دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

با بدن برهنه پشت تخت قایم شده بودم و مثل بید میلرزیدم جای کمرب | اسیرشهوت🔞پرتگاه

با بدن برهنه پشت تخت قایم شده بودم و مثل بید میلرزیدم
جای کمربندش رو سینه هام به شدت میسوخت
میدونستم راه فراری نیست
نباید برمیگشتم
با بچه تو شکمم دیگه جایی به جز کنار خودش ندارم
با کشیده شدن موهام بغضم ترکید
موهامو دور دستش پیچید و روی تخت انداختم
سرمو تو بالش فرو کردم و منتظر تنبیه شدم
فرهاد خان از هیچ اشتباهی نمیگذشت
با بوی سوختنی که به دماغم خورد بهت زده سرمو بالا آوردم
با آهن داغی نزدیکم شد
صداش تو گوشم پیچید :

_ به پشت میخوابی و تکون نمیخوری ... به جز جایی که میخوام بقیه بدنت نباید بسوزه فهمیدی؟ سرتو فرو کن تو بالش صدات در نمیاد

ناله ای کردم
تمام بدنم میلرزید
صدام انگار از عمیق ترین چاه دنیا بیرون می اومد :

_ فرهاد خان توروخدا ... من حاملم ... بخاطر بچت ببخش

سرمو تو بالش فرو کرد و نشست رو تخت :

_ وقتی همچین گوهی میخوردی باید فکر اینجاشم میکردی ... صدات در نمیاد بهار وگرنه بعدش میذارمش رو زبونت

اختیار اشک هام دست خودم نبود
دوباره سرمو تو بالش فرو کردم و منتظر شدم

( درد نداره دیوونه ... نلرز ... نلرز... چند ثانیه است ... زود تموم میشه ... تو که دفعه اولت نیست...)

لبه شرتمو گرفت و تا زانوهام پایین کشیدش

( به بچت فکر کن ... اونم الان ترسیده ... زودتموم میشه ... زودتموم میشه )

آروم با دو دست پاهامو تا جایی که میشد باز کرد

( کاش زود بردارش تا پوستم کنده نشه ... کاش بعدش انتظار رابطه نداشته باشه ... کاش بعدش از تجاوز خبری نباشه ... هییییش بهش فکر نکن )

صداش پیچید تو اتاق :

_ آماده ای؟

ضجه ای زدمو سرمو بیشتر تو بالش فشار دادم
با یک دست پا سمت راستمو گرفت و پاشو انداخت رو اون یکی پام :

_ تکون نمیخوری بهار... اگه تکون بخوری و به جای دیگت بچسبه تیکه تیکت میکنم ... خودت میدونی بعدش باید راضیم کنی ... پس به نفعته زیاد بهت آسیب نرسه

( نه ... نه ... نه ... تحملشو نداشتم .... اینبار زیرش جون میدادم ... تمومش کن دیگه لعنتی تمومش کن...)

تو صدم ثانیه حس کردم پشتم آتیش گرفت
سوختن و آتیش گرفتن سلول به سلول بدنمو حس کردم
بدون کنترل رو رفتارم جیغ بلندی کشیدم و دستمو به پشتم رسونم که با دستش سیلی محکمی رو دستم زدو....
https://t.me/joinchat/R8uYsv2Ok-nM9d7L

#BDSM