دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

پیرمرد میره خواستگاری دختربچه ، از مامانش میخواد دخترشو لخت کن | هوسباز

پیرمرد میره خواستگاری دختربچه ، از مامانش میخواد دخترشو لخت کنه تا ...

「 اغواگر 𝑬𝒈𝒉𝒗𝒂𝒈𝒂𝒓」

#P21

برای اجرایی کردن فکری که توی ذهنم بود زیاد مصمم نبودم .
باید از یه سری چیزها مطمئن میشدم

دختری که توی چنین وضعیتی بزرگ شده اصلا سالم هست که بخوام روش سرمایه گذاری کنم ؟؟

یه نگاه به کوچه‌ی خلوت و تاریک انداختم .
ماشین اصلا دید نداشت !
امیدوار بودم بیدار نشه چون دیگه اعتمادشو بهم از دست میداد

لباسشو زدم بالا .
پوست برفی و شکم تخت ، سی.نه‌های تازه شکفته .
نوک صورتیشونو دلم میخواست همین الان توی ماشین گاز بگیرم .
لباسشو پایین انداختم تا وسوسمو برای کردنش کم کنم .

لعنت بهت مرد ، پایین تنم سفت شده داشت میرفت روی اعصابم .

برای رئیس میخندیدم ولی خودمم الان برای یکی از این بچه های احمق شق کرده بودم .

به موهام چنگی زدم و دوباره روی دختره خم شدم تا پایین تنشم چک کنم .
شلوارشو با هزار بدبختی و احتیاط کشیدم پایین .
- اوه شت !
یه کلوچه‌ی قرمز و آب دار جلوم بود .
از گرمای ماشین عرق کرده بود وسط پاش ...


خم شدم و با شهوت لیسی به وسط پاش زدم .

توی جاش تکون خورد که محتاطانه ازش فاصله گرفتم .
پلکش لرزید و زیر لب زمزمه ای کرد و دوباره خوابید .
ده دقیقه صبر کردم تا دوباره خوابش سنگین شه ، بین پاهاشو باز کردم .
نور چراغ قوه‌ی گوشیو انداختم روی بین پاهاش و سلامت پردشو چک کردم .

- خب مثل اینکه هنوز افتتاح نشدی کوچولو !
راستِ کار خودمی ...!


https://t.me/+NJe9VHT3kGhjZTBk
https://t.me/+NJe9VHT3kGhjZTBk
https://t.me/+NJe9VHT3kGhjZTBk