#هرزه_ای_خیابونی #پارت1 با بدن برهنه ام روی تخته چوبی نشس | اسیرشهوت🔞پرتگاه
#هرزه_ای_خیابونی #پارت1
با بدن برهنه ام روی تخته چوبی نشستم صدای صاحب کارم مثل بتک توی سرم میخورد اما چاره ای نداشتم جز قبول کردن هرزگی !
رو کرد سمت مردا و گفت : -امروز براتون یه دختر داغ و تنگ دست نخورده آوردم نه از اونایی که ادا تنگارو درمیارن این تا به این سنش هیچ مردی باهاش رابطه نداشته .
سمتم اومد و سیلی محکمی روی پشتم کوبید و ادامه داد : حالا میخام به کسی بفروشمش که یه قیمت فضایی پاش بده اونایی که دوزار جیب شونه برن وقت منو تلف نکنن !
جلو اومد و شرت توری قرمزمو کنار زد... اشاره ای به بهشتم کرد - این دختر تنگ و خوش اندام چند میخرین ?
یکی از مردایی که خیلی خوش چهره و خوش لباس بود نزدیک تر اومد و انگشتش رو وسط پام کشید و بعد انگشتش رو عمیق بوش کشید -زن من عاشق رابطه سه نفره اس میخرمش برای زنم خیلی وقته دنبال دختریم که طاقت رابطه خشن و گروهی و داشته باشه !! https://telegram.me/joinchat/AAAAAEXs2MozWPc-uWFpBg #دلتون_رمان_متفاوت_داغ_نمیخواد? #پس_جوین_شو! https://telegram.me/joinchat/AAAAAEXs2MozWPc-uWFpBg