دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

﷽ اسیرشهوت #part6 سیگارش و کنار گذاشت و جفت ارنجشو بند | اسیرشهوت🔞پرتگاه




اسیرشهوت

#part6


سیگارش و کنار گذاشت و جفت ارنجشو بند زانوهاش کرد و چونه شو به دستاش تکیه داد و بهم خیره شد.


این برق تکی چشماش که حکم یه پیروزی داشت و اصلا دوست نداشتم.

چشماش و ریز کرد و بالاخره به حرف اومد

_شب توام به مهمونیه عمر دعوتی؟


پوزخندی بهش زدم خب معلوم بود که دعوتم عُمَر از دوستان نزدیکم بود..


اورهان اینقدر پیچیده اش نکن حرفت و بزن

خنده ای سر داد و گفت

_خیلی عجله داری مرد...
اما خب میرم سر حرف اصلیم
امشب منو هورا هم به اون مهمونی میریم.

عصبی به سمتش حمله کردم و یقه شو چسبیدم

میفهمی واری چه زری میزنی؟
هورا؟
اونجا؟
زنت و میبری تا روش شرط ببندن برای شب ؟

دستم و از یقه اش جدا کرد و دستی به یقه اش کشید و خیلی ریلکس جواب داد

_ما به اون مهمونی امشب میریم خب اگر نمیخوای من توی بازی و شرط بندی شون شرکت کنم تو به جای من شرکت میکنی...

به قدری عصبی بودم که احساس میکردم الان تمام رگهای بدنم منفجر میشن.
داشت منو با هورا تهدید میکرد ...
من نه توان این و داشتم این بیشرف یر هورا شرط ببنده و بازی کنه نه میتونستم حلوی چشمای هورا با کسه دیگه ای به اون مهمونی برم و توی اون بازی حال بهم زن شرکت کنم...

هورا با این همه درد توان هضم با کسه دیگه ای بودن منو داشت اصلا؟؟


عصبی غریدم تو نمیتونی این کارو کنی...

ازجاش بلند شد و به سمت در رفت
_یا با پارتنرت میای یا من با هورا توی اون بازی شرکت میکنم.
تصمیم با توعه ایهام...

پشت سرش از اونجا بیرون رفتم و تا دهن باز کردم حرفی بزنم هورا رو روی پله ها دیدم...

اورهان بهش اشاره کرد و گفت

_فکرکنم طرفدار زیادی امشب برای شرط بندی روش پیدا بشه؟
این دختر فوق العاده به نظر میرسه مگه نه مَرد؟؟


#به_قلم_سارا
#sara

چنل پرسش و پاسخ...
بی احترامی حرفای الکی غیر رمان ممنوعه و جواب داده نمیشه

https://t.me/joinchat/vWMgUv0cfewzMDM0

سلام Ses هستم
لینک ناشناسم پیام بدید

https://t.me/BiChatBot?start=sc-270732-I5Lv3dc

جوابارو توی چنل پرسش و پاسخ بخونید.
@ssaarrab