، جذاب و خشنم باشی ، اتاقم تو بیمارستان داشته باشی ، یه عالمه دختر هم خاطرخوات باشن... اوووف چه شود...

_ دهنت و ببند این چرت و پرتا چیه می گی ؟

_ آوات جونم ببین ، من خوشگلترم یا اون دخی هایی که به بهونه مریضی ده دیقه ای تو اتاقت ترتیبشون رو میدی ؟

چرخی دور خودش می زنه و همه اندامش رو به نمایش می گذاره ؛ از عصبانیت رگ گردنم بیرون زده فریاد می زنم

_ قاطی کردی تو دختر ، لباسات کو ، خجالت نمی کشی من داییتم خیر سرت اینطوری وایستادی جلوم ...

_ تازه کلی پرستار خوشگلم تو بیمارستان هست که هر دو شیفت صبح و شبت رو پر می کنن ... جووون... به اون کمرت دایی ... الحق که کوردی

_ می بندی دهنت رو یا خودم ببندم

دستمو بالا می برم تا بزنم تو گوشش که خودشو میندازه تو بغلم و محکم بغلم می کنه ... نفسای داغش به گردنم میخوره ... زیر گوشم با خماری میگه...

_ میخوام امشب پرستارت بشم دایی...

https://t.me/joinchat/or3JsLxpzk0zOWI0

داستانی مهیج  و جذاب از یک عشق ممنوعه

آخر و عاقبت این دایی و خواهرزاده چی میشه؟

داستان جهنمی بنام عشق   بر اساس واقعیت نوشته شده و محدویت سنی داره لطفا زیر ۱۸ سال وارد نشن ،


نویسنده رمان خودشون آقا هستن و بی پروا درباره همه چیز تو رمانشون گفتن ...
https://t.me/joinchat/or3JsLxpzk0zOWI0
37 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:40:23 از دختره استفاده می‌کنه تا توی پورن‌هاب درآمد داشته باشه.
فیلم‌های س‍ـ~ک‍سی که می‌بینین از همچین جاهایی میاد

#پارت_۱

_سن روسپی گری توی فاحشه خونه‌های ایران چند ساله؟

شهره ترسیده و با تته و پته لب زد:«
_۱۶ آقا...

خوبه‌ای گفت و جلوتر اومد‌. لخت زیر پاهاش روی زمین افتاده بودم و از ترس مثلِ سگ می‌لرزیدم.
پاهاش رو بلند کرد و دقیقاً وسط پام گذاشت و با فشار محکمی صدای جیغم رو بلند کرد.

_بعد این جنده سگ چند سالشه؟

بازم جیغ کشیدم و تقلا کردم تا پاهاش رو از روی واژنم بردارم.
ولی لعنتی خیلی محکم پاش رو فشار می‌داد.‌انقدر درد داشتم که واکنشی به جنده سگی که به من گفت نشون ندادم.

_۱۴آقا...

تا پاش رو برداشت نفسی گرفتم و با گریه خم شدم و سریع پشتم رو بهش کردم تا دوباره هوس لگد زدن به واژنم رو نکنه.

_پس تو جنده رو آوردم اینجا برای چی؟ واسه چی این کرم کثیف وقتی ۱۴ سالشه این‌جاست؟

شهره بدبخت از ترس شاش‌بند شده بود. سریع زیر پاش نشست و به شلوارش چنگ زد.

_گه خوردم آقا. بخدا برای تن فروشی نیومده.
مادرش اینجا یه اتاق داره. بد لعبتیم هست خیلی مشتری داره. ولی گفته فقط به این شرط می‌مونه که به دخترش جا بدیم.

هومی گفت و کنارم روی زمین زانو زد.
دست دراز کرد و از موهام گرفت و سرم رو بالا آورد.

_پس جنده نیستی نه؟
با انگشت اشاره اش روی لبم کشید و امتداد داد و تا سینه‌هام پایین اومد.

_ولی به درد جنده بودن می‌خوری.
می‌تونم با وجود تو فیلم‌های زیادی بسازم و ازشون پول در بیارم.

https://t.me/joinchat/2q1UczhOpIM2NDMx
58 views06:40
باز کردن / نظر دهید
2021-11-01 09:34:30 #پارت_۳۶ هوسباز بلند شد و رفت سمت شلوغ ترین قسمت هتل....جایی که کلی پسر و دختر اونجا بودن و مخزن ارائہ ی انواع نوشیدنی مست کننده . تک و تنها اونجا نشستم و به غذا خوردن ادامه دادم... اونقدر گشنه ام بود که همه رو خوردم و حتی یه تیکه هم از غذا…
83 views06:34
باز کردن / نظر دهید