Get Mystery Box with random crypto!

م آه و اوهم شروع شد و شهوت وجودمو گرفت زبونشو میکشید روی کوسم | داستان ایرانی🇮🇷

م آه و اوهم شروع شد و شهوت وجودمو گرفت زبونشو میکشید روی کوسم و

منم بی اختیار ناله میکردم و کیف میکردم و سرشو گرفته بودمو بیشتر به کوسم فشار میدادم و وسطش فرهاد میگفت : جووووونم دوس دای عزیزم ؟؟؟ آرههه ؟؟؟ منم میگفتم : آره... دووووس دارم ... میخوووووام و اونم وحشی تر میخورد میدونستم دیر ارضا میشم پس نگران نبودم ( خود ارضای خوبی بودم ) بلند شد و لباساشو در آورد ...





کیرش خیلی جذاب بود و حسابی شق شده بود و با لبخند گفت : میخوری ؟ چون دفه اولم بود نمیخواستم زده بشه واسه همین گفتم نه ...یه چشمک زد و اومد روم خابید و جوری کیرشو تنظیم کرد که لای کوسم قرار گرفت و داغیش داشت آتیشم میزد و سراسر عشق و حال میشدم توی صورتم نگاه کرد شروع کردیم به لب دادن و همزمان دیدم که کیرشو وسط پاهام عقب و جلو میکنه و منم حسابی حال میکردم خیلی دلم میخواست میکرد تو کوسم اما خب دختر بودمو نباید خودمو به راحتی به گا میدادم اما خب کونم هیچ اشکالی نداشت انگار اونم متوجه شد و گفت : عزیزم اجازه میدی بکنمت ؟ گفتم : از کونم آره ولی از جلو نه اومد یه چشـــــم کشداری گفت و اومد پایین و رفت یه کرم آورد و یکمشو مالید سر کیرش و منم با حالت سگی بودم و یکمشو مالید به کونم و دستشو یذره کرد تو کونم که یه آخ کوچولو گفتم و باخنده گفتم : جااااانم بدجور حالت خرابه ... اومد روم و دیدم کیرشو آروم آروم داره میکنه تو کونم و درد داره همه جامو میگیره انقد بهم حال داده بود که دردش مهم نبود و هر دفعه که کیرش میرفت تو کونم منم آخ و واخ میکردم و فرهادم دم گوشم میگفت اووووم چیه خانومی ... جوووووونم داری کیف میکنی ... استادت داره میکنتت کیر استادت تو کونته اووووف و منم با این حرفا نالمو بیشتر میکردم





وقتی کیرش رفت تو شروع کرد اروم تلمبه زدن و منم با صدای نازک شهوت فرهادو بیشتر میبردم بالا و خودمم که دیگه تو اوج بودم فرهاد تلمبه میزد و با یه دستش میزد رو باسنم و میگفت : دوس داری خوشگلم دوس داری بکنمت ... آرههههه این کون کردن هم داره آرههههه ... آهههههه و دستشو بیشتر میزد رو باسنم و کیرشو تند تر میکرد تو کونم حالتو عوض کردیم و اومد روم خوابیدو و سینه هامو گرفت تو دستاشو شروع کرد به مالیدن و تلمبه هاشو بیشتر کرد ... صداش وحشیانه خونه رو پر کرده بود .و منم زیر لبی میگفتم : وایییییی چه حسیه اوووووم میخوام همش اینطوری باشه و اونم میگفت همش همینطوریه جونم ... حسابی داری باز میشی ... اوفففففففففففف میدونستم حالاس که ارضا بشم صدامو دادم بالا و گفتم : جااااااان تند تر تند تررررررر منو بگا ... منو بکنننننن آخخخخخ فرهااااااد عزیزم تند ترررررر دادم زیر کیرت جون میدمممم و اونم خیلی تند منو میکرد لحظه ارضا شدنم بود و با یه لرزش ارضا شدم فرهاد کیرشو در آورد و گفت میمالیش ؟ گرفتم تو دستمو شروع کردم به مالیدن و دیدم چند لحظه بعد آبش ریخت روی سینه هام واقعا دیگه حال نداشتیم و ده دیقه کنار هم خوابیدیمو و من بلند شدم با یه دستمال خودمو تمییز کردم و لباس پوشیدم فرهاد هم شرتشو پوشید و اومد کنارمو گفت : خیلی حال دادی خوشگل خانوم منم خنده ای کردم و گفتم : شما که بیشتر حال دادی استـــــــاد ... خندید و بعد از رو بوسیو این حرفا کتابو برداشتم و رفتم خونه...





الان سه ماهه از این قضیه میکذره و من هنوزم با استاد خوشگلم در ارتباطم و هر از گاهی با هم رابطه داریم و چند هفته پیش هم از شدت حشر پردمم زده شد اما خب به رابطه باهاش می ارزید... امیدوارم نصیب شمام بشه از این استادا...

پایان

@DastanSexIranl