#رمانیباصحنههایباز_ازجنسعشقیمتفاوت پیوندالهه طبیعت و فرزندشیطان
https://t.me/joinchat/Q5XMtQpsS20oxFx6 موهاشو ول کرد و دوباره به تن سارا چنگانداخت،بالاتنشو تو مشت گرفت و با حرص فشار داد بالاتنه گرد و سفیدش کبود و دردناک شده بودن،ضربه آخر رو با آه های بلند مردونش زد و خودشو خالی کرد
خودش رو بیرون کشید وسارا رو که توان ایستادن نداشت تو آغوش گرفت دستشو روی پایین تنش اروم حرکت میداد و باهاش بازی میکرد،آب داغ رو باز کرد و با سارا زیرش ایستاد نفس عمیقی توی موهای بلند سارا کشیدو سرشو پایینتر آورد
لبشو روی گردن کشیده سارا گذاشت و مک زد،زیر دل سارا رو ماساژ میداد و سارا خنده رضایت بخش این مرد رو از پشت سرش احساس میکرد سارا رومحکمتر بخودش فشرد و غرید:
_میدونی سارا تو فقط برای من ساخته شدی،برای زیر خواب شدن و ناله کردن،دوست دارم دفعه بعد که میام صدای ناله هاتم باشن،اصلا از جیغ و دادهای بیخودی لذت نمیبرم سارا میدونی که،،اگهچیزی رو دوست نداشته باشم حتما زجرشو میکشی و تنبیهمیشی
صدای افتادن سطل از پشت در حمام دستاشو از دور سارا شل کرد،همراه با سارا که جونی توی تنش نمونده بود کمی عقب تر رفت صدای نجوا گونه سام توی حمام پیچید و سارا از شنیدن صدای سام به لرز افتاددیگه اختیار بدنش دست خودش نبود زانوهاش شل شد که رایان دهنشوگرفت با فشار ....