Get Mystery Box with random crypto!

#پارت_۲۱۴ هفت خط خونسرد جواب داد: -هیچی...چرت و | دلربا / هفت خط

#پارت_۲۱۴



هفت خط




خونسرد جواب داد:


-هیچی...چرت و پرت!


دستهام رو گذاشتم رو دسته ی صندلی و دلخور نگاهش کردم و بعد به طعنه پرسیدم:


-همیشه چرت و پرت گفتن اونقدر طول میشکه!؟! ربع ساعت بیشتره که جلوی اون در بودی...


چون اینو گفتم سرش رو بالا گرفت و متعجب نگاهم کرد.
منتظر بودم اخم کنه و حرفهام رو بزاره پای بی اعتمادی و دلخوری اما خب اینکارو نکرد و درآرامش گفت:


-باور کن حرف خاصی بینمون رد و بدل نشد! وقتی میگم چرت و پرت میگفت یعنی واقعا چرت و پرت میگفت...چرت و پرت که توضیح دادن و شنیدن نداره!


نتونستم با شنیدن این حرفها خودم رو آروم نگه دارم.
من هنوز داشتم به این فکر میکردم که اگه حق با فادیا باشه باشه چی!؟
اگه اون سر لج با اون سمت من اومده باشه و...
هووووف!
حتی فکر کردن به این مسئله هم وحشتناک بود!
به فیشهای توی دستش نگاه انداختم.
پرسیدم:

-دادشون به تو !؟

سر جنبوند و جواب داد:


-آره...نیاز نیست به خاله بگی.خودم تسویه میکنم!


نفس عمیقی کشیدم و بی حرف از کنارش رد شدم.
من همچنان ازش دلخور بودم...