دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

زبونشو با ملچ و ملوچ روی چوچولم کشید و مک محکمی زد که بی طاقت | عروس

زبونشو با ملچ و ملوچ روی چوچولم کشید و مک محکمی زد که بی طاقت به میز چنگ زدم.

دبیر ریاضی با دیدنم که رنگ به رو نداشتم متعجب گفت:
_ امجدی حالت خوبه؟

لب گزیدم و گفتم:
_ آه... آره خوبم... خانم معلم...

مشکوک نگاهم کرد که همون موقع کیانا از زیر میز زبونش رو وارد سوراخم کرد.

دیگه نمیتونستم جلوی خودم رو بگیرم و دلم میخواست زنگ تفریح بخوره تا بریم توی یکی از کلاس های خالی و واسش لخت شم تا با اون انگشت های بلندش بکنتم.

از زیر میز نگاهش کردم که چطور با ولع بهشتمو لیس میزد و دستش زیر مانتوم با نوک ممه هام بازی می‌کرد.
مجدد زبونشو توی سوراخم چرخوند که دیگه نتونستم تحمل کنم.
- آاااه...

نگاه همه بچها و خانم معلم سمتم برگشت. با اخم گفت:
- اونجا چه خبره؟؟

ترسیده خودم رو جمع و جور کردم و خواستم شلوارمو بکشم بالا که کیانا از زیر میز گفت:
_ هیسس... بذار ارضات کنم.

جوابشو ندادم و لبمو محکم گاز گرفتم و گفتم:
_ هیچی... خانم معلم... یکم زیر شکمم درد میکنه...

با اخم نگاهم کرد و کتاب و ماژیکش رو کوبید روی میز:
_ حالت خوب نیست چرا میای مدرسه؟ نظم کلاس و بهم زدی!

_ معذرت میخوام خانم.

چشم غره‌ای بارم کرد و مشغول ادامه درس دادن شد که همون لحظه کیانای نامرد نوک زبونشو تند تند تو سوراخم عقب جلو کرد و احساس کردم پایین تنه‌ام داره منفجر میشه.

به اوج نزدیک شدم و بدنم لرزید آه بلندی کشیدم و خندیدم که آبم ریخت توی دهن کیانا...

این بار خانم معلم عصبی به سمت ته کلاس، جایی که من نشسته بودم اومد و با دیدن پایین تنه‌ی لختم و کیانا بین پاهام....

_ امجدی و سلطانی!!! هر دوتا میرید دفتر. همین الان!!

https://t.me/+j2s-oRNdh4VlODgx
https://t.me/+j2s-oRNdh4VlODgx
https://t.me/+j2s-oRNdh4VlODgx

کیانا و شفق تو مدرسه سر بازی جرعت حقیقت مجبور میشن همدیگه رو ببوسن و این میشه شروع عشق پنهانی اونها. معاشقه های یواشکی و سکس های پنهانشون توی دستشویی مدرسه و سر کلاس های مختلف، درست وقتی که مدیر و ناظم مدرسه می‌فهمن دردسر براشون درست میکنه و....

رمان به شدت صحنه دار و مناسب بزرگسالان