دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

لبه ی پرتگاه #Part53 گوشی از دستم افتاد باید به خودم می ا | اسیرشهوت🔞پرتگاه

لبه ی پرتگاه


#Part53


گوشی از دستم افتاد باید به خودم می اومد بی شک من منظورشونو نفهمیده بودم.
باید کمی اروم میشدم باید به فکرهای توی سرم سر وسامان میدادم و دوباره بهش زنگ میزدم تا بفهمم چی میگه.
اینقدر حالم خرابه که حتی حرفهاش بد متوجه شدم.

اره همینه..
سراسیمه خودم و به سرویس رسوندم و به صورتم اب زدم..
باید به خودم می اومدم..
چند سیلی مهمون صورتم کردم تا خواب از سرم بپره تا به خودم بیام تا خوب حرفارو هضم و درک کنم...

چند نفس عمیق کشیدم و برگشتم داخل اتاق و چنگ زدن گوشیم هم زمان شد با بلند شدن صدای زنگ گوشیم..

اسم فریده روشن و خاموش میشد
بی درنگ تماس و وصل کردم و بی جون پرسیدم

چی گفت محمود فریده؟

صدای گریه اش عصبیم میکرد من نمیخواست صدای گریه شو بشنوم من میخواستم این گره کور باز بشه و من بفهمم چی به چیه..

د حرف بزن فریده اینقدر عذابم نده..
_الی مادرش اومده دنبالش...

پچ زدم
مادرش؟
مگه تو مادرش نیستی؟

مکث کرد و نالید

_بیا علی...
بیا تورو بخدا بیا...

اره باید میرفتم
باید تقاص میگرفتم از تک به تک اونایی که این جهنم و برزخ و برام ساخته بودن...

چیزی نگفتم و قطع کردم.
مغزم داشت منفجر میشد...
الی دختر خواهرم نبود؟
اما چطور ممکن بود؟

به قدری اشفته بودم که دستام میلرزید چشمام سیاهی میرفت..
میخواستم لیست پرواز هارو چک کنم اما نمیشد توانش و نداشتم
سرم و روی میز گذاشتم و اولین قطره اشک از گوشه ی چشمم سر خورد و روی میز افتاد..

من این سالها خودم به تقاص عشق ممنوعه ای شکنجه کردم که ممنوعه نبوده؟
لعنتی چقدر قلبم کم اورده بود..
نمیدونستم خوشحالم یا دارم میمیرم...
نمیدونستم حالم چطوره!
من الان حتی خودم و احساساتم و گم کرده بودم.

عین یه مرده روی میز خشک شدم و با چشمای باز به رویا رفتم

موهاش وقتی روی صورتم پخش میشد
حس حال بهم زنه هم خونی که مانع لذت بردنم میشد...
چشمای بینظیرش که از ترس بی ابرویی بهش خیره نمیشدم...
خدایا با من چیکار کرده بودن؟

ساعتها طول کشید تا بتونم از اغما بیام بیرون و نفس بکشم...

اولین کار رزرو بلیط اولین پرواز بود.
اینبار میخواستم برای جنگ برم
برای حق خواهی...

به خونه که برگشتم توی صورتم چی دید لیزا که بهم زل زد و اروم پرسید

_خوبی؟

از کنارش گذشتم
از هم پاشیده بودم و با هر قدمم انگار چیزی از وجودم روی زمین جامیموند..
کاش تا به ایران برسم چیزی از منه خراب باقی بمونه


#به_قلم_سارا
#sara

چنل پرسش و پاسخ...
بی احترامی حرفای الکی غیر رمان ممنوعه و جواب داده نمیشه

https://t.me/joinchat/vWMgUv0cfewzMDM0

سلام Ses هستم
لینک ناشناسم پیام بدید

https://t.me/BiChatBot?start=sc-270732-I5Lv3dc

جوابارو توی چنل پرسش و پاسخ بخونید.
@ssaarrab