Get Mystery Box with random crypto!

#part354 https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk https://t.me/+wRfJhYU | دلربا / هفت خط

#part354

https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk
https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk
https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk
https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk


_آه، حس می کنی چطور اون‌ #سوراخ #تنگت داره #سالارم رو می بلعه؟

حرکتی بهش داد و از #داغی و #تنگی که دور #آلتش پیچید آه لذت بخشی کشید.

_لعنتی به اوج می بریم.

_میشه #سینه_هام رو بخوری؟

نگاهی به نوک #سینه های برجسته اش انداخت. از شدت حساسیت و #تحریک مثل #سنگ سفت و درشت شده بودن.

- همونطور که آروم و پر لذت تلمبه می زد خم شد و نوک برجسته ی سینه اش روبه دهن گرفت و با اون یکی دستش سینه ی دیگه لش رو به بازی گرفت.

آه و ناله ی بلند فرهود خبر از حساسیتش روی نوک سینه هاش رو می داد. جوری به خودش می پیچید و آه و ناله سر می داد که هر آن احتمال داشت
#ارضا بشه.

دهنش رو از نوک سینه اش برداشت و دستش رو جایگزین کرد. لبش رو کام گرفت و سرعت تلمبه هاش رو بیشتر کرد.

با حس لرزش بدن فرهود و آه عمیقی که میون لب هاش خفه شد فهمید که #ارضا شده.

داغی و روونی مایع دور #آلتش بیشتر تحریکش می کرد و قرار رو ازش می گرفت. سرعت حرکاتش دست خودش نبود، لباش رو از فرهود شل شده جدا کرد و سرش رو عقب برد.

نوک #سینه های برجسته اش رو چنگ زد و خودش رو تا اعماق وجود فرهود می کوبید. با حس به اوج رسیدن #محکم خودش رو درونش کوبید و آه غلیظی همراه با خروج مایعش از دهنش خارج شد.‌


https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk
https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk
رابطه ی بین یه پسر دوجنسه،نیمی دختر ونیمی پسر با رییس شرکت

عشقی متفاوت و خاص.

#گی
#دوجنسه
#عاشقانه
#اروتیک
#صحنه دار
https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk
https://t.me/+wRfJhYUc-GZkZjlk