شورت گلگلی شو در آوردم و دستی رو #تپلی سفیدش کشیدم که گفت: ' ع | اسیرشهوت🔞پرتگاه
شورت گلگلی شو در آوردم و دستی رو #تپلی سفیدش کشیدم که گفت: " عمو دکتر #آمپول دلد داله؟ " بوسی روی لپ #تپلی پشتش زدم و گفتم: " نه عمو جون خودتو #شل کن پشت هم برنگرد زود تموم میشه" با روغن #کلوچه بین پاهاشو مالیدم که خنده ی ریزی کرد و گفت: " عمو #قلقلکم میاد نکن " آه مردونه ای کشیدم و سالارمو کلفتمو گذاشتم بین #تپلی هاشو و گفتم: " #شل کن عمو جون " چشمی گفت که تا دسته داخلش فرو کردم. جیغ بلندی کشید و از عمق وجودش گریه میکرد اما...... #پارت_اولش_سسکی_نبود_فوش_بده https://t.me/joinchat/R8uYsv2Ok-nM9d7L #رمان_سسکی_خشن