Get Mystery Box with random crypto!

یه ضربه فقط یه ضربه دیگه مونده بود تا ارضا شه نگه داشتم خیلی | ANNA

یه ضربه فقط یه ضربه دیگه مونده بود تا ارضا شه
نگه داشتم
خیلی وقت بود ارضا نکرده بودمش
چند وقتی میشد که سکس ها رو بعد از ارضا شدن خودم و قبل از ارضا شدن اون تموم میکردم
دلم میخواست برای ارضا شدن بهم التماس کنه و به پام بیفته
بلند گفتم فکر کنم گفتی نمیخوای ارضا بشی درسته
؟؟؟
کاکتوس رو تا ته تو کونش جادادم و شروع کردم به باز کردن دستاش گفتم
اگه ارضا شدن دلت میخواد باید با همون کاکتوس توی کونت رو کیرم بشینی و خودتو ارضا کنی
جونی براش نمونده بود
دراز کشیدم
خون از لای سوراخ کونش
و کناز کاکتوس هنوز جاری بود  
گگش رو باز کردم گفتم اگه میخوای رو کیرم بشینی ولی جون نداری کافیه ازمن کمک بخوای
دهنش خشک خشک بود بس جیغ زده بود و صداش تو گگ خفه شده بود
با سختی گفت کمکم کن
بلندش کردم و بالای خودم گذاشتمش من داد کشیده بودم اون رو بود و گیرم لبه ی کسش
گفتم از اینجا به بعد به پای تو
سختی خودشو تکون دادو کیرمو فرو کرد تو کسش
درد براش شروع شد چون اون از پشتم پر بود و حتی نمیتونست یک سانت هم کاکتوس رو جابه جا کنه
دستاشو رو تخت گذاشتو خودشو بالا کشید میخواست خودشو رو من بالا پایین کنه ولی درد داشت
گفتم ازم خواش کن
بگو که میخوای بکنمت
چشماشو رو هم گذاشت و گفت عشقم لطفا
با تما عجز و بدبختی اینو گفت میل باطنی این نبود
وای میدونست که من الان در هر صورت اونو از جلو هم میکنم و اگه اون نخواد من با چندتا چیز اضافه تز اونو از جلو میخوام
برش گردوندم رو تخت و رو به خودم خوابوندم سوراخ باسنش رو زمین بود  و کاکتوس فشرده میشد ولی من رفتم روش و شروع کردم بالا پایین کردن کیرم توش با هر بالا پایین کردنم کاکتوس بیشتر تو بدنش فشرده میشد ولی اون صداش گرفته بود و جیغ نمیزد و نفس نمی‌کشید فقط یه نبض خیلی ارومی تو دستش میزد
که اگه اونم نبود به معنای مطلق کلمه مرده بود
ناله هاش پر از درد بود ارضا شدم و ارضاش کردم
بعد چند وقت
از کاکتوس تو کونش خوشم اومده بود خیلی خوب و زیاد فرو رفته بود دلم نمیومد درش بیارم بعد دیدن فرو رفتگی زیاد کاکتوس تو تنش یه باز دیگه دلم سکس از جلو خواست تا هرچه  بیشتر و بیشتر فرودش کنم  پس رفتم واسه راند دوم از جلو
و باز هم ارضا شدیم
و کاکتوس تو بدنش حسابی جاگرفته بود محکم کنارم بقلش کردم
گونشو بوسیدم رد گگ روش مونده بود
گفتم امشب باید با کاکتوس بخوابی شاید فردا درش اوردم اونم تورو خیلی دوست داره مثل من  چون خودشو توت  حسابی فرو کرده حیفه درش بیارم
شاید فردا صبحم منو تو اون باهم یکبار دیگه تجربش کنیم
با شنیدش ضربان قلبش کمتر شد ولی هنوزم زنده بود ...