دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

﷽ اسیرشهوت #part15 حالم به حدی بد بود که مثل یه عروسک | اسیرشهوت🔞پرتگاه




اسیرشهوت

#part15



حالم به حدی بد بود که مثل یه عروسک فقط و فقط نگاه میکردم.

از اتاق که بیرون رفتیم هم زمان ایهام با صورت سرخ هم بیرون اومد..

با دیدنش نمیدونم چیشد که بازوی اورهان محکمتر چسبیدم و سرم و پایین انداختم.
به قدری دیدن رابطه اش با یه دختر دیگه برام دردناک و عذاب اور بوده که دلم میخواست اونم عذاب بدم.

نگاهش روی دست قفل شده ی من روی بازوی اورهان موند ...

مگه نه که گفت مجبوریم ببازیم تا خیلی زود پیروز این بازی باشیم؟

مگه نگفت که باید زنش بشی تا اتفاقی نیفته تا بتونم سلامتیت و تضمین کنم؟
مگه نگفت این جدایی فقط و فقط از روی اجباره؟
اگه من با بردارش هم خواب شده بودم و فقط به خاطر اصرار خودش بود اما هم خواب شدن خودش با دوستم به اجبار کی بوده؟

صدای اورهان قلبم و چنان مچاله کرد که دستم خیلی محسوس روی قلبم نشست..

_داداش فک کنم بعد چند وقت شب محشری گذروندی!
باید بگم برات معجون درست کنن فکر نکنم کمری برات مونده باشه!


ایهام با چشمای یخ زده اش به برادرش خیره شد و من دستم از دور بازوش باز شدم و به سمت پله ها قدم برداشتم

هر لحظه امکان داشت تا جون از پاهام بره و نقش زمین بشم اما خودم و به نرده ها رسوندم و با کمکشون پله هارو پایین رفتم.

شب بدی گذرونده بودم کی میگفت جهنم فقط توی اون دنیاس؟
من امشب جهنم و عذابش و توی همین دنیا دیده بودم و تجربه اش کرده بودم.

وقتی پایین پله ها دست کسی دستم گرفت برنگشتم ببینم کیه!
چون غیر از اورهان کی جرات داشت دست منو بگیره؟

کنارم قدم برداشت و سوار ماشین شدیم.

سرم و روی شونه اش گذاشت و گفت:

_کمی بخواب افکار بد و از خودت دور کن...
فقط به این فکر کن که من شوهرت کنارتم و همه ی کارام برای به دست اوردن کامل توعه..

حرفاش خنده دار بود اما اورهان با همه فرق داشت..
همه چیزش فرق داشت...
عشقش نفرتش...
حال بهم زن بود اما مخصوص خودش بود..

سرم روی شونه اش موند و من قلب مچاله شدم در حال جون دادن بود از این تماس اجباری

باورودمون به عمرات عمران منو به خودش تکیه داد و تا اتاق رسوند...
روی تخت نشستم و اون موهاش و که پشت سرش بسته بود باز کرد و عصبی چرخی توی اتاق زد..

_امشب داغون و خرابم
پرم از عشق و نفرت بمونم پیشت نمیتونم خودم کنترل کنم...
میرم و تنهات میذارم اما...
فردا باید تقاص تمام اشکایی که براش ریختی امشب و بدی‌....



#به_قلم_سارا
#sara

چنل پرسش و پاسخ...
بی احترامی حرفای الکی غیر رمان ممنوعه و جواب داده نمیشه

https://t.me/joinchat/vWMgUv0cfewzMDM0

سلام Ses هستم
لینک ناشناسم پیام بدید

https://t.me/BiChatBot?start=sc-270732-I5Lv3dc

جوابارو توی چنل پرسش و پاسخ بخونید.
@ssaarrab