دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

سـ.ـکس خشن عمو ناتنی با برادرزاده 17 ساله مشغول خود ارضـ .ا | هوسباز

سـ.ـکس خشن عمو ناتنی با برادرزاده 17 ساله

مشغول خود ارضـ .ایی بودم و ویبراتور کوچولومو روی بهشتم میلغزوندم .

_اوممم اوییی نانازممم آههییی
در ناگهان باز شد و هیکل چهارشونه‌ی عمو کیسان توی در نمایان شد ، پستونک بزرگ پر از شیر هم توی دستش.
با ورودش هل شدم و ویبراتور رو پشتم قایم کردم.
خدا خدا میکردم که ندیده باشه..
_شش..شلام عمو
خیسی بین پاهام داشت دیوونم میکرد.
دست به سینه با چهره ای خنثی بهم زل زده بود .
همون حالتی جلو اومد و با شصتش صورتمو نوازش کرد.
_مگه بهت نگفتم صدام نکن عمو؟!

با ترس و خماری لب زدم:
_ببشید ددی ژونم

دستش پایین تر رفت و نوک سینمو لمس کرد..
نوکشون سیخ شده بود و با برخورد دستش دلم میخواست ناله کنم..
حالم خراب بود ... وسط عشق و حآلم سر رسیده بود..
_اوفف نوک لیمو های کوچولوی ددی سیخ شدن

با حرکت انگشتش دیگه نتونستم تحمل کنم و با التماس نالیدم:
_اومممم ددی تپلیم آب دار شوده بلام میخولیش؟ تولوخودا

جوونی کشید و پاهای ظریفمو از هم باز کرد.

-داشتی چیکار میکردی اینجوری آب انداخته هوم؟!

+هی..هیشی

ویبراتور کوچولوی صورتیمو توی دستم جا به جا کردم و بیشتر پشتم قایم کردم.

روی تخت خیز برداشت و دستش رو به پشتم رسوند.
ویبراتور رو به زور از دستم بیرون کشید و غرید:
_این چیه توله سگ؟! داشتی خود ارضـ ایی میکردی؟!

پستونک حاوی شیر داغ رو واردم کرد که از داغیش جیغی زدم و...
https://t.me/+leX22Qpuqos0MDA0
https://t.me/+leX22Qpuqos0MDA0
https://t.me/+leX22Qpuqos0MDA0
https://t.me/+leX22Qpuqos0MDA0
https://t.me/+leX22Qpuqos0MDA0
https://t.me/+leX22Qpuqos0MDA0
https://t.me/+leX22Qpuqos0MDA0
#پارت_آینده_رمان