- سینه هات داره میوفته تو دهنم خانم پرستار! چشمهایش گرد شد. - | دلربا / هفت خط
- سینه هات داره میوفته تو دهنم خانم پرستار!
چشمهایش گرد شد.
- چی میگی تو... چکار به سینه های من دارید آقای محترم!
خاویر پوزخندی زد.
دستش را به کمرش رساند و با یک دست کمر دخترک را گرفت.
- من شدم آقای محترم توله سگ؟
با چشمهای ترسیده لب زد.
- خاویر توروخدا کسی میفهمه اینجا بیمارستانه! من اینجا آبرو دارم.
مرد بدون توجه، به سینه های درشت دختر اشاره کرد.
- این عظمت و جلالو نشونم بده تا کاریت نداشته باشم.
خاویر خان با انهمه ابهت و خشونت به دختر ریزه میزه التماس میکرد؟!
لبش را گزید.
- چطوری نشونت بدم! کسی میاد میفهمه.
- دکمه رو باز کن خم شو روم، میخورم کسی اومد پشت به دری سریع راست شو بگو آمپول میزدم.
ناخودآگاه از تعجب جیغ زد.
- دیوونه شدی تو!
کمرش را فشرد.
- هیش بچه! بدو مردم واسه اون سینه های درشتت... سوتین تنت کردی؟
- معلومه که اره.
- بده اونم جر میدم.
ترسیده نگاهش به در اتاق انداخت.
- وایسا درو ببندم.
سریع سمت در رفت و بعد از بستنش، رو پوش سفیدش را کنار زد و دکمه های اول مانتویش را باز کرد.
یکی سینه های درشتش را نیمه از سوتینش بیرون کشید و روی صورت مرد خم شد.
لیسی زد و نوک صورتیش را گاز ریزی گرفت.
داغی لبانش موجب شد از ته دل ناله کند و مرد زمزمه کرد.
- آروم نفسم صدات نره بیرون! میدونی دیوونه میشم کسی صدای ناله هاتو بشنوه؟ کَرش میکنم اگه کسی گوش بده به این صدا...
همین حرفهای موجب شد دوباره ناله کند و مرد لبانش دوباره روی سینه هایش نشست. اینبار بدون ملاحظه میخورد.
صدای ملچ ملوچ کردنش بلند شده بود و دستش بین پای دختر را چنگ زد.
- در قفل نمیشه؟ میخوام همینجا نطفه بکارم تو شکم نامزد کوچولوم...
https://t.me/+WHuNxNzfM-ZhOTZk
https://t.me/+WHuNxNzfM-ZhOTZk
https://t.me/+WHuNxNzfM-ZhOTZk
https://t.me/+WHuNxNzfM-ZhOTZk
https://t.me/+WHuNxNzfM-ZhOTZk
https://t.me/+WHuNxNzfM-ZhOTZk
سکس دختر پرستار توی بیمارستان با نامزدش که یه گنده لاتِ کله خرابه
میخواد همونجا دختره رو حامله کنه و...
#صحنهدار
.
.