دسترسی به ترابایت پورن در تلگرام »

عقب جلو میکرد سرمو وقتی دید خوب میخورم موهامو ول کرد منم همونج | داستان ایرانی🇮🇷

عقب جلو میکرد سرمو وقتی دید خوب میخورم موهامو ول کرد منم همونجور که مبخواس ساک میزدم تا ته مبکردم دهنمو نگه میداشتم اینقد اینکار کردم که بلندم کرد گفت بسه شیطون مگه تو نمیخوای مامان شی گفتم ارههه من میمیرم واسه پسرمون اومد روم پاهامو باز کرد کیرش اروم که از ساک زدنه من حسابی خیس بود با یه حرکت کرد تو کوسم من یه اه کشیدم دستم حلقه کردم دور گردنشو لب میگرفتیم اون تو کوسم تلمبه میزدو سینم میمیالید یکم که تلمبه زد پاشدو خوابید گفت بشین روش جوجم خستم شد که منم رفتم کیرش گرفتم یهو نشستم روش که گفت جونم به فدا کوست منم دستم گذاشتم رو سینش و بالا پایین میشدم که همونجوری که بودیم دست انداخت دور کمرمو برعک.سم کردو باز خوابید روم یه بالشتم گذاشت زیر کمرم چندتا تلمبه زد که یهو دیدم کوسم داغ شدو فهمیدم ابش اومد یکم که گذاشت یه بوس رو لبم کرد گفت چه مامان بودن بهت میاد نگاهت که میکنم خسته بیحال خوابمون برد و پس فردا اونروز رفت من دو هفته بعد همش حالت تهوع داشتم و حسابی حآلم بد میشد رفتم ازمایش دادمو جواب مثبت بود و من بهش زنگ زدم گفتم بابا نیما چطوری که اونم کلی ذوق کردو کلی قربون صدقم رفت و فرداش مرخصی یک هفته گرفتو اومد شیراز و یه جشن حسابی گرفتیم و بعد یه جعبه شیرینی گرفتیم به خانواده خبر دادیم اونام کلی خوشحال شدن بعد یک هفته دیگه نذاشت خونه تنها بمونمو من پیش خانوادمم هستم تا وقتی که زایمان کنم جواب سنوگرافی که به تازگی گرفتم دوقلوه یه دختر و پسر و درگیر انتخاب اسمیم

و ما یه خانواده 4 نفره داریم میشیم و از زندگیم حسابی راضیم

ببخشید داستان طولانی شد و خسته شدید

بوس بوس فداتون

پایان

@DastanSexIranl