دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

همسایه خوب 1400/07/24 #زن_همسایه سلام دوستان خاطره که میخوا | داستان ایرانی🇮🇷

همسایه خوب
1400/07/24

#زن_همسایه

سلام دوستان خاطره که میخوام بگم زمان شروع مال ۵ سال قبل بود و تا دوسال قبل هم باهم بودیم و واقعا ادم درستی بود این خانوم همسایه از هر حسابی .
خونه ما دوطبقه نیم بود طبقه پاین یک زن شوهر سن بالا زندگی میکردن و طبقه بالا ما زندگی میکردیم و طبقه ما حالت دوبلکس مانند داشت و اتاق خواب و حموم دسشویی رو این نیم طبقه بالا در اورده بودن صاحب خونه و این اتفاق برای من خیلی خوب بود چون یک حیاط خلوت کوچیک روبه روی اتاق خواب بود که میشد انگار پشت بوم .و من هروقت بالا میرفتم از بالا تو حیاط بقیه همسایه هارو نیگاه میکردم . از قضا این همسایه کناری ما هم میومد تو حیاط خونشون و عموما تو حیاط رو یک تخت درست کرده بودن و رو اون نشسته بود خونشون جوری بود که یک طبقه بود و اول خونه بود بعد حیاط پشت خونه خلاصه ما هروقت میرفتیم بالا سریع این از بالا نگاه میکردم این خانوم یک دختر کوچیک داشت و از شوهرشم طلاق گرفته بود و با خانواده زندگی میکرد مادر پدرش پیر بودن و یک داداش داشت که عموما سرکار بود و این تو حیاط تنها بود یا با دخترش .من یک بار در حال نگاه کردن بودم که این خانوم منو دید باخودم گفتم اگه ناراحت شد و سرصدا کرد یعنی دهنم سرویس میشه و میگم اتفاقی بوده اگه هم چیزی نگفت میفهمم که دوست داره خلاصه این اتفاق افتاد و ما رو از پاین دید و خندید گفت چیکار میکنی میفتی پاین و منم شروع کردم به زبون ریختن و حرف زدن .اون روز گذشت و ارتباط ما چندبار تکرار شد و من شمارم نوشتم از بالا انداختم تو حیاطشون و بعد چند دقیقه زنگ زد .بعد شروع شدبه حرف زدن و اشنایی بیشتر کم کم بحث به سکس رسید و منتظر موقعیت تا بتونیم باهم باشیم .
چون اون ساعت هایی که من خونه تنها بودم اون نمیتونست بیاد یا تو کوچه شلوغ بود تابلو بود بیاد خونه ما چون میدونید همسایه ها فضول بودن .
یک شب این خانوم تو همین کوچه خودمون عروسی دعوت بودن عروسی هم اخر کوچه بود این از عمد طول داد اماده شدنشو و به خانوادش گفت شما برید من خودم میام و بعد که اونها رفتن امد بعد یک ده مین امد خونه ما وقتی وارد خونه شد خودشو چسبوند به من و منم میدونستم تایم نداریم سریع وارد عمل شدم و رو مبل دارزش کردم و افتادم روش تا تونستم ازش لب گرفتم سینه هاشو خوردم گردنشو خوردم این کلا از حال زیاد داشت بیهوش میشد و چون حدود یک سال نیم هم سکس نداشت بود داشت بی اندازه حال میکرد بعد امدم پاین و شلوارشو در اوردم و کنارش دراز کشیدم و بادست کسشو میمالیدم و لب میگرفتم اونم کیر منو گرفت شروع به مالیدن کرد . من چون میدونستم از قبل اسپری زده بودم و خیالم تا حدودی راحت بود که بیشتر حال کنم باهاش و زود نیاد بلخره این هی خواهش میکرد بکن دیگه دیر شده ولی معلوم بود خواهشش به خاطر دوری از کیر بوده نه دیر شدن و منم رفتم وسط پاهاش و دادم بالا یکم با سر کیرم رو کسش مالیدم و هی سرشو میکردم تو ودر میاوردم کسش حسابی خیس شده بود و کم کم جا کردم داخل وقتی رفت تو دیدم یک نفس عمیق کشید چشم هاشو بست و زیر لب میگفت بکن دیگه منم اروم اروم شروع کردم به گایدنش و درهمین حال سینه هاشو یا میمالیدم با دست یا نوکشو میخوردم تا این که بعد یک ربع خودشو روبه بالا اورد و ارضا شد . بعد گفت بیا مدل عوض کنیم تا تو هم ارضا بشی من دیرم شده میترسم بیان دنبالم نباشم خونه .خلاصه منم داگی کردمشو و از پشت انگشت هم داخل کونش میکردم و بعضی وقتها انگشتم در میاوردم باز سینه هاشو میمالونم تا این که هردو باهم ارضا شدیم و منم ریختم رو کمرش و کونش . خلاصه ما با این نزدیک سه سال بودیم و خیلی ادم خوبی بود و چون فق