2023-01-16 17:09:21
#اعتراف_ناشناس
سلام
دخیم ۱۷
وقتی ۱۳ سالم بود یه شب رفتم پیش بابام ببینم چجوری ماشینو درست میکنه:/
رفتم کنارش و نگاه کردم بعد احساس کردم کیر بابام داره شق میشه و امممم .. یکم ترسیدم ولی گفتم: "بابامه دیگه... چیزی نیست"
دستشو اورد لا ممه هام و لرزیدمممم
خییییلی بد بود
بعد سریع شلوارمو در اورد و از رو شرت چوچولمو آروم میزد
واقعا نمیتونستم چیزی بگم+_+
شرتم در اورد و به کیرش یه توف انداخت و فرو کرد توم
به شددددت درد داشت و من هی تقلا میکردم که فرار کنم ولی اون منو سفت گرفته بود و تلمبه سریع و خشن میزد
یهو دیدم دهنمو باز کرد و کیرشو فرو کرد تو دهنم و آبشو تا آخر خوردم
و شروع کردم به مک زدن کیرش
هیچ وقت اون روزو یادم نمیره و از اون روز ، هر شب دارم کصمو میمالونم
نمیدونم واقعا
از یه جهت گریه میکنم از یه جهت خوشحالم
@Eterafe_dark
7.0K views14:09