دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

﷽ اسیرشهوت #part7 نگاهم ماته هورام بود. با دلهره به من و | اسیرشهوت🔞پرتگاه




اسیرشهوت

#part7

نگاهم ماته هورام بود.
با دلهره به من و اورهان خیره بود.


جاش نبود حرفی بزنم چون این ادم خوب بلد بود زیر و رو کردن منو...
خوب بلد بود عذاب دادن من ...

از کنارش گذشتم و از عمارت بیرون زدم...
کجا باید یه پارتنر برای امشب پیدا میکردم؟

اونم مهمونیه عمر که معمولی نبود
طبق معمول با قرعه کشی و معلوم میشد پارتنر هر کسی با کی میره روی تخت...

به سمت خیابونی که پر بود از زنهایی که برای پول تن فروشی میکردن...

از وقتی یادمه چشمم فقط هورارو دیده و بود و الان داشتم توی این هرزه خونه میچرخیدم تا یکی که مناسبه امشب باشه پیدا کنم...

بالاخره کنار یکی از بارها نگه داشتم و داخلش شدم.

به سمت مردی که پشت بار نشسته بود و رفتم و بی معطلی گفتم

یه دختر میخوام برای امشب با خودم میبرمش.

مرد که از شدت نوشیدن الکل و کشیدن سیگار دندون هاش زرد و ناجور شده بود و نگاهی به سر تا پام انداخت و با خنده گفت..

_فکر کنم همه ی دخترای اینجا از خداشون باشه یه شب زیر تو باشن...


جمله اش به مذاقم خوش نیومد اما سکوت کردم.

یه البوم جلوی روم گذاشت و با ورق زدنش اسم و سن دخترا رو برام توضیح داد..

برام فرقی نمیکرد کی هستن فقط یه دختر میخواستم که ظاهر مناسبی داشته باشه...

انگشتم و روی یکی از عکسها گذاشتم و مانع ورق زدنش شدم.

دختر مو بلوندی بود ...

مرد عکس و نوازش کرد و گفت

_دست گذاشتی روی گرون ترین دخترمون اقا..

مهم نیستی گفتم و ادامه دادم.
زود باش خبرش کن باید از الان با من بیاد..

چشماش برقی زد و با شدای بلندی زنی رو صدا کرد و ازش خواست اون دخترو اماده کنن تا با من بیاد...

روی یکی از صندلی ها نشستم و پیشونیمو ماساژ دادم.


مرد رفت سراغ یکی از دخترا و دستی به #سینه های بزرگش کشید و زبونش و روی لبش کشید و گفت

_امشب توی اتاقت بمون که کسی نخوادت نجمه میخوام خودم بیام سراغت...

دختر که ناراضی به نظر میرسید چشمی گفت و ازش فاصله گرفت


#به_قلم_سارا
#sara

چنل پرسش و پاسخ...
بی احترامی حرفای الکی غیر رمان ممنوعه و جواب داده نمیشه

https://t.me/joinchat/vWMgUv0cfewzMDM0

سلام Ses هستم
لینک ناشناسم پیام بدید

https://t.me/BiChatBot?start=sc-270732-I5Lv3dc

جوابارو توی چنل پرسش و پاسخ بخونید.
@ssaarrab