دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

همسایه روبرویی (۲) زن_همسایه ...قسمت قبل تا اونجا گفتم که | بیاید کانال جدید Citi_Dastan@

همسایه روبرویی (۲)


زن_همسایه

...قسمت قبل

تا اونجا گفتم که تو انباری من چسبیدم بهش و اون ممانعت کرد.
فرداش منو دید و با یه لبخند گفت شماره ات رو بده...
من چون یه پسر دارم که اونوقت ها خانومم میبردش یاشگاه و خودش هم با دوستانش صحبت میکرد،خونه مون زیاد خالی میشد،
یه روز که خانومم نبود، برای اولین بار قرار شد بیاد خونه ی ما، منم چون آبم زود میومد قبلش کاندم کشیدم رو کیرم و منتظر شدم که با اکراه اومد.
منم خیلی وحشت داشتم،اولین بارم بود که میاوردمش خونه، خلاصه اومد تو و بردمش اطاق سوم خونه که برای مهمون گذاشته بودیم و تخت قبلی پسرم که دیگه قدیمی شده بود رو گذاشته بودیم اونجا و بهش گفتم بخواب رو تخت،
اینبار با یه دامن اومد که وقتی دادمش بالا دیدم باز شُرت پاش نیست،
لختش کردم و خودم هم لخت شدم و کیرمو که داشت بال بال میزد،کردم تو کسش که خوب رفت تو، و یه آهی کشید
آخه با دو تا بچه اونم زایمان طبیعی، انتظار هم میرفت که کسش گشاد باشه،
خصوصاً که بعدها بهم گفت کیرت از مال شوهرم درازتره ولی نازکتره، خلاصه
شروع کردم به تلمبه زدن و ۵ دقیقه نشد که آخ و اوخ کنان پشتم رو چنگ میزد که لرزید و ارضاء شد و منو هم سفت بغل کرد و منم ارضاء کرد،
وقتی آبم اومد، از خودم بدم اومده بود،
باور کنید که یه حس خیلی بدی داشتم،
نمیدونم چرا حال تهوع بهم دست داد، و سریع رفتم دستشوئی، ولی بالا نیاوردم و بهش گفتم زود برو،
میدونید، از خودم بدم اومده بود، ولی حس شهوت رو نمیشد سرکوب و خفه کرد، بخصوص وقتی سه روز سکس نداشته باشی، روز چهارم مطمئن باشید که دیگه نمیتونید تحمل کنید و همین باعث شد چند روز بعد دوباره اومد تو راه پله و ازم سکس خواست، خوبیش این بود که هر وقت اراده میکردیم میتونستیم سکس کنیم، کلن دم دست بود،
وقتی اومد تو راه پله ، همونجا سرپائی
کردم تو کصش و یه پاشو داد بالا و من گرفتمش که خوب تر کیرم بره توش و سرپائی کردمش و رفت.
راستش دیگه عذاب وجدان روز اول رو نداشتم و باهاش کنار اومده بودم و یه بار که اومد گفت دوست دارم بشینم روش، آخه تو پاگرد و جلوی درب یکی از واحد ها،یه طبقه که کلن خالی بود، از من خواست که بشینم، منم که نمیتونستم شلوارمو دربیارم چون باید کفشم رو هم در میاوردم،
با بدبختی و با شلوار نشستم رو زمین،
لامصب طوری نشست رو کیرم و بالا و پایین میکرد که فهمیدم، این از اونهائیه که سکس دوست داره و اولش فقط مثل بقیه قیافه میگرفته،
حسابی رو کیرم تلمبه زد و خودش و منو خالی کرد و رفت.
دیگه حسابی باهم خوب حال میکردیم و از روش هایی که دوست داریم سکس کنیم حرف میزدیم،
ازم فیلم سوپر میگرفت و تلفنی برام تعریف میکرد ، که دوست داره دفعه ی بعد مثل فلان فیلم بده، و منم همون طور میکردمش.
دیگه خیلی راحت میگفت کجائی؟
بیا منو بکن که دارم میمیرم،تورو خدا بیا منو بکن،منم که با التماس هاش کیرم راست میشد، به هر ترتیبی بود، به دادش میرسیدم و میکردمش ،
دیگه ترس و هراس روزهای اول رو نداشتم، رابطه ام با خانومم کمی سرد شده بود و اونم بهم شک کرده بود.
ولی به روی خودش نمی آورد.
یه روز عصر اصرار کرد که بکنمش و چون ساختمون شلوغ بود و برای واحد ها بازدید کننده میومد، سوارش کردم و بردمش یه بیابونی و ماشین رو تو یه خرابه پارک کردم و رفتیم عقب ماشین و به حالت داگ استایل خوب کردمش که گفت دو بار ارضاء شده، دیگه با کاندوم
مثل اوایل آبم زود نمی اومد و بیشتر بهش حال میداد،
کون خوبی داشت که بعدها که به چشم خریدار بهش نگاه میکردم خیلی خوب بود و بدن سفیدی داشت و سینه هاش ۷۵ بود و دیگه اصلن برام مهم هم نبود.
یه روز هم که اومد خونه،دوباره سوار کیرم شد و همش بهم میگفت عشقم.
بهم گفت عشقم بشین رو مبل که کمرت درد نگیره و نشست رو کیرم،
خدائی طوری روی کیر تلمبه میزد که فکر نمیکردی این کص خودشه که داره جررش میده، عوض اینکه من بتپونم تو کصش، اون از خودش پذیرایی میکرد و انگار اون داره منو میکنه.
یه روز که خانومم نبود و پسرم رو برده بود باشگاه، کیرم راست شد،
گفتم که؛
خوبیش این بود که هرکدوممون اراده میکردیم، سکس داشتیم.
که بهش زنگ زدم، بیا بکنمت،
بهم گفت عشقم الان نمیشه،شوهرم گفته زود میام بریم مهمونی،
بهش گفتم من حالیم نیست و حالم خرابه، ولی باز امتناع کرد، بهش گفتم در رو باز کن و منو ببین،
و همینطور که گوشی دستم بود، لخت لخت شدم و در آپارتمان رو باز کردم و اونم که خونه شون روبرو مون بود، منو لخت با کیر راست شده دید که نمیدونم دختر کوچیکش هم منو دید یا نه،
و وقتی این صحنه رو دید، گفت آماده باش که اومدم و باز اومد با دامن و بدون شرت، دولاش کردم رو اُپن آشپزخونه و دامنشو دادم بالا، لامصب کلن کصش خیس بود و تاحالا یادم نمیاد بهش تُف زده باشم و خیلی راحت کیرم میرفت تو کص داغش و هیچوقت هم کصشو نخوردم ، چون ازم خواسته بود و بهش گفتم بدم میاد و هیچوقت هم اصرار نمیکرد و دروغ هم ندارم که بگم آی کص