#پارت_46 لیتل گرل حشری با ویبراتو به سمتم اومد و با چسب ویب | دلربا / هفت خط
#پارت_46
لیتل گرل حشری
با ویبراتو به سمتم اومد و با چسب ویبراتور رو از داخل رونم جوری بست که سرش روی به*شتم بود...
مظلوم و ترسیده نگاش کردم که با لبخند خبیثی دکمه ویبراتور رو زد و بلند شد...به خاطر لذت آهی کشیدم که با پارچه ای دهنم رو بست...
_ببینیم چقدر میتونی ارضا بشی
هرچی با سر و چشم بهش اشاره کردم اهمیت نداد و ویبراتور رو روی دور آخر گذاشت و رفت بیرون که کمرم رو به خاطر لذت به تخت کوبیدم...
برای بار پنجم ارضا شدم و به خودم لعنت فرستادم چرا باهاش لج میکنم که در باز شد و اومد داخل...به در تکیه داد و کل بدنم رو نگاه کرد...
_ببینیم این یک ساعت چیکار کردی
اومد بالا سرم و به پایین تنم نگاه کرد
_اوه اوه آبشارو
نگاهی به چشمای بی حالم انداخت که خجالت کشیدم و ویبراتور رو خاموش کرد...
یکی یکی طناب هارو باز کرد که با بغض گفتم:
+چرا اینجوری کردی !!؟
_خودت میخواستی ارضا بشی
خجالت زده گفتم:
+نه این همه، جون تو بدنم نمونده
بدون حرف بغلم کرد و سمت حموم رفت...
#تو_حموم_بازم_ماجرا_دارن
https://t.me/joinchat/CJVVCJBogIJiNmQ0
#کلی_تنبیه_و_صکص_های_خفن
#پارت_خود_رمان_کپی_ممنوع