Get Mystery Box with random crypto!

- باید اتاق خوابمون و عایق صدا کنم بچه نفهمه به این شدت دارم م | دلربا / هفت خط

- باید اتاق خوابمون و عایق صدا کنم بچه نفهمه به این شدت دارم مامانش‌و می‌کنم!

دنیا ریز خندید و موهای تا کمر بلندش را که نوکشان روی باسن پر و برجسته‌اش افتاده بود، پشت گوشش زد و با ناز از آیینه نگاهش کرد.

- امروز صبح پاشده بود می‌گفت بابا دیشب چرا انقدر فحشت می‌داد؟ همش بهت می‌گفت توله سگ خوشگل خودمی؟
با هزار بدبختی متقاعدش کردم که تو نبودی، همسایه بوده! از این به بعد آروم تر باش.


کیان با پرستیژ همیشگی خودش خنده‌ی جذاب و مردانه‌ای کرد.

- توله سگ... واسه سکسمونم باید به این نیم مثقال بچه جواب پس بدیم!


دنیا با عشوه خندید و رو گرفت از این مرد زیادی بی حیا که گاهی در ارضای نیازهایش ناتوان می‌شد.

کیان از روی تخت بلند شد و پشت سر دنیا ایستاد.
دست روی باسن برجسته‌ی او که با آن شورت لامبادای قرمز سکسی تر هم به نظر می رسید کشید و اسپنکش کرد.

- آخه با این سک و سینه‌ای که تو داری چطوری اروم باشم من توله؟


دنیا رژ قرمز را روی لبهایش کشید و لبهایش را به هم مالید.
سعی کرد مستقیم به چشمان دریده‌ی کیان نگاه کند‌.

میدانست مردش متنفر است از چشم دزدیدن و شرم و حیا در تخت خوا و روابط زناشویی..‌.
به سختی نگاهش کرد و سعی کرد بدون خجالت بگوید:

- آروم آروم هم که نه، ولی صدات‌و بیار پایبن تر لااقل بچه نشنوه صدات‌و.

کیان تن لختش را از پشت به بدن او چسباند.
دستانش را روی سینه‌های خوش فرمش قفل کرد و برجستگی پایین تنه‌اش را به او فشرد.


- آخه بی‌شرف با این سینه‌های اناریت من بدبخت چطوری باید صدام و بیارم پایین؟! همین که از شدت حشر داد نمیزنم همسایه ها بریزن بیرون کلی کاره!

دنیا با ناز خندید و سرش را به سبنه‌ی او تکیه داد.
بوی عطر چند میلیونی کیان را عمیق نفس کشید.
در گردنش لب زد:

- بو عطر جدیدت و دوست دارم.


کیان با خشونت مخصوص خودش، با یک حرکت او را روی میز ارایش خم کرد و شورتش را کنار زد.

- پس بذار با عطر جدیده هم یه دور بریم رو کار؛ هوم؟

دنیا چشم گرد کرد.
لرزان صدایش زد:

- کیا... کیان...


کیان با هوس از پشت گردنش را گرفت و بیشتر خمش کرد.

- صدات می‌لرزه چرا توله؟ مگه نگفتم برام وحشی و دریده باش وقتی دارم می‌کنمت؟

از تکان های دست کیان آه خفیفی گفت و با ناله های ریز لب زد:

- همین الان دو بار ارضا شدی... دوباره؟


حرف و ناله های دنیا کیان را وحشی تر کرد.
با یک ضرب خودش را واردش کرد و خم شد و در گوشش آهسته گفت:

- سه راند که هیچی، تا صبح قراره یه جور بکنمت که فردا کیارا بیاد ازت علت جیغ و داد زدنت و بپرسه توله سگ! تا تو باشی اینجوری واسه من دلبری نکنی!

https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk
https://t.me/+7izDQ9OIkfs0NzFk