#part53 وان رو پر از شامپو کف ساز کردم، روی بدن آیدا هم شامپ | هوسباز
#part53
وان رو پر از شامپو کف ساز کردم، روی بدن آیدا هم شامپو ریختم و خوب که لغزنده شد، کمرش رو گرفتم و گذاشتمش لبه وان.
- دلم می خواد وقتی رفتیم تو وان، خودتو رو تن و بدنم بمالونی، عین ماهی لیز بخوری رو هیکل مردونه ام... می کنی این کارو آیدا؟
لبشو با حالت با مزه ای جلو داد و متفکر گفت:
- اینجوری زن و شوهری می شه ؟
- هرچی بشه اونیه که من دوست دارم، می کنی این کارو؟
از پشت گرفتمش و هر دو فرو رفتیم توی آب..
- خودتو بمالون بهم بچه، بجنب
خودش رو روی تن و بدنم می لرزوند و سینه های کوچولو سفتش داشت از خود بیخودم می کرد...
آروم چنگ انداختم و سینه هاش رو گرفتم و آلت شق شده ام رو از توی شورت در آوردم بیرون...
- رو سالارم آیدا، رو اون خودتو بلرزون!
این قدر لیز شده بود بدن هامون که سر می خوردیم و به ناچار دست های کوچولوش رو دور گردنم قفل کرد و ناز داغش دقیقا روی سر عضوم نشست.
- آخ توله سگ.... همینطور بمون!حسش می کنی آیدا؟ بم بگو چجوریه بگو...!
لبشو به دندون کشید و با چشم های خمار شده ای نالید:
- رگاش نبض می زنه آقا خان... اینجوری که می کنم دل دل می زنه...
- حشری شده توله، اون سوراخ تنگتو می خواد، بکنیم داخلش؟ اون تو بیشتر نبض می زنه ها!
دوبار چشم هاش پر از ترس شد و سریع گفت:
- نازم می سوزه آقا خان
- یواش می کنیم، اصلا خودت سوارش شو، همینطور که روش بالا و پایین می شی آروم بفرستش تو، یالا دختر قشنگم، بینم بلدی!
https://t.me/joinchat/UoNbEsT5_-M1YTFk
https://t.me/joinchat/UoNbEsT5_-M1YTFk
https://t.me/joinchat/UoNbEsT5_-M1YTFk