دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

- وقتی داشتم واسه شوهرت می‌خوردم خیلی خوشحال بود! خورشید ناب | هوسباز

- وقتی داشتم واسه شوهرت می‌خوردم خیلی خوشحال بود!

خورشید ناباورانه به زن نگاه کرد، زن سرمستانه خندید و وقیحانه گفت:
- می گفت خیلی خوبی! از اون دختره‌ی ادا تنگا خیلی بهتری! چیکار می‌کردی که این قدر تشنه‌ی سکس بود؟

داشت از رابطه پر از خیانتشان می‌گفت و من مثلِ بید می‌لرزیدم. وسایلم را که جمع کرده بودم تا از این شرکت کوفتی بیرون بزنم را پرت کرد وسط اتاق و با خنده گفت:
- گمشو بیرون، حتی دلم نمی‌خواد مهدیار اینجا ببینتت و ناراحت بشه!

نایِ ایستادن رویِ دوپایم را نداشتم. باید وسایلِ ریخت و پاشم را جمع می‌کردم. باید از اینجا می‌رفتم... رییسم، همین زن بود! قدم برداشت سمتم و حینی که با کف دست سینه‌ام را به عقب هل داد گفت:
- کَری؟ دارم بهت می‌گم گمشو برو بیرون نمی‌خوام مهدیار ببینتت! به اونم همینطوری چسبیده بودی که دیشب می گفت از دستت راحت شده؟

خندید! این زن دیوانه بود، سرش را نزدیک گوشم آورد و با همان قهقهه‌ی کثیف گفت:
- وقتی خودشو تا ته واردم می‌کرد هی می‌گفت " کونِ لق خورشید " چیکارش کردی انقدر ازت فراریه؟!

خم شدم وسایلم را جمع کردم و خودم را نگه داشته بودم که نترکم. زنِ دیوانه رویِ برگه ها رژه می‌رفت و رد کفشش رویِ مدارکم جا می‌ماند... از این همه تحقیر حالم بد می‌شد... در باز شد و از فکر اینکه مهدیار باشد مردم، اما نبود! مرد جوانی قدم داخل اتاق گذاشت و زن با وحشت گفت:
- اینجا چیکار میکنی پسرم؟!

مرد با اخم های در هم به سمتمان آمد و مادرش سزاسیمه گفت:
- کِی رسیدی فردین جان؟! چرا بی خبر قربونت برم؟

فردین تای ابرو بالا انداخت و با غیظ گفت:
- واسم کارت دعوت عروسیتو با شوهر مردم واسم نفرستاده بودی!

خانم اسماییلی وحشت زده به او نگاه می‌کرد و نمی‌دانست باید چه بگوید! فردین اخم کرد، سیبک گلویش بالا و پایین شد و به خورشید گفت:
- بابت حرف های زشتِ مادرم ازت عذر می‌خوام خانم‌.‌...

زن وحشت زده گفت:
- شنیدی؟ کجا بودی؟

فردین عربده کشید:
- پشتِ در! شوهر حرومزادتم بود... فرار کرد وگرنه می‌کشتمش!

کنارم نشست و وسایلِ ریخت و پاشم را داد دستم، رو به مادرش غرید:
- چهل و هشت ساعت وقت داری ازش طلاق بگیری! وگرنه جنازه‌اش و می‌ذارم رو دستت...

فردین تهدیدش می‌کرد و زن تصمیم گرفت طیِ این چهل و هشت ساعت، فرار کند... همراهِ مهدیار...! حالا من و پسرِ زنی که نامزدم را اغفال کرده بود باید به دنبالِ آن ها می گشتیم!

https://t.me/+WcmVCu72MoM0NmFk
https://t.me/+WcmVCu72MoM0NmFk
https://t.me/+WcmVCu72MoM0NmFk