دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

يه نيم نگاه به صورت من انداختو دوباره با همون سرعت چشماشو بس | داستان ایرانی🇮🇷

يه نيم نگاه به صورت من انداختو دوباره با همون سرعت چشماشو بس

ت! منم كه خودمو به خواب زده بود اما كيرم همچنان روي كون خالم بود ، آروم خودمو كشيدم عقب ولي هنوز حشري بودم.
دستمال كاغذي رو از روي ميز یلداي بالا سرم برداشتم تا جلق بزنم! آروم چهار پنج تا دستمال كشيدم بيرون دوباره به همون حالت دراز كشيدم ، كيرمو زير پتو آوردم بيرون ، يكم جراتمو بيشتر كردم دامنشو با نوك ناخنام تا ساق پاش زدم بالا ، واي چه پاهاي خوشگلي ، بدون مو و سفيد ، بخاطر اينكه جنس پارچه دامن خالم خيلي لَخت بود خيلي آسون هم ميشد بكشمش بالا...
اينكارو تا بالاي ساق پاهاش ادامه دادم ، سانت به سانت و با دقت فراوان اينكارو ميكردم گاهي هم دست از كار ! ميكشيدم و كيرمو ميماليدم انقدر بالا زدم تا چشمم به جمال شورت صورتي خوشگلش روشن شد! زير پتو شلوارمو تا ساق پام كشيدم پايين و دستمالو آماده كردم تا با ديدن اين صحنه زيبا جلق بزنم
كونش قلمبه زده بود بيرون حتي از پشت راحت ميشد خط كوسشم ديد ، ميخواستم شروع كنم كه ناگهان خالم دست چپشو آورد پشتش و دستشو كرد زير شورتشو كونشو خاروند!
چون ناخنهاش دراز بود صداي خارشش فضاي خونه رو پر كرده بود! مثل اينكه اصلا هم متوجه اين نشده بود كه دامنشو زدم بالا ، بعد خاروندن كونش دستشو كشيد بيرونو با همون حالت قبلي به خوابش ادامه داد ، پتورو از روم كشيدم اونور و خودمو بهش نزديك كردم ، زانوهاي لختم به پشت ساق پاهاش برخورد كرد ، خيلي ترسيده بودم ولي دست خودم نبود ، يعني واقعا نميدونستم دارم چيكار ميكنم ، آروم تر بهش نزديك شدم و مهم ترين تصميم زندگيمو گرفتم! آروم از پشت بغلش كردم ، كيرمو گذاشتم لاي پاهاش البته شورتش هنوز تنش بود ، ديدم اينجوري فايده نداره ، سر كيرمو يكم تف ماليش كردمو آروم هلش دادم لاي پاهاش ، ديگه واسم مثل روز روشن بود كه بيداره ، جراتم بيشتر شدو دستمو بردم سمت سينه هاي خوشگلش ، با دست چپم سينه چپشو از رو لباس گرفته بودم ولي از بس گنده بود كه همش توي مشتم جا نميشد ، لاي پاش به قدري داغ بود كه همون اول نزديك بود آبم بياد ولي خودمو كنترل كردم ، ميدونستم اگه چشمم توي چشاش بيوفته از كارم پشيمون ميشدمو كلا كير و حسم ميخوابيد ، دليلشم گفتم چون اصلا توي نخ خاله هام نبودم ، بگذريم
دستمو بردم زير لباسش و از رو سوتينش سينشو ماليدم ، نوك سينشو قشنگ ميشد بين دوتا انگشت گرفت و بازيش داد ، خواستم سوتينشو بدم بالا ولي نشد ، چون انقدر تنگ بود كه اجازه هيچ حركتيو نميداد به من ، بيخيال سينه هاش شدم و رفتم سراغ شورتش ، همزمان كه تلمبه ميزدم شورتشو كشيدم تا نصف كونش پايين ، اصلا قصد نداشتم تا باهاش س.ك.س واقعي داشته باشم يا از كون و كوس ترتيبشو بدم ، به نظر خودم لاپاييش فازش بيشتر بود!
با دست چپم لاي كونشو باز كردم و سوراخ كونشو ديدم ، رنگش قهوه اي سوخته بود البته معلوم بود خيلي ام تنگه ، ديگه شورتشو پايين تر نكشيدم ، شورتشو نصفه رها كردم و تلمبه زدم ، يه دفعه احساس كردم بازوي دست چپ خالم داره ميلرزه! بله خالم داشت كوسشو ميماليد ، البته جوري كه مثلا من متوجه نشم ، با ديدن اين صحنه ضربه هامو بيشتر كردم و با هر ضربه ام كونش يه موج خوشگل تا بالا ميزد كه همين مسئله باعث شد آبم بياد ، دستمالي كه از قبل آماده كرده بودمو توي يه حركت گرفتم جلوي كيرم ولي انقدر آبم زياد بود كه يكمش ريخت روي فرش و دامن خاله سارام.
بعد اينكه آبم كلا تخليه شد ، كونشو يه بوس كوچولو كردمو شورتشو كشيدم بالا و دامنشم زدم پايين و رومو كردم اونورو خوابيدم ولي قبل خوابم متوجه شدم كه خالم هنوز داره كوسشو ميماله ، چه شاراپ و شوروپي راه انداخته بود!
بعد خواب خالم زودتر از من بيدار شده بود ، منم بيدار شدم بدون اينكه به روي هم بياريم كه اتفاقي افتاده ، بعد اونروز فرصت نشد تا كارمو تكرار كنم چون پسر خاله مرجانم واسه ديدن من اومد اونجا و دوروز باهام موند
اميدوارم دفعه بعد بهتر و با لذت تر اينكارو بكنم . نظر يادتون نره بچه ها
پایان

@DastanSexIranl