دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

ناراحت نباش دیگه از اون کتکها خبری نیست تو جات پیش من امنه | داستان ایرانی🇮🇷

ناراحت نباش دیگه از اون کتکها خبری نیست تو جات پیش من امنه





اشکاشو پاک کردم و بوسیدمش سوتینشو باز کردم شرتشو در آوردم اون هم شرت منو در آورد شروع کردم به خوردن از لب شروع کردم گردن سینه شکم ناف کوس ( تو کوسش حسابی مکث کردم ) رون زانو مچ پا روی پا انگشتاش (برش گردوندم) کف پا پشت مچ پا پشت زانو پشت رون کون (دوباره روی کونشم مکث کردم و حسابی خوردم) کمر پشت گردن ، دیگه کیرم به کونش رسید گذاشتمش لای لمبراش چه سفت بود گفت ماهان جان بکن کیرمو از وسط پاش رد کردم و رسوندم به کوسش و کردم تو شروع کردم به تلمبه زدن از پشت سینشو گرفتم و فشار میدادم یه ربع تلمبه زدم تا ارضا شد من هم خیلی خوشم اومد اخه آبش با فشار زد بیرون حسابی حال کردم آبم داشت میومد گفتم داره میاد گفت بریز توش لولمو بستم من هم تا آخر ریختم توش چه حسی بود از اون روزایی که فقط کوسشو میخوردم و اونم کیرمو میخورد تا حالا س.ک.س نداشتم دلم نیومد از روش پاشم اونم چیزی نگفت روش بو
برگشتم نگاه کردم دیدم بهار و مهسا بودن چهار چشم داشتن به ما نگاه میکردن مهسا لبخند رو لبش بود بهار اخم کرده بود و رفت توی اتاقش بیتا گفت خودم آرومش میکنم مهسا اومد پیشم کیرمو گرفت گفت این چیه؟ نگاش کردم گفتم اذیت نکن برو کنار گفت حالا کونشو کردی یا کوس؟ گفتم : کوس . گفت یه روز باید منو هم بکنی گفتم باشه خوشکله که دیدم بیتا و بهار اومدن وای چی میدیدم بهار هم مثل مامانش لخت لخت بود داشتم توی ذهنم اندامشونو مقایسه میکردم هیچ فرقی نداشت مهسا گفت همه لختن فقط من غریبه ام بیتا گفت تو هم لخت شو مهسا هم لخت شد وای کاملا مثل قدیمای بیتا دست مهسا رو گرفتم نشوندمش رو پام یه لب ازش گرفتم بهار گفت ماهان من چی گفتم عزیزم تو رو سرم جاته



دست اونو هم گرفتم آوردمش رو پام لب اونم خوردم مهسا کیرمو گرفت شروع کرد به مالیدن من هم لب بهار میخوردم مهسا از روپام لیز خورد رقت پایین کیرمو گرفت کرد دهنش کلا تو فضا بودم بیتا رو صندلی کامپیوتر نشست پاهاشو برد بالا و شروع کرد به مالیدن کوسش من هم یه دستمو گذاشتم رو کون بهار یکی هم رو کوسش سینه سمت راستش رو هم خوردم کوس و کونشو میمالیدم آه و نالش بالا اومد مهسا چنان ساک میزد که انگار سالها جنده بوده بیتا گفت نمیخای بکنیشون گفتم قول دادم گفت باشه پردشو پاره نکن گفتم چطوری گفت از کون بکنش یه نگاه به بهار انداختم دیدم از چشماش خواهش و رضایت میباره بلند شدم کیرمو به زور از دهن مهسا در آوردم بهار رو برش گردوندم کیرمو گذاشتم در سوراخ کونش فشار دادم دردش گرفت بیتا گفت جرش دادی کرم بزن خودشم کرمو آورد یه مقدار زد رو کیرم و مالید یه کم هم ددر سوراخ بهار آروم انگشتشو کرد تو با انگشت میکردش آه و ناله بهار در اومد اونم یه انگشت اضافه کرد بهار جیغش در اومد بیتا گفت صبر کن آروم آروم جلو عقب کرد تا بهار آروم شد آه کشید بیتا یه انگشت اضافه کرد بهار با جیغ گفت مامان جرم دادی بیتا گفت اگه این کیر بره تو چی میگی صبر کن ! یکم سه انگشتی جلو عقب کرد بعد به من اشاره کرد من هم کیرمو کردم تو کونش جوووووووووووون چه داغ بود



بهار جیغ میزد میگفت بکن بکن جرم بده تا ته بکن توش من هم تلمبه میزدم تمام قدرتم رو جمع کردم ابمو خالی کردم تو کونش وای چه حالی داد مهسا گفت پس من چی گرفتمش برش گردوندم مثل بیتا انگشتمو کرمی کردم کردم تو کونش گفت نه از جلو بکن بیتا گفت مهسا اوپنی ؟ مهسا گفت آره من هم کیرمو گرفتم کردم توکوسش و شروع کردم تلمبه زدن بیتا و بهار 69 شدن و شروع کردن کوس هم رو خوردن مهسا دو بار ارضا شد نیم ساعت میکردمش باز هم میخواست داشت آبم میومد از کوس مهسا در آوردم گرفتم جلوی صورت بیتا و شروع کردم به مالیدن کیرم بیتا طاقت نیاورد کیرمو کرد تو دهنش و شروع کرد به ساک زدن من هم ابمو خالی کردم تو دهنش مهسا دوباره ارضا شد اخه داشت کوسشو میمالید بیتا هم ارضا شد اخه مهسا کوسشو میخورد فقط بهار مونده بودشروع کردم به خوردن کوسش تا آبش اومد هر چهار تامون بیحال افتادیم یه کم با مهسا لب بازی کردم بعد دست بهار و گرفتم بردمش تو اتاقم ، بیتا و مهسا هم روی تخت بیتا رفتن تو بغل هم و لب بازی کردن از اون روز تا حالا من و هر سه تا عشقم با هم زندگی خیلی خوبی داریم و هرشب با هر سه شون س.ک.س دارم با تشکر از شما که وقتتون رو به من دادید.

پایان

@DastanSexIranl